۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبه

گزارش فرزندان رهنورد و میرحسین به ملت از ملاقات سه شنبه با پدر و مادر

درخانه ای در خیابان پاستور؛ ملاقات  فرزندان موسوی و رهنورد با والدین تحت تدابیر شدید امنیتی

گزارش فرزندان رهنورد و میرحسین به ملت از ملاقات سه شنبه با پدر و مادر

پدر و مادر جدی‌تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند


نزدیک به یک ماه پس از بازداشت مهندس میرحسین موسوی و همسرش، زهرا رهنورد، فرزندان آنها در نامه‌ای خطاب به مردم، ضمن تشکر از همراهی آنها، از دیداری که سه شنبه گذشته با پدر و مادرشان داشته‌اند، خبر دادند و تاکید کردند که انگیزه‌ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده‌های احتمالی از این دیدار برنامه‌ریزی‌شده، هرچه باشد، اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات، پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. آنها در عین حال بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید کردند.


به گزارش کلمه، فرزندان میرحسین و رهنورد در این نامه تصریح کرده‌اند که ملاقاتشان با پدر و مادر تحت کنترل شدید امنیتی و همراه با جلوگیری از طرح مسائل سیاسی بوده، و در عین حال به درخواست غیر قابل قبول نیروهای امنیتی برای سکوت درباره‌ی این ملاقات اشاره کرده‌اند. آنها در عین حال با تاکید بر اینکه نزدیک دو سال است که دوشادوش مردم این راه را پیموده‌اند، اعلام کردند که وظیفه‌ی خود می‌دانند مردم را نیز در جریان این ملاقات قرار دهند و معتقدند سکوت بیش از این در این باره به صلاح نیست.

به گزارش کلمه، متن کامل نامه فرزندان میرحسین و رهنورد خطاب به ملت به شرح زیر است:

 

دوستان، هم اندیشان و یاران عزیز ما


پیش از هرچیز نگرانی، دلسوزی همراهی و پرس و جوهای شما را قدر می دانیم و سپاسگزار مهربانی و بزرگواری های شماییم.

اکنون که این نامه را به شما می نگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یک ماه می گذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا وچگونه می گذرانند. اکنون هم برایمان مهم نیست آنها زندانی خانه بن بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هرجای دیگر. مهمتر این است که زندان مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند.


پس از هفته ها بی خبری مطلق، روز سه شنبه مورخ ۸۹/۱۲/۱۷ طی تماس های جداگانه تلفنی مقامهای امنیتی با خاله و عمویمان، آنها جهت توضیحات احضار شدند. اتفاقی مشابه برای تنها یکی از ما دختران نیز افتاد. در این ملاقاتهای امنیتی، گفته شد که امکان دیدار با والدین برای تنها او ممکن شده است. به خاله و عمو نیز این پشنهاد ارائه می شود که مورد قبول قرار نمی گیرد. پیشنهادی، هم شک برانگیز بود و هم خوشایند. به راستی بعد از اینهمه شایعات دردناک کدام دختریست که بتواند پس از اینهمه تلخی فراق از پدر و مادر دربرابر این پیشنهاد هرچند مشکوک مقاومت نماید. گل هم با اصرار آنها خریده شد وعازم دیدن پدر و مادر شدیم.


بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانه ای که در پاستور بود شده و پس از گذشتن از حیاط این خانه که پر از نیروهای امنیتی و ونی با شیشه های سیاه بود وارد تنها اتاق خانه شدیم. پدر و مادر را که مشخص بود که از این ملاقات بی خبر بودند با هیجانی غیر قابل وصف در آغوش کشیدیم. همان صورت مهربان و پراز لطف پدر.همان آرامش ناشی از حضور مادر.

 

آزار دهنده تر از ده جفت چشم نیروهای امنیتی که از دیوار شیشه ای مارا زیر نظر داشتند، فرد امنیتی بود که حق به جانب و گویی که جزوی از اعضای خانواده است میان ما نشسته بود و با اظهار نظرها ادامه حرفها را به دلخواه خود خاتمه می داد.


در این ملاقات کوتاه امنیتی نکات قابل توجهی وجود داشت. یکی ضیافت شاهانه ای بود که با میزی پر از میوه وچای و نوشیدنیهای متنوع صورت گرفته بود و این نگرانی را القا می نمود که به احتمال قریب یقین برای مقصودی تبلیغاتی آماده شده.


پدر با حساسیت ویژه ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بی خبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمی بایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظه ای از اوراق و کتاب ها وسی دی ها مادرم که محصول یک عمر تلاش و تدریس در دانشگاه های هنری بوده است ضبط گردیده است. در این یورش شخصی ترین اشیا خانه از جمله آلبوم های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفت. اما با این همه مطمئن شدیم که پدر و مادر جدی تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند.

پس از اتمام این ملاقات محدود و غیر طبیعی از ما مصرانه خواسته شد که در این باره کاملا سکوت کنیم. فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است. انگیزه ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده های احتمالی از آن هر چه باشد اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. ما همچنان بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید داریم. ما نزدیک دو سال است که دوشادوش هم این راه را پیموده ونگاه امیدوار خود را به فرداهای روشن سبز دوخته ایم از این رو وظیفه خود دانستیم که شما خواهران و برادران عزیز را نیز در جریان این ملاقات قرار دهیم و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستیم. ما خواستار رفع فوری این محدودیتهای غیر قانونی برای پدر و مادرمان، خانواده بزرگوار و محترم کروبی و تمام بیگناهان دربندیم و در کنار مردم ایران برای تحقق این خواست قانونی پایداری خواهیم کرد. ما هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان های مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند.


به امید آزادی تمام پرندگان از کنج قفس های بی نام و بازگشتشان به آغوش خانه و خانواده


فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد

--
سبز مي مانيم، تا هميشه

آسمان را به یاد یاران دربند، از آن خود خواهیم کرد



دیگر چه باک از باران، ما با دریا همبستریم


همراه شو عزيز، همراه شو عزيز، تنها نمان به درد

کين درد مشترک، هرگز جدا جدا، درمان نمي شود

دشوار زندگي، هرگز براي ما

بي رزم مشترک، آسان نمي شود


روز خشم مردم ایران نزدیک است!

تجربه ای از برمه: تنها نبردی را می بازیم که رهایش می کنیم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر