متن پیاده شده روز چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389
سلام،
چهارشنبه 22 اردیبهشت 89، 12 می 2010 میلادی
در مورد 7 موضوع امروز صحبت می کنیم.
موضوع اول اینکه احزاب سیاسی در کردستان روز پنج شنبه را در کردستان روزعزای عمومی و تعطیل سراسری اعلام کردند. این اعلام، این اتحادی که در بین احزاب مختلف سیاسی همدوش و همزبان ایجاد شده تاثیر خون پاک عزیزانی است که اعدام شدند و سراسر ایران را به حرکت درآورده بخصوص کردستان را.
نکته دوم اینکه روز گذشته شهر مهاباد تعطیل بود به عنوان اعتراض به اعدامها و روند تعطیل کردن و عدم همکاری و رفتن به سمت اعتصابات روندی است که کردستان به خوبی دارد حرکت می کند و به این ترتیب نقش پیشتازی را دارد بازی می کند و به سایر نقاط ایران هم آموزش می دهد.
نکته سوم اینکه جمعی از دانشجویان سبز دانشگاه ها دعوت کردند که امروز چهارشنبه ساعت دوازده در صحن دانشگاه ها تجمع باشد در اعتراض به احکام اعدام و عملکرد دادگاه ها. حرکتی که در دانشگاه ها هم می بینیم باز هم باید گفت از برکت خون پاک عزیزانی است که اعدام شدند و جوششی که دانشجویان دارند نشان می دهند در مقابل این کار وحشیانه و نفرت انگیز حکومت.
نکته چهارم اینکه خانم رهنورد هم این اعدامها را محکوم کرده و گفته این اعدامها برای ایجاد جو ترس و وحشت است. الیته جالب است که سیاست چاقوکشی و لات بازی که این آقایون کودتاچی در خیابانها دارند و فکر می کنند همه جا می توانند با ایجاد رعب و وحشت و آدمکشی و لات بازی و ترس کار خودشان را پیش ببرند در مورد این اعدامها که همه معتقدند قصدشان همین بوده، کاملاً تاثیر معکوس گذاشته و بخوبی دیده می شود که وقتی جامعه ای ناراضی است، وقتی که حکومتی هیچ مشروعیتی ندارد، هیچ حرفش را مردم باور نمی کنند و هیچ نوع اعتمادی به آن ندارند، وقتی دست به خشونت می زند واکنش مردم شدید تر، عمیق تر و اعتراضها صداش بلند تر می شود و انصافاً باید گفت که خود حکومت اینطوری دست به خشونت می زند به جای اینکه جو رعب و وحشت ایجاد کند، بیش از پیش صدای اعتراض را بلند تر می کند. ریشه کار در این است که حکومت هیچ مشروعیتی در بین مردم ندارد، هیچ مقبولیتی ندارد و نارضایتی در بالاترین سطحش قرار دارد و بنابراین هرچه که بگوید غیرقابل باور است برای مردم و هر کاری که بکند نفرت انگیز است بخصوص وقتی که دست به خشونت میزند.
نکته پنجم اینکه آقای هاشمی رفسنجانی هم این روزها در صحبتهایی که می کند بتدریج تندتر شده و در ملاقاتی که دیروز با جمعی از زندانیان آزاد شده داشته صحبت از این کرده که زندان رفتن شخصیتهای سیاسی جمع بیشتری را به مبارزه می کشاند. به هر حال آقای ذوالنور هم که معروف است به شخصیت کفن پوش و جانشین نماینده ولایت فقیه در سپاه است، ایشان گفته که اگر آقای هاشمی برگردد به سمت ولایت فقیه کف نعلین آقای هاشمی را خواهد بوسید اما باید صف خود را از ضد انقلابیون و مخالفین جدا بکند. کاملاً این واکنش آقای ذوالنور که از مهره های کودتاچیان است نشان می دهد که هیچ اعتماد به نفسی ندارند و ضمن تهدیها و هارت و هورتهایی که می کنند یک چشمشان به این است که بلکه بتوانند امثال آقای رفسنجانی و یا حتی آدمهای دورتر را بلکه جذب کنند به حکومت و از شکافهایی که در حکومت ایجاد شده جلوگیری بکنند. حرفهای آقای ذوالنور را وقتی در کنار حرفهای امثال آقای نبوی و سایر آدمهای نزدیک به کودتا چیان یا جزو آنها قرار می دهیم، کاملاً دیده می شود که تزلزل در صفوف کودتاچیان چقدر عمیق است.
نکته ششم اینکه آقای رحیمی معاون رئیس جمهوری که پرونده خیابان دکتر فاطمی معروف است که یکی آدم اصلیش ایشان است، منابع درون حکومت گزارش می دهند که نوع تقلب این آقایان این بوده که برای آدمهای مرده و شناسنامه های باطل شده بیمه های عمر درست می کردند و ملیونها تومان بابت هر کدام از بیمه ها پول می گرفتند و این همان دلیلی هم هست که در زمانی هم که خود این آقای رحیمی بازرسی می کرده و مسوول بوده، مدیران بیمه را فشار آوردند، عوض کردند، تغییر و تعویض کردند، برای اینکه بتوانند این فسادها را بکنند و بعد هم که سر وصدای ماجرا در آمده، رسوایی آن بالا گرفته آقای احمدی نژاد رفته و مرده خواری در صنعت بیمه کشور را مطرح کرده به آقای خامنه ای که قسم می خورم که این پول خرج انتخابات شده، در واقع عذر بدتر از گناه که دزدی دزدی است، ضمن اینکه افزوده شده به تقلب در انتخابات و آقای خامنه ای هم برای اینکه رسوایی و ابطال انتخابات و هر آنچه می کنند بیشتر مطرح نشود در پرونده را گذاشت و دستور داد که دیگر رسیدگی نشود و آقایان وکلایی هم که جیغ و داد کرده بودند در مجلس صدایشان را بریدند. به هر صورت این فساد که از شخص آقای احمدی نژاد، معاون اولش و اطرافیانش در صنعت بیمه کشور بوده و میلیاردها تومان، بیش از سی و هفت هشت میلیارد تومان به این ترتیب اختلاس کردند با پرونده های مرده ها از مصادیقی است که گستردگی فساد را نشان می دهد و بی خاصیت بودن قوه قضاییه را نه فقط درامر مسایل سیاسی که آلت دست امنیتی هاست، بلکه در امر مسایل اقتصادی که چقدر راحت یک پرونده را می توانند چشم پوشی کنند.
مطلب آخری که می خواستم عرض بکنم برنامه درسی کانواس است که دیروز خدمتتان معرفی کردم و ضمیمه برنامه بود. از سایت بی خشونت دات نت من اینرا نقل کردم. سایتی که کتابخانه خوبی دارد، مطالب زیادی روش آمده، اخبار هفتگی و شسته رفته خوبی دارد و شما را دعوت می کنم که نگاه بکنید. این دوره از درسها ویژگی آنها این است که نویسندگانش اکثراً بچه هایی هستند که در رهبری و بنیان گذاری جنبش دانشجویی آتپور به معنی مقاومت در صربستان بودند و همانهایی هستند که در عمل موفق شدند میلوسوویچ، دیکتاتور آنجا را ساقط بکنند و تجربیاتشان را خیلی خیلی خوب دسته بندی کردند، به خیلی کشورهای دیگر هم سعی کردند منتقل بکنند. این دانشجویان آتپور که نویسنده این درسها هستند، ویژگی کارشان این است که تئوری ها را با تجربه خودشان آغشته کردند. این مطلبی که خدمت شما معرفی کردم دو بخش مقدماتی و پیشرفته دارد. در بخش مقدماتی بحث راجع به ساختار قدرت، ستونهای قدرت، که ما هم در این بحثهایمان قبلاً به آن اشاره کردیم، مورد بحث قرار گرفته، متدولوژی برنامه ریزی صحبت شده، بحث پیرامون رهبری و مسایلی مثل غلبه بر ترس و مقابله با سیاست ایجاد ترس حکومت و امثالهم بحث شده و در دوره پیشرفته آنهم راجع به مدیریت سازماندهی و عملیات، همینطور مدیریت منابع مادی، منابع انسانی، مدیریت زمان، ارتباطات و تبلیغات و غیره بحث شده. من در روزهای آینده به پاره ای از نکات این سلسله از درسها رجوع خواهم کرد و توضیحات بیشتری خواهم داد، اما شما را دعوت می کنم که دقیق تر اینها را بخوانید، مطالب یادگرفتنی زیاد دارد.
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید.
به امید پیروزی ایران و ایرانی.
--
سبز مي مانيم، تا هميشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر