Sent to you by Protester via Google Reader:
۱- اوّل اسفند؛ روی دیگر ۲۵ بهمن
الف. سه نکته پیرامون اوّل اسفند:
یک. دربارهی پیشبینی اتّفاقات ۲۵ بهمن دو احتمال داده میشد: یکی اینکه مردم با آمدن به صحنه نشان دهند که پس از بیست ماه سرکوب هنوز حضور دارند و دیگر اینکه تجمّع نیروهای ضدّ شوروش شهر را به صورت پادگانی درآورد که باز هم به صورت غیرمستقیم نشان از غیرطبیعی بودن اوضاع داشت. ۲۵ بهمن صورت اوّل این پیشبینی بود و یکم اسفند صورت دوّم این پیشبینی. نظام از این پس با این دو گزینه روبروست یا پس از هر فراخوانی باید پایتخت امّالقرای جهان اسلام را جلو چشم جهانیان به صورت پادگان درآورد یا شاهد حضور گستردهی مردمی باشد و البتّه صورتهای دیگری نیز تصوّرپذیر است.
دو. موسوی و کرّوبی در دعوت به تجمّع یکم اسفند هیچ نقشی که نداشتند هیچ، احتمالاً موسوی از این قضیّه حتّی اطّلاع هم نداشته است. این مسأله این باور را که جداکردن آنان از «مردم» ( به اعتراف احمد جنّتی) میتواند کمکی به محدود کردن جنبش سبز کند، با تردید مواجه میکند. این مسأله دو وجه دارد، یکی اینکه معترضان راه خودشان را پیدا کردهاند و دیگر اینکه بخشی از احتیاط مردم به همین سکوت این دو نفر برمیگشت که باز تأکیدی بر نقش مهم آنها بود.
سه. اگر در تجمّع ۲۵ بهمن، انتشار درخواست مجوّز راهپیمایی سران سبز از سوی خبرگزاریهای گوناگون نیمی از قضیّه بود، نیم دیگر تصمیم خودجوش سبزها برای حضور در خیابان آن هم در فضای مجازی بود ولی دعوت به بزرگداشت شهدای ۲۵ بهمن کاملاً به فضای مجازی اختصاص داشت. اینکه چند نفر با دعوت مردم بتوانند خیابانهای تهران را به آن صورت درآورند حکایت از قدرت فضای مجازی و تأثیر آن بر فضای حقیقی جامعه دارد.
ب. سه تأمّل پیرامون اوّل اسفند:
یک. شهرهای دیگر نادیده گرفته نشود. شیراز چه در بیست و پنج بهمن و چه دیروز دستکمی از تهران نداشت. سه راه راهنمایی مشهد تا یک هفته ناآرام بود و به این شهرها شهرهای شمالی و کردستان و امکان اعتراضی نواحی سنّی نشین را بیفزایید.
دو. خیلی خوب است که اجتماع هدفمند باشد. مثلاً شکستن حصر موسوی بهترین و مناسبترین هدف است.
سه. برای تأسیس یک رسانهی ماهوارهای سبز خیلی دیر شده است. فراموش نکنیم دوربین الجزیره در میدان التّحریر چه کرد. همین الآن تلویزیون کشور دوست و برادر عراق ویدئوهای بیست و پنج به بعد را مدام نمایش میدهد. سبزها در غیاب رسانههای قوی باید خود را با دوربینهای مجهّزتر با مکانیابی مناسب تجهیز کنند.
۲- هاشمی و آیندهی ولایت فقیه
گویا این دو خبر با هم مرتبط هستند:
خبر اوّل: « ممکن است نظام ما در آینده ولی فقیه نداشته باشد»؛ نقل قولی از هاشمی رفسنجانی در مذاکرهی هیئت امنای دانشگاه آزاد با حضور میرحسین موسوی.
خبر دوّم: جمعآوری شصت امضا برای برکناری هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان.
طبیعیست که نمیتوان کسی را که از احتمال حذف ولایت فقیه از از قانون اساسی میگوید در مقام ریاست مجلسی که کارش انتخاب - تو بخوان کشف یا تأیید بیچون و چرای- ولی فقیه است بماند. نیازی نیست که بخواهم این جملهی درخشان را از زبان هاشمی با توضیح خود واضحتر کنم. به انتظار هفده اسفند میمانیم.
۳- جنبش سبز در سینما
پارسال به کرّات از لزوم درونیشدن جنبش سبز و کشیدهشدن آن به ساحت هنر و دانش گفتیم و خواندیم. اثرات اوّلیّهی آن روزها در کاریکاتور، موسیقی، شعر و این اواخر داستان بروز کرد تا جشنوارهی بیست و نهم که به تعبیری از سیاسیترین جشنوارههای سالیان اخیر بود. دراین فیلم در حالیکه تنها یک فیلم سفارشی در دفاع از نظام وجود داشت، دو فیلم منتقد حوادث اخیر حضور داشت که بسیار دارای اهمیّت است. دربارهی فیلم «پایاننامه» حرف و حدیث زیادی هست که لابد تا حالا خوانده و شنیدهاید. نمایش این فیلم در هیاهو و جنجال سینمای مطبوعات انجام شد و دو کارشناس تلویزیونی هم هرچه دلشان خواست راجع به آن در برنامهی هفت گفتند. مسعود کرامتی تا ادای این این جمله که کار ساخت فیلم سیاسی را به یک «کارگردان کوچولو» سپردهاند، پیش رفت که اواسط آن حرفش را خورد و تصحیح کرد و حاجیمشهدی نیز آنرا سفارشی، بدون سند و تبلیغاتی خواند. در حالیکه توصیف این دو منتقد از دو فیلم حاتمیکیا و تبریزی دربارهی اینکه نمادپردازانه و محتاطانهاند، کاملاً طبیعی و توجیهپذیر بود. توجّه کنیم که رویارویی این دو دیدگاه سیاسی رویارویی دو سلیقهی درون نظام نیست، یکی تمامیّت نظام است و دیگری جنبشی که نظام را به چالش کشیده است و همین که جنبش سبز توانسته است با دو فیلم در این جشنواره شرکت کند و حرفش را بزند -گیریم با قید احتیاط- بسیار شایان توجّه است. باقی حرفها باشد برای زمان اکران این سه فیلم.
اخراجیها را نمیتوان در ردیف پایاننامه قرار داد. دهنمکی ظاهراً تمام طرفها را از متلکپرانی خود بینصیب نگذاشته است ولی ترس او پس از دیدن واکنشها به فیلم کلاهداری و شمقدری تا حدّی بود که وی را به حذف و دوبلهی برخی صحنههای برخورندهی فیلمش کشاند و همین باعث شد فیلم او به هیئت داوران نرسد و داوری نشود.
در حالیکه حرفهای اصغر فرهادی در جشن خانهی سینما، آن واکنش کودکانهی شمقدری را برانگیخت، کیمیایی در مراسم افتتاحیّه و محسن تنابنده در مراسم پایانی باز هم از جعفر پناهی یاد کردند که با واکنش و تشویق حضّار روبهرو شدند و همین نشان میدهد که بین نخبگان سینمایی جوّ غالب با جنبش سبز است. از دید من هم فیلم اخیر کیمیایی و هم یکی دو فیلم دیگر نیز با نمادپردازی به حوادث اخیر پرداخته بودند و «محاکمه در خیابان» کیمیایی اوّلین واکنش سینمایی به این حوادث بود که پارسال به نمایش درآمد و با برخورد نسبتاً مناسب منتقدان نیز روبهرو شد. انقلاب پنجاه و هفت، دستکم یک دهه سینمای معترض را پیش سرش داشت و هر اتّفاقی در آینده جا دارد که ابتدا با هنر و دانش بسترسازی شود و این اتّفاق به نظرم در سینما دارد میافتد.
Things you can do from here:
- Subscribe to ایمــــایان using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر