پنج راهکار اولین رئیس جمهور ایران برای گشایش فضای بحث آزاد میان ایرانیان
جــرس: ابوالحسن بنی صدر در پاسخ به اینکه "چرا برخی از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی از بحث آزاد بعنوان روشی برای ایجاد جبهه، شانه خالی می کند؟"، اظهار عقیده کرد "اگر دو طرفی که با هم بحث می کنند فکر کنند این میدان نبرد است و باید یکی پیروز شود، این بحث به نتیجه نمیرسد. بحث آزاد برای برنده و بازنده نیست و هدف از بحث آزاد رسیدن به یک نتیجه مشخص است که معلوم شود دو طرف در چه اموری، نسبت به آن راه حل، در چه قسمتهایی توافق دارند و در چه قسمتهایی توافق ندارند، که در آینده، بحث در جامعه ادامه پیدا کرده و به طرح کاملتری برای حل مشکل برسد و چون بیشتر ترس از این است که این طرفین بحث کدام بازنده و برنده شود، اولا از شرکت در بحث طفره میروند، ثانیا وقتی هم در بحث شرکت میکنند بیشتر حواسشان این نیست که به موضوع بحث بپردازند و بیشتر حواسشان به این است که آن مخاطبان که در جلسه نشستهاند، چه واکنشی نشان میدهند."
به گزارش رادیو عصر جدید، اولین رئیس جمهور ایران که از "پیشگامان برگزاری بحث آزاد در قبل از انقلاب ۵٧ و دوران ریاست جمهوری" شناخته می شد، در شرح دلایل "شانه خالی کردن جریان های ایرانی خارج از کشور از بحث آزاد، درحالیکه همگرایی در بین دموکرات ایرانی خارج کشور در حال طی شدن است"، معتقد است "معنی بحث آزاد اینست که یک موضوعی بین دو طرف، موضوع بحث بشود بترتیبی که یک طرف نظر خود را اظهار کند و طرف مقابل آن نظر را انتقاد بکند، طرف اول آن انتقاد را ارزیابی بکند و با هم پیش بروند تا به نتیجه برسند. آنچه در عمل واقع می شود اینست که در جلساتی که بحث آزاد برقرار می کنند، تعداد زیادی را دعوت می کنند، دو طرف نیست، چند طرف است، و آنها با هم بحث نمی کنند، هر کدام حرف خودشان را می زنند. بعد هم نوبت به سئوال و جواب می رسد، از هر کدام سوالهایی می شود که جواب می دهند و تمام می شود، این بحث آزاد نیست. مشکل بودن برگزاری بحث آزاد با اینکه بهترین روش برای ایجاد فرهنگ آزادی، استقلال و دموکراسی در جامعه است، چند علت مهم دارد :
١- بحث آزاد محتاج آنستکه بحث کننده ها اندیشه های راهنمائی روشن در ذهن داشته باشند.
٢- موضوعی که به بحث گذاشته می شود، اگر امری از امور جامعه است، پاسخ روشنی در آن اندیشه راهنما که جانبدارانش بحث می کنند، پیدا کرده باشد، در ذهن آنها یک راه حل داشته باشد. بدین ترتیب وقتی مسئله موضوع بحث شد، بتوانند بگویند که برنامه من اینست و برنامه همدیگر را نقد کنند و احتمالا به یک برنامه کاملتری برسند. یا مثلا اگر بخواهیم در باره اصلاحات بحث کنیم که آیا در رژیم کنونی شدنی هست یا نه؟ اندیشه راهنما باید به این مسئله یک پاسخ بدهد و برایش یک برنامه عمل داشته باشد تا طرفی که میگوید اصلاحات در این رژیم شدنی نیست بتواند به بحث بنشینند و با نقد متقابل به هدف برسند والا اگر اشخاصی دعوت شوند که نه اندیشه راهنمایشان معین است و نه موضوع را درست شناسایی کرده و نه برایش راه حل دارد. خوب هر کس یک چیزی می گوید و نتیجه ای هم گرفته نمی شود.
٣- تکلیف شرکت کنندگان در بحث باید در رابطه با نتایج و اخلاق بحث مشخص باشد. اگر دو طرفی که با هم بحث می کنند فکر کنند این میدان نبرد است و باید یکی پیروز شود، این بحث به نتیجه نمیرسد. بحث آزاد برای برنده و بازنده نیست. یعنی باید از پیش معین شده باشد که این بحث برنده و بازنده ندارد و هدف از بحث آزاد رسیدن به یک نتیجهی معین و مشخص است که معلوم شود دو طرف در چه اموری، نسبت به آن راه حل، در چه قسمتهایی توافق دارند و در چه قسمتهایی توافق ندارند، که در آینده بحث در جامعه برود و ادامه پیدا کرده و احتمالا به طرح کاملتری برای حل یک مشکل برسد. متاسفانه چون بیشتر ترس از این است که این طرفین بحث کدام بازنده و برنده شود، اولا از شرکت در بحث طفره میروند، ثانیا وقتی هم در بحث شرکت میکنند بیشتر حواسشان این نیست که به موضوع بحث بپردازند و بیشتر حواسشان به این است که آن مخاطبان که در جلسه نشستهاند، چه واکنشی نشان میدهند. این دو مساله اگر حل شود بحث آزاد ممکن میشود. اما با این حال هنوز مساله است.
۴- مساله بعدی این است که بحث آزاد خواهی-نخواهی قالبها را میشکند، اگر کسانی باشد که گروه دارند و اینها حواسشان اول پیش این است که نکند این قالب بشکند و افراد رها بشوند، خب طبیعتا این افراد در بحث آزاد شرکت نمیکنند و اگر هم شرکت بکنند به ترتیبی شرکت میکنند که آن بحث آزاد نتیجهای به بار نیاورد. لازمه بحث آزاد تقدم انسان بر سازمان است، ساده و بسیار مهم! از لحاظ اینکه در یک جامعهای شما فرهنگ آزادی داشته باشید، فرهنگ استقلال داشته باشید، انسان باید مستقل باشد و آزاد، و سازمان سیاسی باید انسانهای مستقل را در بگیرد، نه در برگیرنده آلت فعلهایی باشد و کسانی بعنوان رهبری که این آلت فعلها را بکار میبرد. وقتی سازمانهای سیاسی به این ترتیب سازماندهی شدهاند که افراد استقلال نداشته باشند، تابع سازمان باشند به عنوان مطیع رهبری، بحث آزاد که هیچ، دموکراسی هم در آن جامعه تحقق پیدا نمیکند. یک تغییر اساسی در طرز فکر انسانها نسبت به رابطه کاری با یکدیگر دارد. سازماندهی سیاسی میباید سازماندهی باشد که در آن هر انسانی در آن، استقلال داشته باشد، آزادی داشته باشد و حقوقمند باشد و همکاری میان انسانهای مستقل، آزاد و حقوقمند باشد، و این مشکل هنوز در ایران حل نشده است.
۵- عامل پنجم جامعه است باصطلاح همانکه ایرانی ها می گویند "مستمع صاحب سخن را برسر حال آورد"، مردم نباید فعل پذیر باشند، نباید فقط بنشینند و گوش کنند سرآخر کفی بزنند و بروند، باید که شرکت فعال داشته باشند. یعنی مسئله طرح شده در بحث آزاد، مسئله آنها باشد و آنها بخواهند که مسئله راه حل پیدا کند. انسانها این بحثها را برای این می شنوند که راه حل پیدا شده را بکار ببرند. اگر نخواهند بکار ببرند از جلسه بیرون رفتند، میگویند فلانی چی گفت؟ میگوید که بله یک حرفهای خوبی زد، دیگری هم بد حرفی نزد و یک نتایجی هم گرفتم. این بحث آزاد مردهای است و کارساز نیست. بنابراین خود جامعه است که می باید در بحث شرکت فعال بکند. هم دو طرف را مساوی ببیند، عدالت را رعایت بکند و هم از لحاظ اینکه به بحث با "عمل خودش، با شرکت خودش در نقد و ارزیابی و بعد هم در بکار بردن راه حل پیدا شده" دنباله بدهد تا جامعه از یک جامعه فعل پذیر به یک جامعه مدنی فعال تبدیل بشود. مثلاً در سطح خارج کشور اگر جمع های ایرانی در این چهار قسمت عمل میکردند، می شد دید در دنیا چه مجموعه فعال و خلاقی میشدند و اینطور نشدند به لحاظ اینکه بحثهای آزاد آن اشکالها را داشته است و این پنج راهکار را هم در بحثهای آزاد تشکیل شده بکار نبردند.
--
بیست و سوم تیر ماه؛ سالروز بر ملا شدن فجایع کهریزک توسط شیخ کروبی در سال هشتاد و هفت
سبز مي مانيم، تا هميشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر