۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

راضی به رضای دشمن

عبدالعلی بازرگان

راضی به رضای دشمن

در نقد و نظر مخالف

راضی به رضای دوست بودن را که همه ما بلدیم! آیا می توان راضی به رضای دشمن هم بود، اگر افکار و نظریات ما را به باد انکار و استهزاء بگیرد!؟

 این سخن معروف "روسو" را( که سهوا به نام ولترمعروف شده) حتما شنیده اید  که :" من حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی حرفت را بزنی"! احتمالا این نوشته یکی از کیهانیان را هم، که چند سال قبل افاضه فرموده بود، خوانده اید که: "من حاضرم جانم را بدهم تا تو حرفت را نزنی"!؟

 این دو اظهار نظر از دو جهان بینی و انسان شناسی متفاوت ناشی می شود که فاصله آن ها  از "خود پرستی" تا "خداپرستی" است. آن که با تنگ نظری و تمامیت طلبی حق اظهار نظر و آزادی را فقط برای خود و خودی ها می خواهد، طبیعی است که بگوید: " دربرابرم قرار نگیرید که ترمزو فرمان بریده ام"!! .... نمونه های چنین تفکری را درفیلم های وقایع اخیر تهران و یزد دیده ایم که چگونه با خونسردی آدم زیر می کنند و به اصطلاح ککشان هم نمی گزد!؟

 اما آن که آزادی را برای دیگران هم می پذیرد، موهبت "اختیارو انتخاب آزاد" را ملک موروثی خود نمی داند و سهم مشاع دیگران را نیز به رسمیت می شناسد و می داند که در تبادل آراء و تضارب افکار است که آدمی آبدیده می شود. در این دیدگاه، دشمن هم مورد استقبال قرار می گیرد و به او میدان داده می شود.

 نگاه کنید به بخشی از وصایای"ویکتور هوگو" به دخترش:

 "برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند، که دست کم یکی از آنها اعتراضش وارد باشد، تا که زیاده به خودت غره نشوی،.... همچنین برایت آرزو می کنم صبور باشی، نه با کسانی که اشتباهات کوچک می کنند، این کار ساده ای است، بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می کنند. تا با کاربرد درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی".

 در ارتباط با میدان دادن به مخالفان، زنده یاد شریعتی، دو نوع تعریف ازاسلام ارائه می کند:

فاشیسم می گوید: نانت را من می خورم، حرفت را هم من می زنم، تو فقط برای من کف بزن،

اسلام دروغین می گوید" تو نانت را بیاربده به ما، ما قسمتی را جلویت می اندازیم و تو حرف بزن... اما حرفی که ما می گوئیم،

اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن، من برای اینم که به حق ات برسی.   

 آزادی اظهار نظربرای دیگران قائل شدن، یک مسئله است و تحمل آزادی ِرد و انکار و مخالفت و مبارزه فکری با افکارشما، مسئله ای دیگر و بالاتر که نیازمند سعه صدر فوق العاده و صبر و شکیبائی شکوهمند در برابرمخالفین است.

 ***

 به بهانه میلاد رحمه للعالمین، که مهرش موافق و مخالف را در بر می گرفت، از این زاویه نگاهی به توصیه های رب به آن رهبر دینی و سیاسی، در ارتباط با تحمل مخالفین می کنیم تا توشه ای برای طریق سبزباشد و تحفه ای برای آنان که تحمل شنیدن "تو" را هم از مردم ندارند!

مخالفان پیامبر اصل و اساس و کل پیام او را منکر بودند و با این حال باید تحمل می شدند، آن هم در نظامی قبیله ای در چهارده قرن قبل، که هنوز مفهوم آزادی متولد نشده بود،  و ما امروزپس از ۱۴ قرن در آغاز قرن بیست و یکم و هزاره سوم، در روزگارآزادی و انفجار اطلاعات، هنوز اندر خم یک کوچه ایم؛ کوچه باریک و تنگ و تاریک و بن بست ولایت مطلقه فقیه!!

توصیه هائی که به پیامبراسلام، به عنوان رهبر سیاسی ایدئولوژیک!! جامعه در تحمل مخالفین عقیدتی شده، آنچنان جدی وبعضا تهدیدآمیز است که برخی از مفسرین آنها را از قبیل:" به درمی گویند تا دیوار بشنود"! تلقی کرده و گفته اند مخاطب اصلی این آیات مومنین هستند(نه خود پیامبر) ! اما ظاهر آیات شخص پیامبر را مستقیما مخاطب قرار داده و پیش و بیش از پیروان، در پی پرورش روح و روان اوست. اصولا لحن قرآن در باره آن رسول مکرم(ص)، بیش از تعریف و تمجید و تجلیل و تعظیم (که عادت بشری است)، لحن تربیت و تعلیم و تذکر و تنبیه و حتی تهدید و توبیخ دارد(۱).

درهرحال پیامبر هم با تمام مقام عظیمش، بشری بود مثل بقیه انسان ها با همه احساسات و عواطفی که در برابر دوست و دشمن و موافق و مخالف عکس العمل متفاوت بروز می دهند. این توصیه ها برخی هشداری است به تنگ دلی در تحمل مخالف(ضیق صدر) و برخی  دیگر، فرمانی به صبر و شکیبائی دربرابر سخنان ناهنجار یا عملکرد نا صواب آنها. به شرح ذیل با ترجمه آیات مورد نظر:

الف -  هشدار به تنگ دلی

هود ۱۲ــ مبادا ازاین که می گویند چرا گنجی (ازطرف خدا) براو نازل نشده یا فرشته ای(برای تایید رسالت) همراهش نیامده، دلگیر شوی و پاره ای از آنچه به تو (در ارتباط با آزادی منکرین) وحی می شود نادیده بگیری (بدان که) تو فقط هشدار دهنده ای (نه وکیل)؛ و تنها خداست که کارگزارهرکاری است.

حجر۹۷ ــ ما می دانیم که از گفتار(مخالفت آمیز) آنها افسرده می شوی، پس(به جای ناراحتی)، پروردگارت را(درآزادی دادن به مخالفین) ستایش کن و از سجده گذاران(تسلیم شدگان به مشیت آزادی) باش.

نمل ۷۰ از(انکار)آنها اندوهگین نباش و از مکرآنها در تنگ دلی (ناشکیبائی) نباش.

 نحل ۱۲۵ تا۱۲۸ــ با فرزانگی و سخن نیکو(مخالفان را) به راه پروردگارت دعوت کن. و به بهترین شیوه با آنها به گفتگو بنشین، بی تردید پروردگارت نسبت به گمراهان و راه یافتگان آگاه تراست(نباید تعصب ورزید وبه جای خدا نشست!) اگر هم می خواهید عکس العملی نشان دهید، به همان اندازه (نه انتقامی) باشد. ولی اگر شکیبائی ورزید(تحمل کنید)، این شیوه برای شکیبایان بهتر است. شکیبا باش که شکیبائی ات در راه خداست. از (انکار) آنها نیزاندوهگین مباش و از مکرشان هم دل تنگ (بی تحمل) مشو، بدان که خداوند حامی خویشتن داران و نیکورفتاران است.

انعام ۳۳ تا ۳۵ ــ ما می دانیم که گفتار منکران تو رادلگیر می کند، آنها در واقع تو را تکذیب نمی کنند، بلکه این ستمگران آیات خدا را دانسته انکار می کنند(مسئله را شخصی تلقی نکن) قبل از تو نیز پیامبرانی مور تکذیب قرار گرفتند که پاره ای از اخبارشان را شنیده ای، آنها دربرابرهمه تکذیب ها و آزاری که به آنان می رسید پایداری کردند تا سرانجام یاری ما فرارسید. برنامه و سنت الهی هیچ تغییر دهنده ای ندارد.حال اگر روی گردانی منکران بر تو سنگین و ناگوار است(خونسرد و شکیبا باش، و اگر فکر می کنی شاید با معجزه ای بتوان آنان راهدایت کرد) اگر می توانی نقبی در زمین یا نردبانی به آسمان بزن و معجزه ای بیاور!!(این را بدان که) اگر خدا می خواست همه مردم را به راه هدایت( به اجبار) جمع می کرد. پس در زمره جاهلان مباش!

ب -  شکیبائی در برابرسخن مخالفین

در قرآن ۱۹ بار، در ارتباط با گفتار ناهنجار مخالفان و دشمنان،  فرمان" اِصبِر"(تحمل کن، شکیبا باش) به پیامبر، و به واسطه او به مسلمانان، داده شده است که بسیار پندآموز است! جالب این که کاربرد کلمه "صبر" تقریبا در تمامی این موارد، در تحمل مخالفین است، نه پایداری درجنگ و ستیز با آنها. به نمونه های زیر در برخی آیات توجه کنید:

(مزمل۱۰)ــ برآنچه می گویند شکیبا باش و به زیبائی از آنان درگذر.

 (ص۱۷) ــ برآنچه می گویند شکیبا باش و بنده نیرومند ما(در تحمل مخالفین) داود را بیاد آورکه بسیاربازگشت کننده(ازاحساس خشم به عقل) بود.

(روم ۳۰) ــ بر حکم (داوری نهائی) پروردگارت شکیبا باش و مبادا منکرانی که باوریقینی ندارند ترا به سبکی وادارند ( به جای سنگینی تحمل و وقار از کوره در روی).

راستی چگونه می توان از توهین و تمسخر و انکار و استهزای منکران به خروش نیامد، تعصب دینی نورزید و سنگینی شخصیت را به سبکی رفتار واکنشی به باد خشم نسپارد!؟

به نظر می رسد مدام که در جهان بینی و انسان شناسی محدودی اسیر هستیم، نمی توانیم ازغلبه قهر و غضب آزاد شویم و براحساسات خود به نیروی حلم و علم مسلط گردیم. توضیح آنکه ما در دنیای پیرامون خود با نظامات سیاسی و فرهنگی سلطه گری خوگرفته ایم که مخالفت را بر نمی تابند، به خصوص در مشرق زمین که هزاره هاست در سایه سلاطین سرکوبگراداره شده، این خصلت درآحاد جامعه نهادینه و تثبیت شده است. البته درمغرب زمین هم وضع به همین منوال، بلکه بدتر بوده است، اما وقتی نسیم آزادی، دموکراسی و حقوق بشربعد از رونسانس وزیدن گرفت، آهسته آهسته نفوس آماده تغییر و تحمل شدند، گرچه هنوز راه درازی تا ایده آل انسانی در پیش است، اما در مقام مقایسه، حق مخالف در جوامع غربی بیشترجا افتاده و بیشترمورد پذیرش توده های مردم قرار گرفته است.

تعالیم پیامبران نیزتماما بر چنین گذشت و سعه صدری در تحمل مخالفین تکیه داشته است، کسانی که با تعالیم حضرت عیسی در انجیل آشنائی دارند، فرازهای بسیار زیبائی را در این زمینه تلاوت کرده اند. قرآن که در دوران رشد عقلانیت بشر نازل شده است، بر این اصل انسانی، به خصوص در توصیه به پیامبردر ابلاغ رسالت، تاکید فراوان تری کرده است.

کلید اصلی درگشودن گره درگیری و مجادلات لفظی با مخالفین، تغییر نگاه به نقش مخالف و شناخت تاثیرمثبتی است که در بلند مدت پدید می آورد. ما از آنجائی که در نظامات بشری با دفع و طرد مخالف خوگرفته ایم، چنین تصوری را به نظامات خدائی هم تعمیم و تسری می دهیم و چون خوانده یا شنیده ایم خداوند دشمنانش را در آخرت عذاب می کند، ما هم، بی خبرازفلسفه وجود تفاوت ها که چرخ حیات وحرکت و کمال است، می خواهیم به نیابت از خدا با هرکسی که با عقاید ما مخالف است، دشمنی کنیم. در حالی که موهبت "اختیار" و حق انتخابی که خداوند به انسان عنایت کرده است، ایجاب می کند در قلمرو فکر و اندیشه و مذهب و مرام ، آزادی مطلق برقرار باشد و سرنوشت هرکس به دست خودش رقم زده شود.

خداوند چنین تغییر نگاهی را، از دنیای بی حساب و کتاب مناسبات بشری به نظم حکیمانه گردش شب و روز، به پیامبری که از آزادی مشرکین و کفاردر انکارتوحید، نبوت وقیامت ناراضی و دل تنگ است، توصیه کرده تا اگر گمان می کند آزادی دشمنان حق عیب و ایرادی درنظام توحیدی تلقی می شود،  در نمازش با تغییر زاویه دید خود از زمین به آسمان ، ملک خدا را از افقی بالاتر در گردش شب و روز و تحولات آن در مقاطع طلوع فجرو غروب آفتاب و گاه های دیگر مشاهده کند و بی عیب و نقص بودن این نظام و گرداننده اش را تسبیح گوید. در این صورت بر آزادی مخالفین "راضی" خواهد شد.

(طه ۱۳۰) ــ برآنچه می گویند شکیبا باش و قبل از برآمدن آفتاب و قبل از فروشدنش پروردگارت را با نگاهی تحسین آمیز تسبیح کن(گرداننده این نظام رابی عیب و نقص شمار). همچنین درپاره ای از شب و بخشی از روز را به ستایش بپرداز، باشد تا راضی شوی.

توجه به تفاوت موقعیت های شب و روز در ساعت های مختلف، که حکمتِ حرکت و حیات  و فصول و فراوانی را پدیدآورده ، مدل و مثالی است برای فهم ضرورت این تفاوت ها در جوامع انسانی که علاوه بر آیه فوق شواهد بسیار، از جمله چند مثال زیر دارد:

(ق ۳۹)ــ برآنچه می گویند شکیبا باش و پروردگارت را قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب با نگاهی تحسین آمیزبی عیب شمار. همچنین بخشی از شب و نیز به دنبال سجده ها چنین کن!

(فرقان ۵۸)ــ بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد تکیه کن، و با نگاه تحسین او رابی عیب و نقص شمار. در اطلاع داشتن از گناهان بندگانش خدا کافی است( نیازی به مراقبت کسی نیست).

(مومن۵۵) ــ بر تحققق وعده پروردگارت شکیبا باش و از آثار گناهان خویش طلب پاکی بجوی و در شبانگاه و ابتدای روز با نگاهی تحسین آمیز او را بی عیب و نقص شمار.

(طور۴۸)ــ برای تحقق حکم پروردگارت شکیبا باش، چرا که تحت نظر مائی و هنگامی که از خواب برمی خیزی و قسمتی از شب را بی عیب بودن او را با نگاه تحسین بنگر و همچنین هنگام غروب ستارگان(نزدیک طلوع فجر).

(انسان ۲۴ تا ۲۶)ــ برای حکم پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاسی از آنها اطاعت نکن. نام پروردگارت را بامداد و شبانگاه یاد کن و پاره ای از شب را برای خدا سجده کن و بخشی بلند از شب رابه تسبیح ( بی عیب و نقص شمردن )او بپرداز.

عبدالعلی بازرگان

۹ اسفند ۱۳۸۸- ۲۸ فوریه ۲۰۱۰

 (۱) – از جمله می توان به این سوره ها و آیات نگاه کرد: اسراء۷۴،حاقه۴۴،توبه۴۳،تحریم۱،انعام۳۵،هود۱۲و.....



--
سبز مي مانيم، تا هميشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر