ندای سبز آزادی: آیتالله موسوی خوئینیها ابراز امیدواری کرد که موسوی و کروبی آزاد شوند و اصرار آنها بر حق اعتراض به نتایج انتخابات، تفسیر به براندازی نشود. وی همچنین خواستار توجه همهی منتقدان به ضرورت اصلاحات به عنوان «اصلاح تفسیرهای نادرست و اصلاح ساختارهای ناکارآمد» شد و در عین حال تاکید کرد که در برابر ابراز مخالفتها از طریق مدنی، حکومت حق هیچگونه اعمال خشونتی ندارد و هیچ دینی هم کشتار انسانها به دست یک دیکتاتور را توجیه نمیکند.
به گزارش کلمه، دبیرکل محمع روحانیون مبارز در وبسایت شخصی خود، در پاسخ به سؤال یکی از کاربران دربارهی حصر ششماههی میرحسین و موسوی و مهدی کروبی، نوشت: «امیدوارم سوءتفاهم ها از میان برداشته شود و نه تنها این دو عزیز گرامی بلکه تمام زندانیان سیاسی در رابطه با انتخابات هشتاد و هشت آزاد شوند، علّت اینکه می گویم سوءتفاهم این است که همه آنها در یک انتخابات قانونی شرکت کرده اند و به نتایج اعلام شده اعتراض داشته و دارند و اعتراض هم حقّ آنان بوده است، ولی آنان ناروا متّهم به براندازی و … شده اند، در حالیکه یقیناً آنان مبرّا از چنین اتّهامی هستند، و تنها جرمشان این است که چرا وقتی گفته شد انتخابات صحیح بوده است آنان اطاعت نکردند و همچنان بر اعتراض خود اصرار ورزیدند؛ امیدواریم این اصرار بر چیزی که حقّ خود می دانند تعبیر به براندازی نشود.»
چگونه میتوان کشتار انسانها به دست یک دیکتاتور را توجیه کرد؟
موسوی خوئینیها در پاسخ به یکی دیگر از مخاطبان «آهنگ راه» که گفته بود «کشت و کشتاری که هماکنون در کشورهای مسلمان و دیکتاتوری منطقه در جریان است، از روی اعتقادشان به اسلام و خلیفهی خدا بودن حاکم است و ما به چه حقی به آنها لقب دیکتاتور میدهیم» نیز نوشت: «من تاکنون نشنیده ام که حسنی مبارک در مصر یا بن علی در تونس یا علی عبدالله صالح یا بشّار اسد خود را خلیفه خدا معرفی کرده باشند. دیکتاتور دانستن یا نامیدن حاکمان بعلت شیوه زمامداری آنان است. حاکمی که با توسل به قدرت برای خود جایگاهی را تعریف می کند که حقّ اظهار نظر و نقد را از دیگران سلب می کند، احزاب و مطبوعات را به شدّت محدود و سانسور می کند و خلاصه همان جایگاهی را برای خود می سازد که سلاطین و دیکتاتورها می سازند، چنین حاکمی دیکتاتور است، خواه خود را خلیفة الله بخواند یا نخواند.»
این چهرهی سیاسی اصلاح طلب سپس پرسید: «آیا حاکمی که بزرگترین گناهش سلب آزادی و امنیت از بندگان خداست تا نتوانند به عملکرد وی انتقاد و اعتراض کنند، گناه نابخشودنی و جبران ناپذیرش یعنی کشتار مسلمانان توجیه پذیر است؟ حضرت امام –رضوان الله تعالی علیه- در اعتراض به کشتار مردم ایران توسط نیروهای مسلح شاه خطاب به وی می گفتند: (نقل به مضمون) «مگر مردم چه کرده اند یا چه می گویند که تو آنان را می کشی؟ مردم بالاترین حرفشان این است که می گویند ما شاه را نمی خواهیم، آیا جواب این حرف گلوله است که تو آنان را می کشی؟»
وی افزود: «ما گویا گناه کشتن انسان ها را دست کم گرفته ایم و نمیدانیم که در نظام آفرینش، یک انسان از چه حرمت و کرامتی برخوردار است. قرآن کریم می فرماید: « مَن یَقتُل مؤمِناً مُتِعَمِّداً فَجَزاؤهُ جَهَنَّم خالِداً فیها و غَضِبَ الله عَلَیه و لَعَنَه و أعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً» « و هرکس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در او جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می گیرد و لعنت می فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می کند»؛ «…مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا…» « …هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنانست که تمام مردم را کشته است…»
موسوی خوئینیها سپس نوشت: «آیا بر اساس تعالیم قرآن کریم و اسلام و بلکه همه ادیان آسمانی و بر اساس عقل و انصاف و وجدان می توانیم کشتار انسانها هرچند غیر مسلمان به دست یک دیکتاتور را توجیه کنیم؟ آری اگر حکومتی مشروع و متکی به آراء اکثریت آحاد ملّت، در برابر اقلیتی مخالف قرار بگیرد که می خواهند خواسته خود را بوسیله سلاح به آن حکومت تحمیل کنند، عقل و شرع حکم میکند که حکومت در برابر آنها برخورد قاطع از خود نشان دهد. ولی مخالف تا زمانی که سلاح به کار نبرده است و تنها از راههای مدنی ابراز مخالفت می کند هرگونه اعمال خشونت درباره او ناروا و گناه است ولی هیهات که حکومت امثال مبارک و قذافی و نظائر آنها حکومتی مشروع باشد.»
امام خمینی معصوم نبود اما … به اصلاح بیندیشیم
یک کاربر دیگر نیز از موسوی خوئینیها پرسیده بود: «حضرت آیت لله ! موارد ونشانه های زیادی می توان بر "اندیشه غیر دمکراتیک امام " بر شمرد وتناقض رفتار وگفتار امام را در این زمینه نشان داد: امام تا آخر عمر هیچگاه این شعار استبداد خیز مردم "حزب فقط حزب الله ،رهبر فقط روح الله " را انکار و رد نکرد ،به شکستن قلمها فرمان داد ،نهضت آزادی را غیر قانونی اعلام کرد ،به تعطیلی حزب جمهوری اسلامی دستور داد ،آیت الله منتظری را بر خلاف قانون عزل کرد ،دستور اعدام زندانیان را خارج از رویه قانونی صادر کرد و به تفکیک قوا از اساس بی اعتنا بود و…. شما چگونه ساختار غیر دموکراتیک قانون اساسی را که اصل محوری آن ولایت مطلقه فقیه است ومورد تایید امام بود را با جمهوریت آن جمع می کنید؟»
دبیرکل مجمع روحانیون مبارز در پاسخ وی در یادداشتی با عنوان «بیایید همه به اصلاح بیندیشیم» نوشت:
«برای اینکه بتوانم مقصودم را بهتر بیان کنم (با عرض معذرت از شما خواننده گرامی) این مثال را می آورم: گویا چنین تصور می شود که تغییر نظام استبدادی و سلطنت مطلقه به نظام مردم سالار مانند نقاشی یک ساختمان است که یک نقاش می تواند به راحتی رنگ اطاق ها را به رنگ دلخواه صاحبخانه تغییر دهد. در حالیکه تغییر نظام دیکتاتوری به نظام مردمسالار یک تحول بنیادی است که که ابتدا باید این تحول در خود جامعه بوجود آید، زیرا مردم در نظام استبدادی بر پایه قدرت مطلقه فردی با روحیات و خصلت های ویژه این نظام قرن ها زندگی کرده و به آن عادت کرده اند و بر اساس همان نظام فرد محور ، تمام یا اکثر مناسبات اقتصادی و روابط اجتماعی و فرهنگی سامان یافته است که آن نیز در نوع تربیت و نگرش جامعه تأثیر خود را دارد. حال که مردمی می خواهند چنین نظام فاسدی را با یک نظام صالح – که در آن تمام مردم به جای یک فرد در اداره امور کشور دخالت کنند- جایگزین سازند، شکل حقوقی و قالب بندی آن به سرعت قابل تغییر است ولی تعمیق این تغییر و تحوّل نیاز به زمان دارد تا مردم و از آن جمله مسئولان جدید از رسوبات آن نظام پیشین پاک شوند و آماده پذیرفتن فرهنگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و … نظام جدید گردند.
من اگر بخواهم درباره همه رفتارهای حضرت امام (ره) در آن ده سال توضیح دهم ناگزیر باید تمام آنچه را که رخ داده است چه از طرف برخی گروههای سیاسی و چه از طرف شخصیت ها و چه کسانی که هنوز هوای رژیم گذشته و حدّاقل هوای زندگی و تنفس در آن نظام را در سر داشتند و دیگر شرایط سخت بوجود آمده را بطور کامل شرح دهم تا شما بتوانید درباره اقدامات حضرت امام (ره) به درستی قضاوت کنید. کاری که هم قلم من از آن قاصر است و هم به قول معروف مثنوی هفتاد من کاغذ می شود، البته من سعی می کنم به خواست خداوند به تدریج در ادامه گفتگو با خوانندگان به آن رخدادها، به آن حوادث، به آن گروهها، به آن اشخاص و شخصیت ها و به آن شرایط سخت بپردازم؛ ولی باور کنید که کاری بس مشکل و بیش از توان یک نفر است، بویژه آن که نه روزنامه ها و نه مجلّات آن روزگار در اختیار من است و نه فیلم های آن زمان را در اختیار می گذارند تا به استناد آنها واقعیت های آن زمان به روشنی تصویر و ترسیم شود و من پس از گذشت دو دهه و بیشتر، باید از حافظه ام کمک بگیرم، ولی در حدّ توان به این کار خواهم پرداخت، انشاءالله.
اما سخن اصلی من با امثال شما خواننده عزیز این است که شما و من با طرح این پرسش ها و پاسخ به آنها دنبال چه چیزی هستیم . آیا شما می خواهید با طرح چنین سؤال هایی ثابت کنید که انقلاب اسلامی و قیام مردم ایران و رهبری امام خمینی (ره) و سرانجام سقوط رژیم خودکامه شاهنشاهی همه اشتباه بوده است؟ یعنی شما فکر می کنید مردم ایران دوباره به نظام شاهنشاهی برمیگردند ؟ و اساساً مردم دنیا، امروز تحمل چنین رژیم هایی را دارند ؟ امروز حتی رژیم هایی که قالبی از جمهوریت دارند لیکن محتوی آنها همان رژیم های استبدادی و دیکتاتوری پیشین است مانند رژیم مبارک در مصر و رژیم بن علی در تونس و رژیم قذافی در لیبی و فردا رژیم علی عبدالله صالح در یمن و رژیم اسد در سوریه ، در برابر طوفان خشمِ مردمِ به تنگ آمده از این رژیم ها تاب مقاومت ندارند . اگر شما به دنبال ایجاد یک جمهوری منهای اسلام در ایران هستید مطمئن باشید مردم از اسلام خسته نشده اند تا آنرا از عرصه زندگی بیرون برانند و اسلام هرگز با نظامی که مردم بتوانند صد درصد سرنوشت خود را به دست گیرند در تعارض نیست و قابل جمع است و اگر امروز شما مشکلی مشاهده می کنید این مشکل از تفسیر های نادرست از نظام اسلامی برخاسته است و هر عیب که هست از مسلمانی ماست. من پیش تر هم نوشته ام که اصلاحات یعنی اصلاح همین تفسیر های نادرست و اصلاح ساختارهای ناکارآمد و این کار را امام خمینی (ره) در طول ده سال پس از پیروزی انقلاب به ما آموخت و من به تدریج به این تفسیر های نادرست خواهم پرداخت ، انشاءلله .
و اما من از این پاسخ ها چه هدفی را دنبال می کنم، اگر شما گمان برده اید که من در صدد دفاع از هر آنچه رخ داده است هستم، هم شما به راه خطا رفته اید و هم من هرگز موفق به چنین کاری نخواهم شد. نه تنها من که هیچکس ادّعا نمی کند که می تواند از هرآنچه در گذشته رخ داده است دفاع کند و مردم نیز قانع شوند؛ مگر امام خمینی (ره) معصوم بوده است که ما درباره اش چنین ادعایی کنیم؟ دیگران که حسابشان روشن است، من در پی آن نیستم که از هر آنچه رخ داده است دفاع کنم، نه از تمام عملکرد مرحوم آیت الله منتظری در زمان حیات حضرت امام (ره) دفاع می کنم، هرچند حقّ (استادی) بزرگی بر من دارد، و نه از هر آنچه درباره آن فقیه بزرگ روا داشتند و همچنین نسبت به دیگران و دیگر کارها؛ من در پی آن هستم که بگویم بیایید کار بزرگی را که امام خمینی (ره) انجام داد از یاد نبریم و کوچک نشماریم، امام خمینی(ره) با همّت ملّت ایران و کمک یارانی که در رأس آنان همان مرحوم آیت الله منتظری بود کاخ دیرپای شاهنشاهی را ویران کرد، نظامی که با تکیه بر قدرت مطلقه فردی مفهومی جز تحقیر ملّت نداشت را با نظامی متّکی به آراء ملّت جایگزین کرد و ما و همه مردم ایران باید دست به هم بدهیم و از این میراث گرانسنگ حراست کنیم و هرجا لازم دیدیم آن را اصلاح کنیم، آری اگر ما به اصلاح بیندیشیم از نظام اسلامی می توانیم منطقی ترین و معقول ترین جمهوری ها را داشته باشیم، آنچه من در پی آن هستم این است که در پی ویرانی بنای رفیعی که با خون صدها هزار شهید و خون دل خوردن های بیرون از شمار برپا شده است نباشید، بلکه در پی اصلاح آن باشید و این به خواست خداوند شدنی است.»
--
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر