Sent to you by Protester via Google Reader:
الشرق الوسط:هدف از مانورهای سیاسی پیاپی که رژیم ایران انجام میدهد تهدید کشورهای همسایه یعنی (کشورهای خلیج) است و نه آمریکا و یا اسرائیل. زیرا که برای این کار حزبالله لبنان را دارد. هدف از این کار در واقع سرپوش گداشتن بر واقعیتهایی است که رهبران ایران نمیخواهند کسی بداند و آن تأثیرات واقعی تحریمها بر روی تجار بازاراست.سری جدید تحریمهای غرب علیه رژیم ایران که سال گذشته تصویب شده بود، بهخصوص در ماههای اخیر سال تأثیر واقعی بر روی روابط مردم ایران با رژیم ایران گذاشته است. ماه گذشته تظاهرات اعتراضی و رویاروریی صدها معترض با نیروهای امنیتی در خیابانهای اصلی تهران را شاهد بودیم. ایرانیان احساس نگرانی فزایندهای نسبت به پسرفت وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود دارند. و بسیاری از بد شدن وضعیت ضربههای مستقیم خوردند و مجبور شدند که از بسیاری خدمات بهعلت بسته شدن درب کارخانهها و یا بهعلت پایین آمدن سطح درآمد صرفنظر کنند. این باعث گردیده است که زمینه مساعدی برای اعتراض و خیزش علیه رژیمی بهوجود بیاورد که جز به ادامه سلطهاش به چیز دیگری فکر نمیکند، رژیمی که بهکلی با مشکلات روزمره مردم بیگانه است و نمیخواهد بداند زیرا فکر میکند که قادر است هر حرکت اعتراضی را سرکوب کند.بر طبق برآوردهای محتاطانه هزینه تحریمها بر اقتصاد ملی ایران از مرز 60میلیارد دلار درسال 2012 تجاوز کرده است. بعضی از تحلیلگران اقتصادی معتقدند که هزینه تحریمها ممکن است به 100میلیارد دلار در سال بالغ گردد. در هر دو حالت جهش بزرگی را در هزینه تحریمها درسال گذشته میبینیم که بین 35 تا 43میلیارد دلار بالغ میشود. بنابراین هر حکومتی که مدعی است توان انطباق در چنین ایزولاسیونی که رژیم گرفتار آن است را دارد بزبان ساده دارد به خود و به مردم خود دروغ میگوید زیرا که در جهان مادی حاضر و با توجه به ارتباط بازارها با یکدیگر در درازمدت چنین چیزی ممکن نیست.رهبری ایران موفق شد جنبش را سرکوب کند،هواداران آن را روانه زندانها کند و مورد شکنجه قرار دهد و رهبران آنها را زندان خانگی کند ولی نتوانست از نارضاینی مردم جلوگیری کند، و امروز خشم و اعتراض از درون شکافها ودرزهای پیکر فوتوت رژیم ایران بیرون میزند.تجار ایرانی و مردم ایران از حکومت میخواهند که سیاست اقتصادی جدیدی را در پیش بگیرد و نقطه پایانی بر اسرافها در دادن پول به متحدان عرب ایران یعنی سوریه و حتی متحدانی که وابستگی کامل به رژیم ایران دارند مانند حزبالله لبنان گذاشته شود.چه بسا که سخت است عمق این احساسات و میزان گستردگی آن در بین عموم مردم ایران را حدس زد ولی وقتی که معترضان در اوایل ماه اکتبر گذشته اقدام به آتش زدن لاستیک خودروها و حرکت به سمت میدان خمینی کردند (سوزاندن لاستیک پدیده جدیدی است که امروز در در لبنان هم رایج شده است)، احساس واضحی از سرخوردگی در تظاهرکنندگان دیده میشد. اگر نیروهای بسیح و غیره دخالت نمیکردند و به سرعت اقدام به بستن راههای اطراف محل تظاهرات و دستگیری صرافان نکرده و سپس با زدن گاز اشکآور و ترساندن مردم اقدام به پراکنده کردن تظاهرات نکرده بودند، میدان خمینی به سادگی میتوانست به صحنهای مانند صحنه میدان تحریر قاهره تبدیل گردد.مصریها خواهان نان و آزادی و کرامت انسانی بودند. مشکل است که تصور کرد که بسیاری از ایرانیان عادی چیزی فرا تر از این بخواهند. شاید فرق واضحی که باشد این باشد که تظاهرات قاهره را لائیکها و لیبرالها باختند و دست آوردهای آن توسط اخوان المسلمین و سلفیها به سرقت برده شد. لیکن اگر تظاهرات میدان خمینی مجدداً با حدت تکرارگردد رژیم ایران فرو خواهد ریخت و بدون شک رژیم دیگری از دل آن بیرون خواهد آمد. نسل جدید ایران از انقلاب اسلامی ایران چیزی جز جنگ با عراق، صدور انقلاب به لبنان حزبالله، سوریه وعراق، تحریم اقتصادی، مانورهای نظامی، حرفهای پوچ علیه شیطان بزرگ آمریکا و اسرائیل، تهدید کشورهای خلیج و تحریک اقلیتها و مردم کشورهای دیگر علیه حکومتشان ندیده است.اعتراضات در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران اینها همه تعبیر روشنی از این واقعیت است که دیوار ترس در جامعه ایران شروع به فرو ریختن میکند. هیچ چیزی مستدلتر از به چالش کشیده شدن یک آیتالله از سوی یک دختر جوان در خیابان نیست وقتی که آیتالله به دختر جوان گفت «صورتت را بپوشان» دختر جوان به او جواب میدهد که «تو چشمات رو بپوشان» سپس لگد محکمی به او زد و او را نقش زمین کرد و هیچکس برای کمک به او نیآمد و آن آیتالله سه روز در بیمارستان بستری شد بعد هم گفت که او دست از امر به معروف برنمیدارد و باز هم به زنان تذکر خواهد داد.وقتی دیوار ترس فرو میریزد، هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد.روشن است که رژیم ایران از زمان به اجرا درآمدن تحریمهای اقتصادی جدید در بحران فرو رفته است... صادرات نفت تنها چیزی است که رژیم بهطور اساسی به آن متکی است از ابتدای سال 2012 بیش از نصف یعنی 55% کاهش یافته است و به 8/0 و در سه ماهه آخر امسال به 1/1میلیون بشکه در روز رسیده است.سقوط ریال ایرانی نیز مسألهای شده است و 243% ارزش خود را از ابتدای سال 2011 از دست داده است. قابل ذکر اینکه تورمی بمیزان 50% هم وجود دارد بهنحوی که مواد غذایی اساسی مانند شیر و مرغ در بازارجزو کالاهای تجملاتی شده است. آمار بیکاری که رژیم میدهد بهغایت مسخره است برآوردها نشان میدهد که آمار واقعی بیکاری در ایران بمیزان 25 الی 30 درصد بالاتر از آماری است که رژیم اعلام میکند. واقعیت این است که در بسیاری از واحدهای تولیدی و بخشها هزاران کارگر بیکار شدهاند، بهعنوان مثال در صنعت خودرو سازی (ایران دربین کشورهای سازنده خودرو رتبه سیزدهم را در جهان داشت) ولی تا پایان ماه سپتامبر سطح تولید خودرو بمیزان 66% پایین آمده است و در همین رابطه هزاران کارگر اخراج شدند و شرکت پژو که اولین شرکت در صنایع خودروسازی ایران بود الآن عقب کشیده است.چشمانداز این است که وضعیت بدتر و به سمت فروپاشی میرود، بسته تحریمهای جدید اروپایی که در 15اکتبر به تصویب رسیده است در پایان ماه ژانویه آینده بهطور کامل به اجرا در خواهد آمد که شامل مجموعه تدابیر فنی است. بسته تحریمهای اروپایی بهطور خاص بخش مالی را هدف قرار میدهد و شرکتهای اروپایی را ملزم میسازد که در تجارت خود با ایران شفاف باشند.در گذشته مسئولان بالای رژیم ایران تحریمهای اروپایی را دستکم انگاشته و به تمسخر میگرفتند و آنها را بیارزش و غیرموثر قلمداد میکردند ولی در طی مدت اخیر بهرغم تلاشها و فشارهای داخلی نمیتوانند نگرانی فزاینده خود را پنهان کنند مثلاً محمد حسین داجمر مدیر کل شرکت کشتیرانی ملی ایران که شرکتش نقش اصلی در گسترش تلاشهای رژیم ایران در دور زدن تحریمهای بینالمللی داشته است طی مصاحبهای با روزنامه (جهانای سنات) که در 21اکتبر گذشته منتشر گردیده است میگوید: «کشتیسازی هدف اصلی برای تحریمها بود. تا امروز ضررزیادی کردیم و اگر فشارها بالا برود شرکت درتهدید ورشکستگی خواهد بود».آیتالله علی خامنهای ولیفقیه رژیم ایران سیاستمداران رژیم را از شستن رخت چرکهای خود در علن بر حذر داشت. بعد از این اخطار بر روی همه مقالات و اظهاراتی که درباره میزان تأثیر تحریمهای اقتصادی منتشر میگردد نظارت صورت میگیرد.تصمیم به نظارت بر خبرگزاریهای رسمی و نیمه رسمی برای عدم انتشار مطالبی درباره تأثیرات تحریمها یک عمل هشیارانه و پیچیدهای نیست و به رژیم ایران در حل این مشکلات کمکی نخواهد کرد. این یک مشکل واقعی است و یک ابر گذرا نیست. اینکه مانند کبک سر را در ماسه فرو کند نیز سودی ندارد زیرا که جثه بزرگ همچنان بیرون است. در این مسأله خلق ایران زیان میکند، (بهار عربی) نیز که خامنهای اصرار دارد آن را (بهار اسلامی) بنامد، لا محاله به ایران خواهد رسید و جهان شاهد (بهار ایرانی) خواهد شد. فردا دیر نیست»
Things you can do from here:
- Subscribe to آژانس ايران خبر - اخبار - آژانس ايران خبر using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر