انفجار در مهاباد و ترورهای زنجيرهای استادان در تهران چرا؟ علی کشتگر
علی کشتگر ـ ويژه خبرنامه گويا
دکتر عبدالرضا سودبخش استاد علوم پزشکی دانشگاه تهران که از نابه سامانی های بهداشتی کشور صريحا انتقاد می کرد، به ضرب گلوله افراد مسلح ناشناس ترور شد. او قبلا در گفتگو با خانم مهيندخت مصباح از راديوی آلمان (دويچه وله) نسبت به ناامنی و تجاوز در زندانها و گسترش بيماری ايدز هشدار داده بود. رژيم ايران به شدت نسبت به افشای مساله ناامنی و تجاوز در زندانهای ايران که از دلايل افزايش مبتلايان به بيماری ايدز می باشد، حساس است. بيست و چهارسا عت پس از تروراو يک استاد ديگرعلوم پزشکی دانشگاه، دکتر غلامرضا سرابی نيز به همان روش يعنی با حمله مردان مسلح موتور سوار مورد سوء قصد قرار گرفت که دو گلوله به شکم و پهلوی وی اصابت نمود. نامبرده پس از عمل جراحی هم اکنون در بخش مراقبت های ويژه بستری است. طبيعی است که بسياری از مردم در مورد اين جنايات انگشت اتهام خود را به سوی ماموران مسلح رژيم، رژيمی که انيس نقاش، کاظم دارابی و وکيلی راد قهرمان و الگوی آن هستند نشانه روند. اين که پليس تهران بدون بررسی کافی و به سرعت اين ترورها را به دعواهای شخصی نسبت داده نيز خود به دامنه ترديدها می افزايد. بويژه آن که تاکنون "افتخار" ترور استادان دانشگاه و پزشکان درموارد متعدد در کارنامه نيروهای امنيتی و نظامی جمهوری اسلامی ثبت شده است. گويی نيروهای امنيتی و انتظامی حکومت به جای حفظ امنيت مردم در آدم کشی و ناامنی تخصص پيدا کرده اند!
رئيس سازمان نظام پزشکی کشور در پاسخ به اين پرسش که آيا اين دو ترور که به شيوه های مشابه انجام گرفته را می توان به هم مرتبط دانست گفت: "امکان اين که اين ترورها پروژه ای برای سوء قصد به جان برخی پزشکان است وجود دارد، اما تا اعلام پيگيری مراجع قضايی و انتظامی هيچ چيز مشخص نيست."
در جنايت انفجار مهاباد نيز که تا کنون ۱۲ قربانی گرفته نمی توان به دستگاههای امنيتی و نظامی ترديد نکرد!
در جنايت انفجار مهاباد نيز که تا کنون ۱۲ قربانی گرفته نمی توان به دستگاههای امنيتی و نظامی ترديد نکرد!
همه گروههای سياسی کرد، از جمله آنهايی که اهل مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی هستند بی درنگ اين جنايت را محکوم کرده اند. حزب کومله کوردستان ايران، حزب دمکرات کوردستان و پارت آزادی کوردستان ديروز (۳۱ شهريور) در بيانيه ای مشترک ضمن محکوم کردن اين جنايت فجيع اعلام داشته اند که:
"هرچند تاکنون اطلاعات دقيقی از عاملان اين جنايت در دست نيست، اما از آنجا که جنبش رهايی بخش کوردستان و نيروهای سياسی آن، هرگز در مبارزه عادلانه خود به بمب گذاری در اماکن عمومی متوسل نشده وجمهوری اسلامی خود با اغراض شخصی در طراحی واجرای چنين اقداماتی سابقه دار است، بيشترين احتمال آن است که ارگانهای امنيتی رژيم يا گروههايی که توسط آنها هدايت و به کار گرفته می شوند، با هدف هرچه بيشتر امنيتی ساختن اوضاع کوردستان و زمينه سازی برای تعقيب و بازداشت فعالين سياسی و مدنی و همچنين نسبت دادن آن به احزاب سياسی کوردستان و دست زدن به اقدامات تروريستی عليه آنها، خود چنين جنايتی را سازمان داده باشند."
کورديناسيون، حزب حيات آزاد کردستان (پژاک) نيز اين اقدام را محکوم کرده و آن را به نيروهای نظامی- امنيتی رژيم که برای بستر سازی جنگ فعاليت می کنند نسبت داده است. در اطلاعيه ای جداگانه کومه له زحمتکشان ايران نيز آمده است : "کوموله اين انفجار و اين کشتار بی شرمانه و اين اقدام تروريستی کور را قويا محکوم می کند. جنبش آزادی خواهی کردستان با چنين اقداماتی و توطئه هايی هرگز آلوده نخواهد شد. برخلاف تلاش سازمان يافته جمهوری اسلامی در نسبت دادن اين انفجار به نيروهای سياسی کردستان، انگشت اتهام بايد روبه خود رژيم باشد."
به باور من ترديد نسبت به نيروهای نظامی امنيتی رژيم به دلايل زير منطقی به نظر می رسد:
۱-برخی انفجارهای گذشته مثلا انفجار در حرم امام هشتم شيعيان، انفجار پارسال در مقبره آيت الله خمينی که پس از اعلام به سرعت درز گرفته شد، انفجار در مسير حرکت احمدی نژاد در همدان که آنهم نيروهای نظامی و رژيم صلاح ديدند از تبليغ در مورد آن پرهيز کنند و يا بسياری از ترورهای گذشته و يا ترورهای اخير مثل ترور دکتر مسعود عليمحمدی استاد فيزيک دانشگاه تهران که از فعالان جنبش سبز در ميان دانشگاهيان بود، ترور خواهر زاده مهندس موسوی، مرگ مشکوک دکتر پوراندرجانی شاهد بی گناه جنايات کهريزک ...و بسياری جنايات ديگر از مواردی هستند که متهم رديف اول آنها نيروهای نظامی – امنيتی رژيم اند.
۲- در کردستان جنبش اعتراضی دموکراسی خواهی گسترده و ريشه دار است و پتانسيل آن را دارد که در نافرمانی های مدنی و اعتصاب های آينده عليه رژيم ايران پيشگام و سرمشق ساير مناطق باشد. نيروهای نظامی- امنيتی پس از اعدام فرزاد کمانگر و چند زندانی سياسی ديگر کرد که با واکنش وسيع مردم کردستان و اعتصاب سراسری در اين منطقه مواجهه شدند، فعاليت های خود را برای امنيتی کردن اين منطقه و پيدا کردن بهانه برای سرکوب و کشتار در کردستان تشديد کرده اند.
۳- تعميق بحران در درون حاکميت و ادامه فضای اعتراضی در ايران می تواند نيروهای نظامی امنيتی حاکم بر کشور را به فکر اين گونه بمب گذاری ها و نسبت دادن آن به مخالفان بيندازد تا از آن دستاويزی برای تشديد فضای امنيتی و ادامه سرکوب بسازند.
۴- هيچ يک از گروههای سياسی مخالف رژيم از جمله گروههای کرد که جملگی اين جنايت را محکوم کرده اند، نه نفعی در اين گونه اقدامات دارند و نه پيشينه بمب گذاری در ميان مردم. در حالی که نيروهای نظامی امنيتی حاکم همان گونه که اشاره شد هم پيشينه اين گونه اقدامات را در کارنامه خود دارند و هم در شرايط کنونی به شدت خود را نيازمند تنش فزايی در جامعه و در مرزهای کشور می بينند.
بعيد نيست در آينده و همراه با گسترش بحران سياسی و اقتصادی کشور و رشد جنبش اعتراضی، شاهد تکرار اين گونه جنايات و حتی ماجراجويی های نظاميان در مرزها و يا در خليج فارس باشيم.
--
سبز مي مانيم، تا هميشه
بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بیعرضگانِ این برهه از تاریخ ما بودهایم
آقای احمدی نژاد؛ خبر بدی برایت دارم! مهر رسید!
(عنوان نامه رندانی سیاسی مجید دری از اوین)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر