۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه

مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر در آمریکا

مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر در آمریکا

بینش و انگیزه
اگر چه برده داری در اواخرقرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژاد پرستی نهادینه شده تا ده ها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکان های عمومی و مدارس جداگانه استفاده نمایند والبته بهترین ها در انحصار سفید پوستان بود. آن ها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج می بردند و حتی توسط بعضی سفید پوستان مورد آزار قرار گرفته و لینچ می شدند و نمی توانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی ده ها سال برای برابری همه آمریکائی ها مبارزه کردند و پیروزی های چشم گیری نیزبه دست آوردند که از جمله آن ها رای دادگاه عالی آمریکا در سال 1954در مورد پرونده معروف " براون علیه شورای آموزش" بود که جداسازی دانش آموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد. 1
گرچه این پیروزی ها نتوانست تبعیضی که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببردولی شرایطی به وجود آورد که امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده می شد. درچنین شرایطی مارتین لوترکینگ به مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاه پوستان آمریکا پیوست.
اهداف و مقاصد
دکتر مارتین لوترکینگ کشیش باپتیست آموزش دیده ای بود که می کوشید تا سطح آگاهی عمومی در مورد نژادپرستی را بالا برد و بدینوسیله بتواند به تبعیض نژادی و جداسازی نژادی در ایالات متحده پایان دهد. در حالی که هدف اصلی او برابری نژادی بود، در ابتدا هدف های کوچکتری را انتخاب کرد و مبارزات ریشه ا ی محلی برای برابری حقوق آمریکائی های آفریقائی تبار را سازمان داد. در سال 1955 او فعالانه در نخستین مبارزه مهم برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما درگیرشد. جائی که جداسازی نژادی در اتوبوس ها وجود داشت.
رزا پارکس یک زن آمریکائی آفریقائی تبار، حاضر نشد جایش را در وسط اتوبوس به مرد سفید پوستی بدهد. او به جرم نافرمانی مدنی باز داشت شد. 2
بازداشت پارکس تاکتیکی هماهنگ شده برای سازمان دهی یک جنبش ریشه ای بود که موفق شد اتوبوس رانی مونتگمری را بایکوت نماید. پارکس را لوترکینگ به خاطر اعتبار خوب در جامعه سیاهان و وضعیت شغل و تاهل او به عنوان چهره اصلی این مبارزه برگزیده بود . قبلا در سال 1955 "کلودت کلوین" دختر جوان سیاه پوست 15 ساله ای به همین جرم بازداشت شده بود ولی کینگ و هم رزمان حقوق مدنی اش او را چهره موثری برای مبارزه حقوق مدنی تشخیص ندادند. رزا پارکس چهره ای بود که کینگ می خواست او را به عنوان نماد مبارزه مدنی به دنیا نشان دهد و این تاکتیکی بسیار حیاتی برای مبارزات محلی بود. 3
زندانی بودن پارکس به عنوان قربانی تبعیض نژادی، کینگ را قادر ساخت که عکس العمل بسیار مناسبی را در سراسر جامعه گسترش دهد. او جامعه آفریقائی تباران آمریکا را بسیج کرد که حمل و نقل عمومی مونتگمری را بایکوت نموده و خواستار برابری نژاد ی در سیستم حمل ونقل عمومی شوند.
پس از یک سال بایکوت، دادگاه منطقه ای ایالت متحده آمریکا، در پرونده" برودر علیه گیل" جداسازی نژادی در اتوبوس های مونتگمری را منع کرد. 4
از بسیاری جهات، بایکوت اتوبوس رانی مونتگمری سبب خیزش جنبشی ملی برای از بین بردن تبعیض نژادی شد. کینگ این جنبش را رهبری می کرد.
موفقیت مبارزه در مونتگمری، سبب شد که کینگ و هم رزمان آمریکائی آفریقائی تبارش برای حقوق مدنی ، در سال 1957، "کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب" را تشکیل دهند که هدف آن استفاده از ارزش های اخلاقی و قدرت سازمان دهی کلیساهای جنوب، به منظور اصلاحات در حقوق مدنی، با بهره گیری از شیوه مبارزات بی خشونت بود. کینگ به عنوان رهبر "کنفرانس مسیحی های جنوب" دست به سازمان دهی مبارزات محلی برای از بین بردن جداسازی در ایالت جنوبی مثل آلاباما، جورجیاوفلوریدا وشهرهای جنوبی مانند آلبانی، بیرمنگام و سنت آگوستین زد که آئینه تمام نمائی از مبارزات مونتگمری بود. در هر کدام از این شهرها، کینگ و کنفرانس مسیحی ها دنبال هدف های مشخصی بودند: مبارزه با جدا سازی نژادی در مکان های بخصوص، مانند غذاخوری ها، اتوبوس ها، مدارس و فروشگاه ها. علیرغم قدرت غیر قابل مقایسه پلیس و مقامات محلی که سال ها سیاست های جداسازی نژادی را نهادینه کرده بودند، تاکتیک های بی خشونت کینگ در فعالیت های مدنی سبب شد که مسئله جداسازی نژادی در سطح مملکت مطرح شود.
جلب توجه همگانی به مسئله جداسازی نژادی سبب شد که کینگ به عنوان اصلی ترین سازمان ده آکسیون معروف به " شش بزرگ" در راهپیمائی معروف 1963 واشینگتن درآید. کینگ ودوستانش دراین آکسیون خواستار عدالت اقتصادی برای همه آمریکائی ها شدند. این راه پیمائی فرصت بزرگی برای آن ها بود تا نگرانی ها ونارضایتی های خود را در پایتخت به نمایش بگذارند که به خصوص در سخنرانی معروف کینگ، " من رویایی دارم" نمود کاملی یافته است. راه پیمائی واشینگتن نه تنها به تصویب قوانین مهمی در زمینه حقوق مدنی انجامید بلکه به او فرصت داد که به مسائل دیگر حقوق بشری مانند فقر و حقوق کارگران نیز بپردازد.
 
رهبری
کینگ متولد 1929 در شهر آتلانتا از ایالت جورجیابود. اودر ایالتی رشد کرد که سخت گرفتار جداسازی نژادی بود. او هم تحصیلات سکولار و هم مذهبی داشت و در سال 1955 دکترای خود را در رشته الهیات از دانشگاه بوستن گرفت. در سال 1954 اندکی پس از آن که به عنوان کشیش در کلیسای باپتیست در خیابان دکستر در مونتگمری آلاباما مشغول به کار شد. مبارزه مدنی در مونتگمری، کینگ را در کانون جنبش فعالین حقوق مدنی قرار داد. 7
پس از موفقیت در لغو قوانین جداسازی نژادی در وسائل نقلیه عمومی در مونتگمری، کینگ به دنبال تشکیل سازمان فراگیری بود که به مسئله جدا سازی نژادی در سایر ایالات آمریکا نیز بپردازد. در اوایل سال 1957 کینگ شصت تن از رهبران سیاه پوست کلیسا های آمریکا را دعوت کرد تا مبارزات بیشتری را برای از بین بردن جداسازی نژادی به بحث بگذارند. در جریان این مذاکرات " کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب" خلق شد که کینگ رهبری آن را تا سال 1968 که ترور شد به عهده داشت. کینگ از این سازمان ملی برای تعمیق مبارزات ملی و محلی به منظور از بین بردن نژاد پرستی سیستماتیک در تمام ایالات متحده بهره برد. 8
" کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب" با دیگر گروه های مبارز مدنی مانند " انجمن ملی تعالی رنگین پوستان" تفاوت داشت. این سازمان به صورت تشکیلات ملی فراگیری تاسیس شده بود که شاخه های محلی نداشت وبه این ترتیب به آن ها امکان می دادکه درمحدوده گسترده تری بتوانند آمریکائی های آفریقائی تبار را در مبارزات حقوق مدنی در گیر سازند و از طریق روش های مسالمت آمیز مانند بایکوت و تحصن به مبارزه ادامه دهند.
رهبری کینگ، او را به صورت چهره اصلی مبارزات حقوق مدنی دربین عموم مردم شناسانده بود و به همین دلیل مواظب بود که وجهه خود را برای اکثریت سفید پوست آمریکا حفظ نموده وخودرا برای آن ها قابل قبول سازد. بر عکس مالکوم ایکس، چهره اصلی "ملت اسلام"که با مبارزه مسلحانه و افتراق در دنیا شناخته می شد. او با این روش ها به شدت مخالف بودو سعی می کرد تصور عمومی از خود را به صورت یک میانه رو و نه یک رادیکال تندرو نشان دهد.
از بسیاری جهات این میانه روی سبب شد که او بتواند تعداد زیادی از سفید پوستان را نیز به خدمت مبارزه در آورده و آن هارا به جنبش ملحق سازد. کینگ نه تنها به صورت سمبل امید برای سیاهان که بلکه برای سفید پوستان ترقی خواه نیز در آمده بود. او هم چنین کوشش کرد که جنبش مقاومت مدنی متحد باقی بماند و در زمانی که آمریکائی ها به نحو فزاینده ای به آزادی و برابری علاقه مند بودند، سعی می کرد بین گروه های مختلف فعالین پل ارتباطی بزند. او هرگز ابراز وابستگی به گروه خاصی نکرد. از بیم آن که مبادا جنبش دچار انشعاب شود و مخصوصا در پشت صحنه سعی می کرد که رهبران سیاه را وادار به کار کردن با هم بکند. رهبرانی که در شرایطی عادی حاضر به همکاری با هم نبودند. 9
در مقام یک رهبر مدنی و مدافع حقوق بشر، کینگ به شدت از نوشته ها و کنش های گاندی الهام گرفت و آن چنان رابطه قوی با گاندی حس می کرد که در سال 1959 به هند سفر کرد و به گفته او این سفر عمیقا بر درک او از مقاومت مدنی اثر گذاشت. کینگ توضیح می دهد که " از زمانی که در هند بودم بیشتر متقاعد شدم که روش مقاومت بی خشونت کارآمدترین سلاح در دست مردم تحت ستم برای رسیدن به عدالت و کرامت انسانی است" 10 کینگ آن چنان به روش بی خشونت در مقاومت مدنی باور داشت که بیشتر اطرافیان او کسانی مانند " بایارد راستین" بودند که آموزه های گاندی را مطالعه کرده و می توانستند این آموزه ها را در جریان فعالیت ها به خدمت گیرند. 11
 
فضای مدنی
 کینگ و هم رزمان حقوق مدنی اش با مخالفت بی رحمانه مقامات محلی و نیروی پلیس در شهرهای جنوبی و مخالفین حقوق مدنی و سفید پوستان طرفدار برتری نژاد ی سفید مانند کوکلس کلان ها، روبرو بودند. طرفداران حقوق مدنی متناوبا بازداشت و زندانی می شدند.
"کینگ سی مرتبه برای فعالیت های حقوق مدنی بازداشت شد" 12. نیروهای پلیس شهر های جنوبی کم ترین تردیدی در اعمال خشونت علیه معترضین نداشتند و حتی بعضی از پلیس های آلاباما با کوکلس کلان ها همکاری می کردند و اجازه می دادند اوباشان شریر به "سواران آزادی" حمله کنند. علاوه بر آن کوکلس کلان ها خانه های فعالین حقوق مدنی از جمله کینگ را بمب گذاری کردند و فعالینی مانند "مدگار اورس" را به قتل رساندند. این کنش های بی رحمانه، حمایت بیشتری برای جنبش مقاومت مدنی به همراه آورد زیرا افکار عمومی را برانگیخت و سفیدهائی که قبلا نسبت به وضعیت سیاهان بی تفاوت بودند به پشتیبانی آنها بر خاستند.
علاوه بر تهدید این گروه ها، کینگ دائما توسط ماموران اف.بی.آی تحت نظر بود تا بلکه بتوانند رابطه ای بین او و کمونیست ها پیدا کنند. 13 بدلیل این که کینگ رهبری کاریزماتیک بود و می توانست سیاهان را بسیج کند، اف.بی.آی او را تهدیدی برای حفظ شرایط موجود می دانست و برای این که اورا وادار به سکوت کند تهدید کرد که در باره روابط او با زنان دیگر افشاگری می کند. ولی کینگ تسلیم این فشارها نشد تا به اعتبار خود لطمه نزند.
گرچه بسیاری از دولت های ایالات موضعی خصمانه نسبت به جنبش حقوق مدنی داشتند،اما فضای مدنی در ایالات متحده نسبت به جنبش مدنی از بسیاری جهات مساعد بود.
اصلاحیه بر قانون اساسی آمریکا در دوران بعد از برده داری چهارچوبی قانونی برای برابری همه به وجود آورده بودکه در عمل اجرا نشده بود. طبیعت دموکراتیک جامعه آمریکا به کینگ و پیروان اش امکان آزادی اجتماعات را می داد. برعکس رسانه های مخالف ایالات جنوبی که تمایلی به دادن تریبون به کینگ برای گسترش افکارش نداشتند، رسانه های ملی از اهداف او طرفداری می کردند.
 
پیام و مخاطب
از برگزاری نخستین مبارزه برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما در سال1955، کینگ همواره بر برابری همه نژادها، چه در اتوبوسی در آلاباما، چه در رستورانی در جورجیا و چه در غرفه رای گیری در میسی سی پی تاکید داشت. علاوه بر آن صرف نظر از موضوع و مکان، کینگ تمام تلاش خود را معطوف به جا انداختن روش های مبارزات بی خشونت از جمله بایکوت اقتصادی در سطح شهر، تحصن، سخنرانی و راه پیمائی های عمومی کرد. اضافه بر تاکتیک های بسیج توده ها، کینگ از کاریزما و تبحر خود در سخنرانی برای مبارزه با جداسازی نژادی هم بهره فراوان گرفت. سخنرانی معروف او "  رویا یی دارم " که در سال 1963 در راهپیمایی واشینگتن ایراد کرد به عنوان یکی از بهترین سخنرانی ها در تاریخ آمریکا باقی ماند.
کینگ ماهرانه پیامش را با توجه به مخاطبین طراحی می کرد. به عنوان یک متحد در جنبش" بشارت برای عدالت اجتماعی " بنا بر شرایط می توانست خشن، روان، فاضل، سخنور، عامی، حتی شهوت ران (بدون این که واقعا باشد)، دمدمی مزاج ویا ریا کار باشد" .16 "جاناتان ریدر" یکی از بیوگرافی نویسان بی شمار کینگ می گوید" او توانائی مانور غیر معمولی بین مفاهیمی چون سیاه و سفید و سایر هویت ها دارد و می تواند به راحتی با مخاطبین هم دلی کند. می کوشد بنا بر طبع مخاطبین صحبت کند و خط بین آن ها را حتی از نظر اعتقادی کم رنگ تر سازد. 17
در مونتگمری واکنش های لازم برای زندانی کردن غیرقانونی رزا پارکس را سازمان داد. کینگ بایکوت تمام وسائل نقلیه عمومی در سطح شهر را رهبری کرد. سیاهان سوار شدن بر اتوبوس ها را تحریم کردند تا وقتی که مقامات شهری تغییراتی در قانون بدهند که کم تر تحقیر آمیز باشد. در خواست های بایکوت کنندگان بسیار معتدل بود. آن ها حتی در خواست لغو جدا سازی را نکردند. خواستار رفتاری مودبانه در اتوبوس ها و نیز استخدام رانندگان سیاه پوست برای مسیرهایی که عمدتا مسافران آن را سیاهان تشکیل می دادند شدند. دیگر خواسته آن ها، رعایت حق تقدم برای سرویس دادن بود. ولی خواستار تغییر در اختصاص دادن صندلی های جلو برای سفید پوستان و صندلی های عقب برای سیاه پوستان نشدند. بایکوت با حمایت شدید جامعه سیاهان روبرو شد و به دلیل آن که اکثریت مسافران حمل و نقل عمومی را سیاهان تشکیل می دادند در آمد سرویس اتوبوس رانی به شدت کاهش یافت. بایکوت کنندگان با جریمه و بازداشت و حملات فیزیکی روبرو شدند اما سرانجام درسیزدهم نوامبر 1956 دادگاه فدرال آمریکا قوانین جداسای نژادها در اتوبوس ها را خلاف قانون اساسی تشخیص داد و بایکوت اتوبوس ها درمونتگمری آلاباما پس از یک سال به پایان رسید. 19
هشت سال بعد در مارچ 1963 کینگ و " کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب" مبارزه ای برای پایان دادن به جدا سازی در بیرمنگام آلاباما سازمان دادند و امیدوار بودند که نتایج مونتگمری را تکرار کنند . در این مبارزه کینگ به جای تمرکز به موضوعاتی مشخص مانند حمل و نقل عمومی، خواستار پایان دادن به سیاست های اقتصادی در بیرمنگام شد. به دلیل آن که این سیاست ها جداسازی نژادی و تبعیض علیه آمریکائی های آفریقائی تبار را ترویج می کردند. کینگ می دانست که برای این مبارزه کنش های مدنی شدیدی مورد نیاز است و به همین دلیل ، مبارزه بیرمنگام را تهاجمی تر از مبارزات قبلی سازمان داد. این مبارزه بعدا بنام " پروژه سی  " خوانده شد. کینگ و هم رزمانش در فعالیت های مدنی اقدام به بایکوت اقتصادی کسب و کارها یی کردند که نژادهای دیگر را استخدام نمی کردند و جداسازی در تاسیسات خود را پایان ندادند. هم زمان در سطح شهر اقدام به یک سری راه پیمائی ، و تحصن صلح جویانه در کتاب خانه ها و رستوران ها ای نموده که می دانستند منجر به باز داشت فعالین حقوق مدنی خواهد شد. کینگ این استراتژی را این گونه توضیح داد " هدف از کنش های مستقیم این است که آنچنان شرایط را بحرانی کنیم که آن ها ناچار شده و درهای مذاکره را بگشایند." 20
پلیس بیرمنگام در واکنش به اعتراضات نه تنها تعداد زیادی از فعالین بی خشونت را بازداشت کرد بلکه با باتوم، سگ، و ماشین های آب پاش به تعداد زیادی دیگر نیز حمله نمود. کینگ که درمراحل مقدماتی " پروژه سی" بازداشت شده بود فرصت مناسبی بدست آورد تا در زندان نوشته معروف " نامه ای از زندان بیرمنگام" را بنویسد. در این نامه او عنوان می کند که به حقوق مدنی واقعی، نمی توان بدون کنش های مستقیم بی خشونت و نا فرمانی مدنی دست یافت و نیز می نویسد " بی عدالتی در هر کجا که باشد تهدیدی برای عدالت در جاهای دیگر است" و این توصیه را مطرح کرد که " هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین نا عادلانه را رعایت نکند." 21 این نامه که بعدها در نشریه ها و کتاب های مختلف انتشار یافت از بهترین نمونه آثار نوشته شده توسط فعالین مدنی در تاریخ آمریکا است. نامه و " پروژه سی" سبب شدند که تا پایان بهار 1963 دست آوردهای مهمی در بیرمنگام حاصل شود بسیاری از تبعیضات در بیرمنگام از بین برود و جداسازی نژادی در شهر بنحو مشخصی کاهش پیدا کند. 22
چند ماه پس از پایان کمپین بیرمنگام، کینگ بطور جدی مشغول سازمان دهی راه پیمائی تاریخی 28 آگوست واشنگتن برای اشتغال و آزادی شد. هدف سازمان دهندگان برجسته کردن وضعیت آمریکائی های آفریقائی تبار در جنوب بود. اگر چه برای آن که جمعیت بیشتری را جذب کنند آن را تحت عنوان، حقوق مدنی، و سازمان های کارگری و مذهبی سازمان دادندو دامنه پیام را از حقوق مدنی سیاهان گسترده تر کرده و مسائل کارگری جهانی را نیز در آن گنجاندند. راه پیمائی به نوعی هویت ، خود را پیدا کرد و نقطه اوج آن تجمع 250 هزار نفر در مقابل بنای یاد بود لینکلن بود که سخنرانی اصلی آن را کینگ به عهده داشت. کینگ با الهام از انجیل و بیانیه استقلال امریکا امید خود را برای هماهنگی نژادها و نوید برابری در ایالات متحده بازگو کرد ." رویائی دارم که روزی این مملکت به پا خواهد خواست و بر مبنای اعتقادات واقعی خود خواهد زیست" ما این حقایق را بدیهی می دانیم که همه مردم یکسان خلق شده اند. اکنون زمان آن است که مملکت خود را از شن های روان بی عدالتی نژادی بیرون بکشیم و به صخره های استوار برادری ببریم. اکنون زمان آن است که عدالترا به صورت واقعیتی برای همه فرزندان خدا در بیاوریم." 23
سخنرانی کینگ با کف زدن و تحسین بیش از انتظار جمعیت حاضر روبرو شد. امریکائی ها در سراسر کشور نیز از این سخنرانی استقبال کردند. موفقیت این راه پیمائی سبب شد که قوانین مهمی در مورد حقوق مدنی از تصویب بگذرد. مانند قانون حقوق مدنی در سال 1964و قانون حق رای ملی در سال 1965 که قانونا به جداسازی در سراسر کشور پایان داد. در حالی که تصویب قانون مدنی رویای کینگ را به واقعیت نزدیک تر کرده بود .
هنوز برای پیاده سازی آن ها در سطح جامعه کارهای زیادی می باید انجام می شد. کینگ سه سال بعد را به نحو خستگی ناپذیری، صرف رسیدن به این هدف کرد. کینگ به خاطر تلاش های فوق العاده خود برای لغو تبعیض نژادی جایزه صلح نوبل را بدست آورد و برای سالهای 1963 و1964 به عنوان مرد سال مجله تایم برگزیده شد. پس از مرگش مدال افتخار رئیس جمهوری در سال 1977 و مدال طلای کنگره در سال 2004 به او تعلق گرفت. یک روزاز سال به نام مارتین لوتر کینگ نام گذاری شده و آن روز تعطیل ملی اعلام شد. او جوایز بی شمار و معتبر ملی و بین المللی را نیز کسب نمود.
 
فعالیت‌های فراگستر
کینگ با دقت پیام و نقش خود را شکل می داد تا بتواند حمایت سازمان هائی را در داخل امریکا به دست آورد که در غیر این صورت از او حمایت نمی کردند.
او اغلب از نکات فرهنگی که برای مخاطبین آشنا بود به عنوان مرجع استفاده می کرد و فرقی نمی کرد که مخاطبین سیاه، سفید، سکولار و یا مذهبی باشند. 24 به عنوان مثال در کنگره یهودیان آمریکا کینگ گفت " مردم مرا، با زنجیر به اینجا آوردند، مردم شما، از زنجیرهائی که در اروپا برایشان ساختند فرار کردند. اتحاد ما ناشی از قرن ها مبارزه مشترک است . نه تنها برای این که خودمان را از شر بردگی خلاص کنیم بلکه ظلم و ستم به مردم رانیز نا ممکن سازیم. 25
کینگ برای به دست آوردن حمایت مورد نیاز در بعضی موارد مجبور بود که مصالحه کند. او در جریان راه پیمائی واشنگتن نقش مهمی در کم رنگ تر کردن انتقاد از دولت داشت.26 راه پیمائی اصلا برای محکوم کردن دولت فدرال به علت شکست در درک نیازها و نگرانی های سیاهان سازمان داده شده بود ولی به در خواست جان کندی، کینگ، دیگر سازمان دهندگان را متقاعد کرد کمتر تهاجمی عمل کنند.27 این تغییر لحن سبب انتقاد بعضی ازجمله " مالکوم ایکس " شد که ضمن رد این مراسم از آن به عنوان " مضحکه در واشنگتن" نام برد. 28 ولی روابط فعالین با دولت را بهبود بخشید و سریعا به تغییرات اساسی انجامید.29
در چهارم آپریل 1968 کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاه پوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و نا آرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. ده ها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آن ها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بی خشونت بود و علی رغم مخالفت بی رحمانه توانستند قوانین تبعیص آمیز را از بین برده و کشوری خلق کنند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر