۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

عکس: گلایه دانشجوی بسیجی از سختی امتحان زبان تافل


عکس و پوستر [آگاهی و اطلاع رسانی]، ارتش ما هستند.

(میر حسین موسوی) 

 

عکس: گلایه دانشجوی بسیجی از سختی امتحان زبان تافل




دانشجوی زیر بعد از انجام حرکت کاملاً دانشجویی بالا رفتن از دیوار سفارت (که در عرف جهانی به عنوان تجاوز به خاک کشور دیگر حساب می شود)، در پاسخ به ادعاهای پوچ افرادی که آنها را یک عده مزدور ساندیس خور می دانند، دستخط زبان و سواد زبان خود را به نمایش می گذارد تا پاسخی محکم باشد بر دهان آنهایی که حرف مفت می زنند.


این دانشجو به جای شعار مرگ بر کشور انگلستان (بریتانیا)، شعار Down with English (مرگ بر زبان انگلیسی!!!) را می نویسد. احتمالاً منظورش آزمون تافل یا آیلتس می باشد. شما گیر ندهید.


به هر حال اینها دانشجوهای سفارت اشغال کن ما هستند و این یکی هم انگلیسی بلد آنها است. بقیه را خودتان تصور کنید.!!!



بی ربط به نوشته بالا، دوستی می گفت احتمالاً روز خواستگاری اگر از اینها بپرسند داماد چکاره هستند، خواهند گفت: سفارت اشغال می کنند.






 پایان 

گروه خبری دانشجویی موج سبز


--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

عکس: کاریکاتور درگیر ها - یک استقبال باشکوه


عکس و پوستر [آگاهی و اطلاع رسانی]، ارتش ما هستند.

(میر حسین موسوی) 

 

عکس: کاریکاتور درگیر ها - یک استقبال باشکوه





تصویر مرتبط با یکی از سفرهای استانی محمود



 پایان 

گروه خبری دانشجویی موج سبز


--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

درگیرها (۲۳۲)- ورود خانم‌ها ممنوع


عکس و پوستر [آگاهی و اطلاع رسانی]، ارتش ما هستند.

(میر حسین موسوی) 

 

درگیرها (۲۳۲)- ورود خانم‌ها ممنوع!



در پی ممنوعیت ورود خانم ها بدون سرپرست قانونی به پیست های اسکی!







 پایان 

گروه خبری دانشجویی موج سبز


--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

کاریکاتور - خطر ریزش


عکس و پوستر [آگاهی و اطلاع رسانی]، ارتش ما هستند.

(میر حسین موسوی) 

 

کاریکاتور - خطر ریزش






 پایان 

گروه خبری دانشجویی موج سبز

 


""دعوت نامه اشتراک خبرنامه موج سبز""

 

لطفا این پیام و دعوت نامه را برای دوستان و آشنایان نیز ارسال نمایید.

گروه خبری - تحلیلی موج سبز در حال حاضر فعالترین، معتبرترین و متفاوت ترین گروه خبری - ایمیلی فعال جنبش سبز می باشد. اعضا به طور متوسط تنها 2 ایمیل در روز از گروه موج سبز دریافت می کنند. یک ایمیل روزانه خبرنامه شامل مهمترین اخبار روز و یک ایمیل طنز، کاریکاتور و یا طرح سبز که بیشتر به مسائل روز جامعه می پردازد.




--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

۱۳۹۰ آذر ۴, جمعه

مجری صدا و سیما احضار شد

مجری صدا و سیما احضار شد

قرارداد ميلياردي گروه آريا با مجري صدا وسيما


اين مجري صداوسيما چند سالي است كه با استفاده از شغلش قراردادهاي تبليغاتي مختلفي را براي شركت تبليغاتي خود كه به نام يكي از اقوام درجه يك اش مي باشد جذب نموده است.

به گزارش سرویس رسانه تعامل نیوز(taamolnews.ir) یکی از مجریان مطرح تلوزیون به عنوان مطلع در پرونده امیر منصور آریا به دادستانی احضار شده و در خصوص روابط خود با این شرکت و قرارداد تبلیغاتی خود با بانک آریا به سوالات پاسخ داده است.

گفته می شود احضار این مجری با سابقه به علت قرارداد میلیاردی وی با بانک آریا بوده است. همچنین بسياري از ارتباط هاي سياسي امير منصور آريا را نيز اين چهره سرشناس براي او و شركتش هماهنگ نموده است.

 

اين مجري صداوسيما چند سالي است كه با استفاده از شغلش قراردادهاي تبليغاتي مختلفي را براي شركت تبليغاتي خود كه به نام يكي از اقوام درجه يك اش مي باشد جذب نموده است.

پیش از این نیز اخباری مبنی بر قراردادهای کلان ستاد حمل و نقل سوخت و همچنیین بانک گردشگری با شرکت این مجری در رسانه ها منتشر شده بود.

لبخندها و سکوت معنادار این مجری در گفتگو با رئیس جمهور موجب نارضایتی اکثر رسانه های مستقل شده بود. احتمالا این قراردادهای کلان موجب صبر بیش از حد این مجری در گفتگو با اعضای دولت گشته است.

گفتني است اين موضوع توسط دستگاهاي نظارتي مرتبط در حال پيگيري است اما اين سنت در بين مجريان صداوسيما در حال گسترش مي باشد كه براي وجهه هنري مجريان عزيز صداوسيما بسيار ناپسند است.

--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

افشای پیام جدید امریکا به ایران؛ فقط تا بهار وقت دارید و الا از پس اسرائیل بر نمی‌آییم

افشای پیام جدید امریکا به ایران؛  فقط تا بهار وقت دارید و الا از پس اسرائیل بر نمی‌آییم

 ترجمه: سید علی موسوی خلخالی


 واشنگتن آمادگی دارد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را قانع کند که از شدت نتایج گزارش‌هایش بر سر برنامه‌های هسته‌ای ایران بکاهد و آن را تحویل شورای امنیت ندهد به شرطی که ایران سه شرط را عملی کند.

دیپلماسی ایرانی: روزنامه یدیعوت احرونوت، در شماره روز جمعه خود به نقل از منابع امنتی و سیاسی در تلاویو و واشنگتن مدعی شد که ایالات متحده امریکا از طریق واسطه‌ها به جمهوری اسلامی ایران پیام داده است که اگر به راه حلی بر سر برنامه هسته‌ای‌اش نرسد، کاخ سفید به ریاست باراک اوباما نمی‌تواند اسرائیل را قانع کند که از حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران خودداری کند. به ادعای این روزنامه، بهار آینده یا ابتدای ماه مارس 2012 آخرین فرصت ایران برای حل پرونده هسته‌ای‌اش خواهد بود.


به گزارش روزنامه القدس العربی، چاپ لندن، الکس فیشمن، تحلیلگر مسائل نظامی که از افراد بسیار نزدیک به ارگان‌های نظامی رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود به روزنامه یدیعوت احرونوت گفته است: این پیام امریکا به مثابه آخرین تهدید این دولت علیه ایران محسوب می‌شود. آنچه در این پیام جدید است این است که ایالات متحده امریکا جدول زمانی برای سیاست‌های خود در قبال ایران تعیین کرده که بهار آینده موعد نهایی آن است. از این رو می‌توان گفت که ماه‌های آینده فرصت‌های آخر ایران محسوب می‌شوند.

وی در ادامه می‌افزاید: تا بهار آینده نیروهای امریکایی به طور کامل از عراق خارج خواهند شد. در نتیجه دیگر نمی‌توانند از حریم هوایی عراق محافظت کنند. این بدان معنا است که دیگر کسی نیست جلوی پرواز جنگنده‌های خارجی را از فراز آسمان عراق بگیرد.

فیشمن همچنین می‌گوید: «رئیس جمهوری امریکا روشن کرده است که تمامی گزینه‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران روی میز قرار دارد که این اشاره مستقیمی به احتمال استفاده از گزینه نظامی است.»


به ادعایی این روزنامه صهیونیستی محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران آمادگی خود را برای انجام مذاکرات با امریکایی‌ها اعلام کرده است. این در حالی است که در داخل ایران هنوز بسیاری از مقام‌های ارشد ایرانی هر گونه گفت‌وگویی با امریکا به ویژه بر سر برنامه هسته‌ای را قویا رد می‌کنند.

این روزنامه در ادامه می‌افزاید: منابع دیپلماتیک که نامی از آنها برده نشده از سوی امریکا پیامی را به ایرانی‌ها رسانده‌اند مبنی بر این که واشنگتن آمادگی دارد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را قانع کند که از شدت نتایج گزارش‌هایش بر سر برنامه‌های هسته‌ای ایران بکاهد و آن را تحویل شورای امنیت ندهد به شرطی که ایران سه شرط را عملی کند. اول از همه، غنی‌سازی با غلظت 20 درصد را فورا متوقف کند و به غنی‌سازی 5 درصدی اکتفا کند. دوم این که 80 کیلوگرم از اورانیوم غنی‌شده‌ای که تا کنون تهیه کرده است را به کشور سومی منتقل کند. و شرط سوم این که تمامی فعالیت‌های جاری در کوره‌های متعلق به تاسیسات هسته‌ای موجود در مکانی در نزدیکی قم را متوقف کند.

روزنامه نیویورک پست، گزارش داده است که شرط سوم برای غرب به طور کلی و برای ایالات متحده به طور ویژه خط قرمزی است که نمی‌توانند به آسانی از کنار آن عبور کنند.


در همین رابطه منابع آگاه می‌گویند که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا معتقد است که امکان آن وجود دارد که در تلاش‌های دیپلماتیکش برای متوقف ساختن برنامه‌های هسته‌ای ایران و اجرای شرایط فوق‌ به موفقیت برسد. از این رو گفته‌ است که هر کسی که می‌خواهد با کاخ سفید و ایالات متحده امریکا درگیر شود، جرات کند و صحبت از گزینه نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران بزند.

فیشمن به نقل از یک منبع آگاه امریکایی می‌گوید: «به موازات این تلاش‌های دیپلماتیک، ایالات متحده امریکا جنگ روانی خود علیه ایران را نیز دنبال می‌کند.»

وی در ادامه می‌افزاید: «با کشته شدن ژنرال ایرانی ]که هفته گذشته در انفجاری در نزدیکی تهران کشته شد[ ایرانی‌ها به این اعتماد به نفس رسیده‌اند که پیگیری برنامه هسته‌ای‌شان امری مباح و قابل قبول است و از این رو هیچ بعید نیست که عملیات تخریبی و ترور دانشمندان هسته‌ای به طور کلی به شکست بینجامد.»

یدیعوت احرونوت در ادامه به نقل از پایگاه خبری دیلی بیست می‌نویسد: «به موازات افزایش توانایی‌های هسته‌ای ایران، اسرائیل میلیاردها دلار بر روی توسعه سازه‌های الکترونیکی پیشرفته که به آن این امکان را می‌دهد تا رادارهای ایران را در صورت حمله جنگنده‌های اسرائیلی به ایران از کار بیندازند، سرمایه‌گذاری کرده است.»


این روزنامه همچنین به گزارش‌های سازمان‌های امنیتی امریکایی در گذشته و حال اشاره می‌کند و می‌نویسد: حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران فقط از طریق جنگنده‌های تهاجی نخواهد بود. بلکه شامل ضربه زدن به تاسیسات برق، تلفن همراه، اینترنت، امواج فوق‌العاده دستگاه‌های بی‌سیم و ارتباطی پلیس و آتش‌نشانی نیز خواهد شد.

بنا به این گزارش عملیات حمله الکترونیکی از طریق جنگنده‌های بدون سرنشینی انجام خواهد گرفت که در حال حاضر در اختیار نیروی هوای اسرائیل قرار دارد و می‌توانند به طور مداوم 20 ساعت عملیات تخریبی انجام دهند. در این گزارش همچنین به نوع دیگری از جنگنده‌های بدون سرنشین اسرائیلی اشاره شده که توانایی انجام این کار را تا 45 ساعت متوالی، بدون توقف دارند.

به گفته این گزارش این جنگنده‌ها در عملیات بمباران تاسیسات هسته‌ای سوریه در دیر الزور به کار گرفته شدند و توانستند رادارهای سوری را از کار بیندازند بدون آن که سوری‌ها بتوانند عوامل ایجاد پارازیت را شناسایی کنند. این جنگنده‌ها بر روی صفحه‌های رادارهای سوریه صدها جنگنده را نشان دادند که بر فراز آسمان این کشور در پروازند.


این گزارش همچنین می‌افزاید: نزدیک به دو سال پیش طرف‌های امریکایی کشف کردند که شبکه برق ایران به اینترنت متصل است و امکان انجام حملات الکترونیکی به آن با استفاده از چیزی شبیه ویروس استاکس‌نت ممکن است.

در این گزارش ادعا شده است که اسرائیل می‌تواند به گونه‌ای عمل کند که هیچ رد پایی از خود در انجام عملیات تخریبی بر جای نگذارد. منابع تهیه کننده این گزارش ماه گذشته میلادی مصاحبه‌ای را با یک مقام امنیتی اسرائیلی انجام دادند که وی مدعی شده بود: هدف ما از همه این کارها این است که به اطلاع تصمیم‌گیران سیاسی در تهران برسانیم که عملی ساختن حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای‌شان کاملا ممکن است ولی فعلا بر این اعتقادیم که تنها راه توقف برنامه‌های هسته‌ای ایران اعمال تحریم‌های نظامی در کنار حفظ گزینه نظامی است.  


--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

فراخوان حامیان مادران پارک لاله به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان


فراخوان حامیان مادران پارک لاله به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

تحول سبز: به مناسبت فرا رسیدن ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، تشکل «حامیان مادران پارک لاله»، با صدور بیانیه ای، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی – عقیدتی بخصوص زندانیان زن شده و همزمان لغو احکام جاری در دادگاهها و رفع هر گونه خشونت علیه زنان در ایران را خواسته اند.

به گزارش تارنمای «مادران پارک لاله- مادران عزادار ایران»، در این بیانیه که با عنوان "روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان را به روز دفاع از زندانیان سیاسی- عقیدتی زن در ایران تبدیل کنیم"، آغاز شده، ضمن یادآوری تعدادی از زنانی که به دلیل خشونت و تبعیض توسط حکومت جمهوری اسلامی جان باخته اند – از جمله زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، شیرین علم هولی، پروانه فروهر، ترانه موسوی، ندا آقا سلطان، شبنم سهرابی، هاله سحابی و …- خاطرنشان شده است: "زنان ما علاوه بر نداشتن حقوق مساوی انسانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مدنی، برای دفاع از حقوق طبیعی خود نیز دستگیر و زندانی می شوند."

در همین زمینه آمده است: "… در حال حاضر تعداد بسیاری از زنان فعال ایران، از جمله نسرین ستوده، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، زینب جلالیان، فریبا کمالآبادی، مهوش ثابت، فرشته شیرازی، عالیه اقدام دوست، محبوبه کرمی و ده ها تن دیگر در زندان ها، در بد ترین شرایط غیر انسانی و ضدحقوق بشری به سرمی برند."

در این بیانیه، همچنین به فشارهای وارده به حامیان مادران عزدار، از جمله بازداشت و آزار لیلا سیف اللهی و ژیلا کرمزاده مکوندی، منصوره بهکیش، اکرم نقابی و تعدادی دیگر از حامیان مادران عزادار اشاره شده، که "به جرم همدردی"، در انتظار دادگاه به سر می برند.

حامیان مادران پارک لاله در انتها خاطرنشان کرده اند: "با همه زنان شجاع و مبارز ایران و جهان ابراز همبستگی می کنیم و هر گونه خشونت علیه زنان را خشونت علیه بشریت دانسته و به شدت محکوم می کنیم .

ما حامیان مادران پارک لاله، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی – عقیدتی بخصوص زندانیان زن هستیم. ما خواهان لغو احکام جاری در دادگاهها و رفع هر گونه خشونت علیه زنان در ایران می باشیم .

مادران پارک لاله، صدای دادخواهی مادران جان باختگان ۳۳ سال گذشته در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران می باشند که خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی – عقیدتی و لغو مجازات اعدام بوده و تا محاکمه علنی و عادلانه همه آمران و عاملان جنایات صورت گرفته، به دادخواهی خود ادامه خواهند داد…"


--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

احمد منتظری: با نظارت استصوابی شورای نگهبان انتخابات واقعی نخواهیم داشت

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 

via تحول سبز by فرهاد on 11/24/11

تحول سبز: جمعی از جهره های فرهنگی و دانشگاهی و اصلاح طلب شهرستان اراک در بیت آیت الله العظمی منتظری در قم حضور یافتند و ضمن قرائت فاتحه برای شادی روح آن مرحوم, در مورد مسائل روز صحبت‌ کردند.

احمد منتظری در این دیدار که هفته گذشته صورت گرفت، گفت: "با نظارت استصوابی شورای نگهبان انتخابات واقعی نخواهیم داشت. در این نوع نظارت شورای نگهبان هر کس را که صلاح و صواب بداند از بین کاندیداها انتخاب می‌کند و مردم مجازند فقط از بین آنان انتخاب نمایند. "وی در بخش دیگری از سخنانش گفت:" مملکت متعلق به همه مردم است و همه می‌خواهیم هر روز آبادتر و آبرومندتر از قبل باشد. حاکمیت باید نه تنها صاحبان نظرات مخالف را زندانی نکند بلکه از آنان تقاضا کند که در مجلس حاضر باشند و نظرشان را بگویند. "

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله منتظری، شرح کامل این جلسه به قرار ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مناسبت‌های روز، عید غدیر و نصب مولی امیرالمومنین به امامت است. مردم ایران، شیعه و شیفته امام علی(ع) هستند و من فکر می‌کنم ملت ما بیشتر به خاطر سیره زندگی ایشان و مواردی که از اجرای عدالت و آزادی در حکومت چند ساله آن حضرت می‌شنیدند و چهره زیبایی از حکومت اسلامی ترسیم کرده بودند، با امیدواری حرکت کردند و درسال ۱۳۵۷ پیروز شدند.

علی(ع) در زمانی که امام مسلمین بود در جمع مسلمین مورد دشنام قرار گرفت. بعضی می‌خواستند آن شخص را حتی به قتل برسانند. ایشان فرمودند کسی که دشنام داده جوابش فقط دشنام است ولی اگر عفو شود بهتر از این است که انتقام‌گیری شود. یا در آن وقتی که با یک شخص یهودی اهل ذمّه در مورد زره ایشان به دادگاه رفتند. دادگاهی که حاکم آن دادگاه را، خود حضرت نصب کرده بودند، چون دلایلی که یک قاضی وظیفه دارد طبق آن عمل کند در ظاهر به نفع آن ذمّی بود، آن قاضی حکم به نفع او می‌دهد. یک چنین قضاوتی برای ما مثل خواب و خیال است. امیدواریم که یک چنین عدالت و آزادی که در زمان امام امیرالمومنین بوده است در زمان ما حاصل شود.

متأسفانه الآن به دستورات حضرت علی(ع) نه تنها در دولت و قوه قضائیه, بلکه در حوزه علمیه هم عمل نمی‌شود. مثلا از جمله تعالیم آن حضرت در نهج البلاغه، مبارزه با خرافات است که بسیاری، حتّی در بیوت مراجع معظم تقلید، به آن دامن می‌زنند و برای بالا و پایین بردن افراد به این خرافات متوسل می‌شوند به حدّی که حتی ادعا می‌کنند که بعضی از مراجع تقلید علم غیب دارند. هنگامی که حضرت علی(ع) می‌خواستند به جنگ نهروان بروند یکی از منجّمین گفت الان ساعت خوب نیست. حضرت خیلی ناراحت شدند و گفتند: "فمن صدّق بهذا فقد کذّب القرآن" یعنی اگر کسی این حرف را تصدیق کند در واقع قرآن را تکذیب کرده است. چون در قرآن آمده است: «قل لایعلم من فی السموات و الارض الغیب الّا الله» غیب را غیر از خدا کسی نمی‌داند. در همان‌جا حضرت به جنبه علمی نجوم اشاره و می‌فرماید علم نجوم برای راهنمایی در برّ و بحر است. یعنی در بیابان و دریا، انسان باید نجوم راهنمایش باشد. امیدوارم که همه بتوانیم در حد خودمان به رهنمود‌های زندگی‌ساز حضرت علی(ع) عمل کنیم.

اما در مورد انتخابات:

اولا: با نظارت استصوابی شورای نگهبان انتخابات واقعی نخواهیم داشت. در این نوع نظارت شورای نگهبان هر کس را که صلاح و صواب بداند از بین کاندیداها انتخاب می‌کند و مردم مجازند فقط از بین آنان انتخاب نمایند. صورت مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی موجود است، علت مطرح کردن این اصل در مجلس خبرگان قانون اساسی این مسئله بوده است که چون انتخابات را دولت‌ها و حکومت‌ها به دست می‌گیرند و نظرات خودشان را به مردم تحمیل می‌کنند بنابراین باید یک نهادی بر آن نظارت کند تا حاکمیت نتواند این کار را انجام دهد. علاوه بر صورت مذاکرات مجلس خبرگان، همان کسانی که این قانون را تصویب کردند این را شهادت می‌دهند. آیت الله العظمی منتظری که ریاست آن مجلس را بر عهده داشت بارها این شهادت را داده بود و در آثار ایشان منعکس است.

حتی اگر همه احزاب و روزنامه‌ها فعال شده و خبرنگاران و زندانیان سیاسی و محصورین آزاد گردند ولی نظارت استصوابی باشد باز این انتخابات واقعی نیست بلکه انتصابات است.

ثانیاً: مملکت متعلق به همه مردم است و همه می‌خواهیم هر روز آبادتر و آبرومندتر از قبل باشد. حاکمیت باید نه تنها صاحبان نظرات مخالف را زندانی نکند بلکه از آنان تقاضا کند که در مجلس حاضر باشند و نظرشان را بگویند. کسانی که موافق هستند فقط تایید می‌کنند و حرف تازه و قابل طرحی ندارند و حضور یا عدم حضورشان تفاوتی نمی‌کند. یعنی حاکمیت حتی اگر قبول هم ندارد که آزادی حق همه مردم است باز باید از مخالفین خواهش کند که بیایند و نظر بدهند تا باعث تضارب آرا شده و طبق قرآن کریم که می‌فرماید: "فبشّر عباد الذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه " آن قول احسن انتخاب شود. ما این منابع غنی و آبرومند را در قرآن و نهج البلاغه داریم اما از آن استفاده نمی‌کنیم و یا استفاده بد می‌کنیم. در باب مشورت، قرآن می‌گوید با آن کسانی مشورت کن که مخالف هستند. می‌فرماید: "استغفر لهم و شاورهم فی الامر" یعنی قرار است پیغمبر برای آنانی که کارخلافی کرده‌اند هم طلب بخشش کند و هم آنان را طرف مشورت قرار دهد.
بسیار باعث تاسف است که ما چنین فرهنگی غنی داریم ولی چنین استفاده زشتی از آن می‌کنیم و به همه جهان هم اعلام می‌کنیم که نمونه اسلام و تشیع هستیم!! هر کسی که این کار را انجام دهد باید از خدا طلب بخشش کند که دین را بد معرفی کرده است.

یادم هست از استفتائاتی که مرحوم آیت الله العظمی منتظری جواب می‌دادند مشخص بود که برای آبروی دین و مذهب نزد دیگران، حساب جدا قائل بودند. مثلا در مورد قمه زدن می گفتند: "اگر موجب وهن مذهب باشد باید خودداری شود".

امیدوارم که اگرچه دیر شده اما نگذاریم دیرتر از این شود، آن کسانی که این راه کج را می‌روند می‌توانند برگردند، اگر کسی بگوید من اشتباه کردم نه تنها کوچک نشده بلکه نشانه عظمت روحش هست، هنوز هم جای جبران هست، بیایند کسانی را که بی‌گناه زندانی هستند آزاد کنند، به افراد آزادی بدهند، آزادی فکرکردن، آزادی انتخاب عقیده، آزادی انتخاب. واقعا طوری باشد تا مردم بتوانند آن کسی را که می‌خواهند انتخاب کنند. اگر هم نمی‌خواهند این مقدار آزادی را به مردم بدهند، لطفی و رحمی به اسلام بکنند و بگویند این حکومت، اسلامی نیست تا آن کارهای خلاف که صورت می‌گیرد به اسم دین نباشد. بگویند ما یک حکومت خاصی داریم و فعلا مصلحت می‌دانیم به هر صورت که شده آن را حفظ کنیم.

امیدوارم شرایط یک انتخابات آزاد فراهم گردد وگرنه شرکت در انتخابات غیرواقعی و نمایشی, کار بیهوده‌ای است و مردم شریف آن را نمی‌پذیرند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
۱۳۹۰/۹/۳
احمد منتظری


 
 

Things you can do from here:

 
 

کاریکاتور - کارهای بزرگ از زیر زمین خانه شروع می شوند



عکس و پوستر [آگاهی و اطلاع رسانی]، ارتش ما هستند.

(میر حسین موسوی) 

 

کاریکاتور - کارهای بزرگ از زیر زمین خانه شروع می شوند.



شرکت های بزرگی مثل گوگل و اپل از گاراژ خانه های موسسانشان شروع کرده اند.







 پایان 

گروه خبری دانشجویی موج سبز



--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

کاریکاتور درگیرها - بابا بزرگ و محفل ققنوس



عکس و پوستر [آگاهی و اطلاع رسانی]، ارتش ما هستند.

(میر حسین موسوی) 

 

کاریکاتور درگیرها - بابا بزرگ و محفل ققنوس








 پایان 

گروه خبری دانشجویی موج سبز

 


""دعوت نامه اشتراک خبرنامه موج سبز""

 

لطفا این پیام و دعوت نامه را برای دوستان و آشنایان نیز ارسال نمایید.

گروه خبری - تحلیلی موج سبز در حال حاضر فعالترین، معتبرترین و متفاوت ترین گروه خبری - ایمیلی فعال جنبش سبز می باشد. اعضا به طور متوسط تنها 2 ایمیل در روز از گروه موج سبز دریافت می کنند. یک ایمیل روزانه خبرنامه شامل مهمترین اخبار روز و یک ایمیل طنز، کاریکاتور و یا طرح سبز که بیشتر به مسائل روز جامعه می پردازد.

--



--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه

نامه یازدهم محمد نوری زاد به رهبری - به همراه هفت پرسش از سید محمد خاتمی


نامه یازدهم محمد نوری زاد به رهبری

به همراه هفت پرسش از سید محمد خاتمی



محمد نوری‌زاد، مستندساز و جهادگر عرصه دفاع مقدس، در یازدهمین نامه خود به رهبری، از وی پرسید که "چرا مردمِ ما نباید این خاصیت و این ارزش و این وجاهت را داشته باشند که از شما بپرسند: چرا؟ اساساً مگردلیلِ برپایی و برقراریِ مجلس خبرگان، همین پرسش از رهبری نبوده ونیست؟ اگربله، پس با اعتنا به کدامین آموزه ی انسانی و شیعی وقانونی، تا کنون یک نماینده، یک بار، آری یک بار، شهامت این را نیافته است که از شما بابت این همه مسئولیتی که به عهده دارید، یک " چرا " ی مختصر بپرسد؟"

او در جای دیگری زا این نامه نوشت: "مسئول، یعنی کسی که مسئولیت کاری را پذیرفته است و بابت آن نیز مورد سئوال واقع می شود. شما اما بیست و سه سال است که درهیچ نشست خبری شرکت نجسته اید و با اعتنا به مسئولیت ها و اختیارات فروانی که مردم و قانون و خدا به جناب شما تفویض کرده اند، به هیچیک از پرسش های صریح ایرانیان و خارجیان پاسخ نگفته اید. وحال آنکه جامِ جامعه ی ما لبریز از پرسش های بی واهمه ای است که هریک تیزی برنده ای با خود دارند و بی اعتنا به سکوت ما و شما به ایجاد جراحت در روانِ مردم ما مشغولند."

وی همچنین با نقل مستقیم نامه‌ای حاوی هفت پرسش که دو ماه قبل برای سید محمد خاتمی نوشته بوده، خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای تاکید کرد که این پرسش‌ها از ایشان نیز پاسخ می‌طلبند. نوری‌زاد تاکید کرد: "انتشار این پرسش ها نه از آن روی است که پاسخ نگفتنِ آقای خاتمی را به ضعف و هراس او تعبیرکنم. بل از این روی که همه ی ما و به ویژه جناب شما بدانیم در هریک از این پرسش ها حنجره ها و پتانسیل هایی نعره می کشند که اگر صدایشان را نشنویم، تیزی همان پرسش های بی پاسخ، حیات و بقای ما را نشانه خواهد رفت."

وی همچنین نوشت: "مباد از این روی که: " وقتی خود مردم برای ما، جز بوقت رآی دادن و جز برای دمِ توپ صاحب شآن ومنزلتی نیستند، ما را چه به پرسش هایشان؟ "، همچنان شنودنِ ابهام ها و پرسش ها و خواست هایشان را به هیچ بگیریم؟"


"به نام خدایی که می پرسد"

هفت پرسش از سید محمد خاتمی

سلام به محضر رهبرگرامی حضرت آیت الله خامنه ای

می دانم به موسیقی علاقه مندید. پس، از اطرافیانتان بخواهید همزمان با مطالعه ی این نامه، مثنوی "آتش در نیستان" با صدای آسمانی استاد شهرام ناظری را برای شما پخش کنند. این مثنوی، به رازهای پنهانِ این روزهای ما و شما اشاره دارد. با شنودن این تصنیف استغنایی، به سخن ما و خواسته های ما و دردهای ما نزدیک تر خواهید شد. و به راز این که چرا آتش بجان نی ها می افتد و خشک و ترشان را می سوزاند و به خاکسترشان بَدَل می کند واقف تر خواهید شد: یک شب آتش در نیستانی فُتاد/ سوخت چون شمعی که برجانی فتاد……

واما آغاز سخن:

مسئول، یعنی کسی که مسئولیت کاری را پذیرفته است و بابت آن نیز مورد سئوال واقع می شود. شما اما بیست و سه سال است که درهیچ نشست خبری شرکت نجسته اید و با اعتنا به مسئولیت ها و اختیارات فروانی که مردم و قانون و خدا به جناب شما تفویض کرده اند، به هیچیک از پرسش های صریح ایرانیان و خارجیان پاسخ نگفته اید. وحال آنکه جامِ جامعه ی ما لبریز از پرسش های بی واهمه ای است که هریک تیزی برنده ای با خود دارند و بی اعتنا به سکوت ما و شما به ایجاد جراحت در روانِ مردم ما مشغولند.

مجلس خبرگان رهبری نیز که یک اجتماع بی خاصیت بوده است، هرگز به سمت و سوی سئوال از رهبری روی نبرده و نمی خواهد برای یکبارهم که شده، به خدا و قرآن که نه، به مردم ایران و جهان نشان بدهد: دریک نظام اسلامی می شود از صغیر و کبیرِ مسئولان پرسش نمود. وپیش از صغیرو کبیر مسئولان، از شخص رهبر!

نمی دانم اخیراً به سخنانِ تبسم برانگیزِ رییس قوه ی قضاییه آیا توجه فرموده اید یا نه؟ برادرِ ایشان در مقام ریاست مجلس به کنایه از " لات بازی های سیاسی " رییس جمهورگفت، و خود ایشان برای رییس جمهور خط و نشان کشید و فرمود: زبان درکام بکشید وگرنه پرونده هایتان را برای مردم شریفمان باز خواهم گفت!؟

من شخصا درتحلیل این سخن، بیش از آنکه حتی کنجکاو آن پرونده های کذایی باشم – که لابد برای دفنِ در تاریخ کنارشان گذارده اند – معطوفِ این واژه ی " مردمِ شریف" ی هستم که همگان از حساب بانکیِ آن سود می برند اما در این میان یکی صدا در نمی دهد: ای بزرگان قوم، این جنازه، مدت هاست بو گرفته، دفنش کنید!

ظاهراً مُشت این جنازه ی شریف، هنوز که هنوز است کارایی دارد. طوری که خود حضرت شما نیز در اشاره به شلتاق آمریکا و اسراییل، به ضربتِ محکمِ آن اشاره فرمودید.

رییس جمهور نامتعادل ما نیز آنجا که خبراز افشای اسناد خود می پراکنَد، باز به سراغ "مردم شریف" می رود و براین جنازه ی بو گرفته چوب می زند.

این "مردم شریف"، که هرکس به تناسب حال، حالی از او بازمی ستاند، سال هاست که کارآیی و استخوان بندی شخصیتی اش را از دست داده و تنها نقش وخاصیتش در نمایشی که ما از ایران و ایرانی به صحنه آورده ایم، سیاهی لشگری است که شهامت یک "چرا" ی ساده را نیز از او واستانده ایم.

قبول می فرمایید اگر این مردم شریف را ارج و بهایی بود، اعتراض ها و پرسش هایشان به هیچ گرفته نمی شد و بُغض شان نیز به چوب و چماق قوای تحت امر شما سپرده نمی شد. من راز بی اعتنایی به این مردم شریف را، وتیرگیِ مستمرِسرنوشت آنان را در سیاهیِ" نفت " می بینم. آری، بزرگانی که دستشان به پولِ نفتِ این مردم گشوده است و بی اجازه ی آنان هرچقدر که بخواهند برمی دارند، احتیاجی به خود مردم ندارند. علت این که در این سرزمین فلک زده، افکار عمومی به هیچ گرفته می شود، هیچ نیست الا همین دست هایی که بی اجازه ی مردم در جیب مردم فرومی رود.

رهبرگرامی،

درغیابِ شما که پاسخگوی پرسش های فراوان و سرگردانِ این مردم شریف نیستید، چندی پیش من خود دست به کار شدم و نوشته ای برای جناب آقای سید محمد خاتمی فرستادم ودر آن هفت پرسش از هزار پرسش سرگردان جامعه را پیش روی وی نشاندم.

دلیل این که چرا از میان همگانِ این سرزمین، من جناب ایشان را مخاطب پرسش های خود قرارداده ام، به افق های مطلوبی بازمی گردد که وی به ترسیم آنها توفیق یافته است. چرانگویم که ما آمیختگیِ ادب و سیاست و انصاف و درستی و روحانیت را به جناب ایشان مدیونیم؟ …..شعله تا سرگرم کارِخویش شد، هرنِی یی شمع مزار خویش شد…..

خلاصه زمان گذشت و چشم انتظاریِ من برای دریافت پاسخ از آقای خاتمی بجایی نرسید. به دیدارشان رفتم. محکم در آمد که: آقای نوری زاد، من به سئوال های شما جواب نمی دهم. پرسیدم چرا؟ گفت: من نمی خواهم داخل قضایایی شوم که تبعاتی داشته باشد. مثلا بحث نظری فقه وحاکمیت فقیهان، که یکی از پرسش های شما بدان مربوط است، مرا به حوزه ی حساس صنف روحانیان داخل می کند. دراین حوزه تا دلت بخواهد اختلاف است و انشقاق.

نخواستم بگویم: شما اگر پاسخ ندهید، این پرسش ها در میان مردم هستند وبه حیات خود ادامه می دهند، اما گفتم: شما چه بخواهید و چه نخواهید، در میان مردم پرسش های تند تری دهان به دهان می شود وپاسخ نگفتن بدانها، بساطِ برقراری ما را برخواهد چید و ما را به گودال انزوا و فروپاشی درخواهد انداخت. این را قبول کرد. که: بله، پرسش های تند تری در میان مردم رواج دارد و پاسخ نگفتن به آنها کار عاقلانه ای نیست!

وقتی از محضرجناب خاتمی بیرون می آمدم، زنجیرِ سنگینِ فحش های رکیک آقای شریعتمداری کیهان را دیدم که برپای اراده ی وی قفل بسته است. همان فحش هایی که آقای شریعتمداری – بزعم خود – به نیابت از جناب شما برسراین مرد بزرگ باریده ومی بارد. به این قفل کیهانی، نگرانی از میکروفن ها و دوربین های مخفیِ حتی داخل دستشویی های ساختمان ایشان را، و نیزهراس از چشم های مراقب مامورانی که سپاه و اطلاعات به اسم محافظ به ایشان تحکم فرموده اند اضافه فرمایید.

رهبرگرامی،

انتشار این پرسش ها نه از آن روی است که پاسخ نگفتنِ آقای خاتمی را به ضعف و هراس او تعبیرکنم. بل از این روی که همه ی ما و به ویژه جناب شما بدانیم در هریک از این پرسش ها حنجره ها و پتانسیل هایی نعره می کشند که اگر صدایشان را نشنویم، تیزی همان پرسش های بی پاسخ، حیات و بقای ما را نشانه خواهد رفت.

اما آیا مثلا " فقه "ی که من دراین پرسش ها بدان اشاره کرده ام، یک بحث نظری است؟ یا مبحثی دقیقاً حقوقی – اجتماعی؟ همان مبحثی که ما امروزه به آفت های هزار باره ی آن مبتلا شده ایم و راه گریزی نیز از آسیب های جاریِ آن نمی یابیم. از محضر جناب شما تقاضا دارم اگر مقدورتان بود و شما را حوصله ای برای پاسخگویی به پرسش های بی جواب مردم، دست به قلم ببرید و به برخی از این پرسش ها پاسخ بگویید.

من عین همان نوشته ای را که برای آقای خاتمی ارسال کرده ام، برای حضرتعالی نیزمنتشر می کنم. این هفت پرسش، تنها سایه ای از پرسش های توفانیِ این روزهای سرزمین ماست:

سلام جناب خاتمی

پرسش های هفتگانه ی من، شمارگان مختصری از پرسش های بسیار و سرگردان جامعه ی مفلوک ما است. من به چشم خود دیده ام جماعت سرخورده ای را که به هزار امید به دیدار شما می شتابند و همان سرخوردگی ها را به تعارف با شما در میان می گذارند و درهوای متانت شما نفسی تازه می کنند و به جای نخستِ فلک زدگیِ خویش باز می روند. آن سوتر از این گفتاگفت های تکراری و تمام نشدنی، سینه های سرخ مردمی است که با همان هزار امید رو به شما می نشینند و به شعارها و به صحبت های متداول شما گوشِ دل می سپرند و درتب و تاب یک گویش بی ملاحظه درخود مچاله می شوند. من از باب رهایی از شرمی که بی دلیل از همه ی ما آویخته، نه همه ی آن پرسش ها را، که معدودی از آنها را با خود شما در میان می گذارم تا مگر پاسخ های صریح و شفاف شما، راه را برای عبوراز سایر پرسش ها وا کند. اگر در چند وچون پرسش های من، صراحت، به جای نرمش و ملایمت نشسته است، پیشاپیش از شما پوزش می طلبم. گرچه خود می دانم در شنودنِ عربده های وقیحِ بسیجی نماها، و ناسزاهای کیهانیِ این چند سال اخیر، مهارت یافته اید.

یک :

شما در غیاب مهندس میرحسین موسوی، شخصیت شماره ی یک جریانی هستید که خواهان مطالبات خاصی است. جریانی که ظاهرا آزادی را با همه ی ظرافت های آن، و قانون را با همه محکمات آن، و انصاف و داد را با همه ی آغوش گشوده اش می خواسته و می خواهد. پرسش این که : شما مگربه دنبال چه بودید که تحمل نشدید؟ واکنون با اعتنا به پیشامدهای این دوسال اخیر، به دنبال چه هستید؟ قرار بود شما با روی کار آمدن چه بکنید که حاکمیت خود را در معرض فروپاشی دید و دست به کارهایی زد که تلخی آن باهزارمن عسل، ولکه های تباهیِ آن با هزارجراحی زدوده نخواهد شد؟

دو:

حاکمیت در این دوسال، کمترین توجهی به شخصِ شما وخواست های هرازگاهِ شما نکرده است. بلکه بالعکس، تا توانسته، پای شما را و سایرینی را که با شمایند، به ریسمان بیگانگان بسته و عده ای را که منتسب به شمایند، دستگیر و زندانی کرده است. آیا اگردرآینده نیز توجهی به خواست های شما نشود و راه برای هرگونه سربرآوردنِ شمایان بسته گردد، سربه کجا خواهید کوفت؟ واساسا چه خواهید کرد؟

سه :

مشکلات جاری کشور، تنها نه از آن روی است که رییس جمهورها و دولت های ما قابلیت اداره ی کشور را، و اهلیت برطرف سازی موانع پیش روی را نداشته و ندارند، و نه به این دلیل که مجلسیان ما به مذلت اطاعت بی چون وچرا در افتاده اند و شآنِ نمایندگی خود را با بُزدلی های مشمئز کننده ی خویش به حقارتی تاریخی دچارساخته اند، و نه به این خاطر که دستگاه قضایی ما مته به مغزعدالت و انصاف فرو می بَرَد و پوست از تن آداب داد گستری می دَرَد، بل به این دلیل که بر این مُلک، تفکرِ ناشی از فقاهتِ فربه، وفقاهتِ میان تهیِ منفک از درد و داغ مردم حاکم است. فقاهتی که با همه ی پویایی و عرض و طول و دارایی اش، از درک واقعیت ها وحساسیت های داخلی و بین المللی عاجز است و برای بسیاری از مختصات جامعه، طرح وبرنامه و جایگزینی ندارد و ناگزیر روی به بایدها و نبایدها و حلال است و حرام است های منجمد تاریخی می برد و راه تنفس نسل ها را برمی بندد.

با اعتنا به این مهم، خود شما با همان لباسی که برتن دارید و بسیار نیز برازنده ی جناب شماست، درهمین گردونه ی حجة الاسلامی صاحب وجاهت اید. با فرض این محال که همه ی اختیارات کشور را دو دستی تقدیم شما کنند و دست شما را برای هر تغییر و اصلاحِ دلخواه وا بگذارند، با این بن بست های پشتاپشتِ فقاهتی چه خواهید کرد؟ مگر یک حجة الاسلام می تواند آن سوتر از دایره ی فقهی که می خواهد با بلندگوی "حلال است و حرام است" با مردمان متعجب دنیا دیالوگ برقرار کند، به حیثیات حتمیِ بشری بیاندیشد؟ یک نگاهی به فاصله ی نجومی میان این سال های کشور بختک زده ی ما با دیگرانی چون کره ی جنوبی ومالزی و همین امارات و ترکیه ی همجوارمان بیندازید!

ما از فقه بخاطر قرن ها کارآیی اش در آراستگیِ فکریِ پدران و مادرانمان تشکرمی کنیم. اکنون آیا وقت آن نرسیده است که فقاهت، برای نفس کشیدن و زنده ماندن، پنجره ها و دروازه های تازه ای را به روی خود بگشاید و از همزیستی با سایر نحله های فکری و اجتماعی نهراسد؟

چهار:

برای برون رفت از مخمصه هایی که گرفتار آنیم، پیشنهاد داده اید که دو سوی ماجراهای اخیر، چه حاکمیت، وچه آنانی که به هرشکل آسیب دیده اند، از حق خود گذشت کنند و مطالبات خود را نادیده بگیرند تا دعوایی اگر هست خاتمه پذیرد. یعنی حاکمیت، زندانیان حادثه های اخیر را آزاد سازد و از دستگیری وزندانی کردن خاطیان – به گمانِ خود – گذشت کند، و آسیب دیدگان نیز خون فرزندان وماهها حبسِ بی دلیلِ عزیزانشان را نادیده بگیرند. پرسش من با عملی شدن این آرزوی سطحی ، شکل می گیرد. این که : روز بعد ازاین گذشت دوجانبه، آیا چگونه خواهد بود؟ اگر یک جوانِ باز آمده از زندان، مجددا ازدزدی های جاری شخص رییس دولت و معاون اولش بگوید و بنویسد و دردانشگاهِ خود همین ها را برملا کند، باز آیا گرفتار داغ ودرفش خواهد شد یا نه؟

بعد از این گذشت دوجانبه آیا دستگاه قضایی، به چهره ی انصاف و عدل خواهد نگریست یا همچنان لباس مضحکه برتن عدالت خواهد پوشاند؟ یا نمایندگان مجلس به یاد عهدی که با مردم و خدای خویش بسته اند خواهند افتاد و ازهیچ کس فرمان نخواهند پذیرفت و از احدالناسی نیز نخواهند هراسید؟ آیا آقایان جنتی وخاتمی و علم الهدی، با فهم، و با لبخند آشتی خواهند کرد؟ آیا سپاه، ازلقمه های چرب وشیرینی که بلعیده و می بلعد دست خواهد شست؟ آیا مراجع و امامان جمعه و روحانیانِ دخالت گر، برای نخستین بارهم که شده مسئولیت دخالت های ویرانگرخود را خواهند پذیرفت؟ آیا منصب های کلیدی کشور از چنگ بی عرضه ها و پوک مغزان به در خواهد رفت؟ آیا کسی برای مردم و خواست ها و افکارشان تره خُرد خواهد کرد و مثلا به مردم گزارش خواهد داد که چه مقدار از پولشان صرف بقای بشاراسد قاتل گردیده و می گردد؟

پنج :

شما دراعتراض به حبس آقایان موسوی و کروبی وهمسرانشان، هراز گاه به پراندن یکی دوشعاربدون پشتوانه بسنده کرده اید. آنان داخل زندان اند و شما درزندانی دیگر. بیرون مانده اید که چه؟ بیایید و درخواست کنید تا شما را به جایگاه والای حبس داخل کنند تا سهم شما در این معرکه ی تلخکامی، طعمی از " درکنار مردم بودن" باشد. منظور من از این مردم، حداقل بیست میلیون نفری است که خود و خانواده هایشان به رویه های جاری حاکمیت "نه" گفته اند و شخصیتشان به دمِ دستی ترین وجه ممکن چوب خورده و تحقیر شده است.

پرسش پنجم من این است :چرا شما در زندان نیستید؟ ظاهراَ با آن همه نسبت جاسوسی و براندازی و فحش های وقیح کیهانی، شما برای زندانی شدن اولویت داشته اید. حاکمیت، درشما چه دیده که بیرون ماندن شما را به صلاح خود دانسته است؟ بیرون مانده اید تا این بیست میلیون نفر سرگشته را رهبری کنید؟ تا جنبش سبز که نه، تا اصلاحات مالوفِ تان بدون سرنباشد؟ تا برای برآمدن و برکرسی نشستن خود و دوستانتان، مردم را به صحنه آورید؟ آیا مواضع نرم شما به این خاطر نیست که در بیرون بمانید و به گمان خود این آشفتگی ها را سامان دهید؟ آیا کشتن جوانان مردم و ضرب و شتم وحشیانه ی مردم ودستگیری ها و حبس های توام با شکنجه و تهدید و رعب و وحشت، شما را به وادی ترس درنیانداخته است؟ تاهمان گونه بگویید و موضع بگیرید که حاکمیت خواهان آن است؟

شش :

انتخابات در پیش است. حاکمیت احتمالا برای تنها نماندن خود، به شما بها خواهد داد. واحتمالا بسیاری از زندانیان سیاسی را آزاد خواهد کرد. واحتمالا وعده های خنده دارخواهد داد. واحتمالا تنگناهای عهد قجریِ خود را از اطراف آقایان موسوی وکروبی و همسرانشان برخواهد چید. تا مگر مردمان قهرکرده را بار دیگر برسرسفره ی نظامی که سرتاسر قامتش به آلودگی های رنگارنگ مزین شده، ترغیب کند.

شما نیز احتمالاً بارواج همین وعده های خنده دار- همانها که جزیی از کلِ خواسته های مردم است – به صحنه ی انتخابات بازخواهید رفت. و مردم را برای حضوری دوباره به صحنه دعوت خواهید فرمود. پرسش من این است: چه تضمینی برای صحت انتخاباتی که برسر خود کارآزمودگانی چون شیخ احمد جنتی دارد؟ اگر دوستان شما به مجلس راه یافتند، درآن مجلسِ گِل گرفته، قراراست برکدام حقوق متلاشی شده ی مردم اصرار ورزند؟ مثلا دوستان شما در مجلس، این توانایی و این بضاعت را دارند که سپاه را از اسکله های قاچاق و هزار هزار فرصتی که فروبلعیده، به پادگانها باز بَرَند؟

هفت :

حاکمیت ما برای بقای بشار اسد قاتل، هزینه ی فراوانی متحمل شده است. از این پس نیز متحمل خواهد شد. به چین و روسیه، پول و وعده و امتیازات هنگفتی خواهد پرداخت تا مگردرشورای امنیت سازمان ملل، هوای رژیم رفتنی بشار اسد را داشته باشند. داستان حمایت بی دریغ ما از بشار اسد، کاملا به قمار انرژی هسته ای خودمان شبیه است. قماری که از جیب ما میلیاردها دلار بدر بُرد و برای ما جز تحقیر و ورشکستگی هیچ نگذاشت.

عجبا که این روزها رییس جمهور نامتعادل ما و قلچماقانِ شعارگوی هسته ای ما، سکوت اختیارکرده اند و دیگراز حقوق مضمحل شده ی هسته ای ما سخن نمی گویند و مردم عوام ما را به تکرار شعارهای طنز خود تحریک نمی کنند.

ما به همین خاطر، و به دلیل بی کفایتی های مستمر مسئولانمان، به آغوش تحریم های بین المللی درافتاده ایم. تحریم هایی که ما با سماجتی به بزرگی بلاهت، از آنان عبور می کنیم و مثل یک جاهل کتک خورده، به صورت کبود خود اشاره می کنیم و به همه می گوییم : "چنان محکم با صورتم به مشتش کوفتم که صورت خودم کبود شد". این تحریم ها، سرمایه های این مردم بختک زده را به تاراج می برند و روز به روز ما را به تنگناهای بین المللی در می اندازند. پرسش پایانی من این است : به فرض، شما رییس جمهور، شما رییس مجلس، شما همه ی مجلس، با داستان بشار اسد و لبنان و حزب الله و اسراییل و داستان انرژی هسته ای وتحریم ها چه می کنید؟

با امتنان و سپاس :محمد نوری زاد پانزدهم شهریور سال نود

رهبرگرامی

این هفت پرسش، گرچه روی سخن با جناب خاتمی دارند اما مصرانه از ما و شما نیز پاسخ می طلبند. مباد از این روی که: " وقتی خود مردم برای ما، جز بوقت رآی دادن و جز برای دمِ توپ صاحب شآن ومنزلتی نیستند، ما را چه به پرسش هایشان؟ "، همچنان شنودنِ ابهام ها و پرسش ها و خواست هایشان را به هیچ بگیریم؟

شما را به خدایی که بدو ایمان دارید، به ما بفرمایید: چرا مردمِ ما نباید این خاصیت و این ارزش و این وجاهت را داشته باشند که از شما بپرسند: چرا؟ اساساً مگردلیلِ برپایی و برقراریِ مجلس خبرگان، همین پرسش از رهبری نبوده ونیست؟ اگربله، پس با اعتنا به کدامین آموزه ی انسانی و شیعی وقانونی، تا کنون یک نماینده، یک بار، آری یک بار، شهامت این را نیافته است که از شما بابت این همه مسئولیتی که به عهده دارید، یک " چرا " ی مختصر بپرسد؟

از همان سنین جوانی برزبانِ ما و شما نشانده اند: "پیش از آنکه به حساب شما رسیدگی کنند، خود به حسابِ خودتان رسیدگی کنید". ستونِ محوریِ این سخن، بر"حقّ الناس" استوار است. یعنی آهای مردم، بگردید و هرکجا رشته ای ازحقوق تباه شده یافتید که یک سرش خود شمایید و سردیگرش دیگران، درهمین فرصت باقی مانده و پیش از ورود به عرصه ی حساب و کتاب، به واکاویِ و اعاده ی این حقوق تباه شده همت کنید. که اگربه طلبکاریِ مردم اعتنا نکنید، عدلِ جاریِ خدا، هم دنیایتان را و هم آخرتتان را برسرتان خواهد کوفت.

من صمیمانه و البته قاطعانه با صدای بلند اعلام می کنم: " رهبرا، ما حقوق تباه شده بسیار داریم. بیایید و پیش از کوچ به دیاری که چهارستونش برعدلِ حتمیِ خدا بنا شده، به طلبِ ما رسیدگی کنید. که اگر از طلب ها و پرسش های ما رو بگردانید وما را طبق شرع و عرف و قانون همین جمهوری اسلامی راضی و توجیه نکنید، ما مردمان این زمانیِ ایران، وحتماً نسل های آینده ی این سرزمین، وزنِ سنگینِ طلبکاری خود را بر ترازوی سنت های حتمیِ هستی خواهیم نهاد. و شما نیک تر از همه ی ما می دانید که این وزن سنگینی که ما برشانه ی سنت های حتمی هستی می نهیم، با جناب شما چه خواهد کرد!

…..اکنون مثنوی آتش در نیستان، با غریوِ پرسوزِ خواننده ی خوب ما، وخاکستری که از نی های پرادعا ومیان تهی بجای مانده، پایان یافته است. درشیراز از اتومبیلِ خود پیاده می شوم و به دیدار مردی می روم که یکی از چند منبر زنده ی این کشور پهناور متعلق به اوست. جناب آیت الله سید علی محمد دستغیب. سپاهیان و بسیجیان و طلاب کفن پوشی که به پای تمامی منبرها و تریبون ها قفل بسته اند، خانه ی این پیرمرد را به سنگ بستند تا مگر این منبر زنده را نیز به جمع هزار هزار منبر افسرده و مرده وخاک برسرِ کشورمان بیفزایند. هنوزآثار سیاهیِ آتش و رنگ و ننگ در اطراف ساختمان محقر او هویداست. پیش می روم و برگونه های آزادگیِ او بوسه می زنم. و از وی بخاطر این که برای روفتنِ تاریکی، خود را به اشتعال انداخته و این تنها چراغ انسانی و ایمانی را دراین سوی سرزمینمان روشن نگاه داشته تشکر می کنم.

ساعتی بعد در کنار مزار حضرت حافظ ایستاده ام. به نیت این که پایان کار ما بکجا خواهد انجامید دست به تفآل می برم و دیوان شورانگیز او را می گشایم. شوراین غزل به جانم می دود: درازل پرتو حسنت زتجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد……..تا جایی که می سراید: مدعی خواست که آید به تماشا گه راز/ دست غیب آمد و برسینه ی نامحرم زد. شباهنگام بود که من به راز این سخن حضرت حافظ پی بردم و دانستم او چرا در قرن های دور، واژه ی " دست غیب " را در این غزل بی نظیر خود جای داده است.

واما سخن پایانی من،

نه طبق قوانین کشورهای فهیم دنیا، و نه حتی طبق قوانین کشورهای همجوارما، که طبق قانون جمهوری اسلامی خودمان ایران، شخص رهبر، بلحاظ فردی و حقوقی، هیچ تفاوتی، آری هیچ تفاوتی، آری هیچ تفاوتی، با سایر مردم ندارد. شوربختانه اما آن سوتر از قانونی که در این مُلک به شوخی بَدَل شده، جناب شما بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار، آری بسیار، با سایر مردم ایران تفاوت دارید. و این، اولین حقّ الناسی است که ما ایرانیان از جناب شما طلبکاریم. آیا پیش از آنکه به حسابتان رسیدگی کنند، به حساب خودتان رسیدگی خواهید فرمود؟

بدرود تا جمعه ی آینده

با احترام و ادب: محمد نوری زاد جمعه بیست و هفتم آبان سال نود




--
دیکتاتورها باید از عاقبت قذافی عبرت بگیرنداعتراض به خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود و ترک برداشتن سقف سی و سه پل اصفهان ارزش حمایت کامل را دارند

آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
 سبز مي مانيم، تا هميشه