علی شكوری راد عضو جبهه مشاركت: تیم احمدی نژاد بیشترین ضربات را به اصلاح طلبان وارد کرده است
جــرس: علی شكوری راد از اعضای جبهه مشاركت نیز در خصوص نسبت افرادی با ادعای اصلاح طلبی كه خود را در خدمت جریان مشایی قرار دهند می گوید: هیچ نسبتی بین آقای احمدی نژادو تیم نزدیك همكارانشان كه مشایی از آن جمله است، با اصلاح طلبی وجود ندارد. اینها اساسا همه مرزهای اصلاح طلبی را از ابتدا درنوردیدند و به آن چارچوب هایی كه ما به عنوان اصلاح طلبی خطاب می كنیم، بیشترین ضربات را وارد كردند.
عضو جبهه مشارکت تاکید کرد: هیچ گونه ادعای اصلاح طلبی از جانب آنها پذیرفتنی نیست. به دلیل اینكه نقطه مقابل اصلاح طلبی خود آنها هستند.
منتها اكنون آنها بین خود مرزبندی هایی ایجادكرده اند و فكر می كنند می توانند بخشی از نیروهای اصلاح طلبی كه نخستین شعارشان قانون است،را به خودجذب كنند. در حالی كه قانون شكن ترین مجموعه ها، خود این افراد بودند و با بی اعتنایی به قانون و نظرات مردم و بابی اعتنایی به كارهای جمعی به خصوص"تحزب"نشان دادندكه چگونه افرادی هستند. همین افراد بیشترین دشمنی را با احزاب داشتندكه پایه و اساس اصلاح طلبی همین كارجمعی و سازمان یابی و قانون گرایی است.
تارنمای «آینده نیوز»، طی مصاحبه با سه تن از چهره های جریان اصلاحات، نظرات آنان را در خصوص اینکه "دست اندركاران رسانه های منتسب به جریان مشایی، مدام شعار پیوند «اصولگرایان پیشرو» و «اصلاح طلبان» سر می دهند،" جویا شده، تا مشخص شود منظور حامیان دولت از اصلاح طلبانِ ائتلاف کننده با طیف مشایی كدام طیف است و کیستند؟
این سایت، همچنین با بیان اینکه "جمعی از نمایندگان جناح اقلیت مجلس (اصلاح طلبان) كه غالبا خبرنگاران روزنامه وابسته به رحمی مشایی، با شیوه های خاص و منحصر به فرد از آنها برای آن روزنامه یادداشت گرفته بودند"، خاطرنشان کرد "این نمایندگان در تماس های مجدد خبرنگاران آن روزنامه، از مصاحبه با آن اجتناب كرده اند."
رسول منتجب نیا: پذیرفتنی نیست كسی اصلاح طلب باشد و در این مراكز و بازی ها بازیگری كند
رسول منتجب نیا نیز كه از اعضای شناخته شده حزب اعتماد ملی به شمار می رود، اگرچه تمایل چندانی به سخن گفتن در مورد مشایی و احمدی نژاد ندارد، اما به طور خلاصه گفته است:
من تصمیم ندارم درخصوص آقایان مشایی واحمدی نژاد صحبت كنم و با اتفاقات اخیر، فعلا خودشان برای خودشان كافی هستند.تنهایك جمله رابه اصحاب رسانه هامی گویم.كسانی كه مواضع اصلاح طلبانه دارند و به این رسانه هایی كه تحت تفكر جریان خاصی كه متعلق به فردی هم چون آقای مشایی است، روی می آورند، یا باید اصلاحات را به گونه ای دیگر و به صورت ضدونفیض آن معنا كنند و یا اینكه اعتراف كنند كه خودشان تغییرماهیت داده اند.
این مسئله قابل پذیرش نیست كه كسی اصلاح طلب باشد و در این مراكز و این بازی ها و تشكیلاتهایی كه جز بازیگری چیز دیگری درآنها وجودندارد، شركت كند.
شكوری راد: اینها بیشترین ضربات را به چارچوب های اصلاح طلبی وارد كردند
علی شكوری راد از اعضای جبهه مشاركت نیز در خصوص نسبت افرادی با ادعای اصلاح طلبی كه خود را در خدمت جریان مشایی قرار دهند می گوید: هیچ نسبتی بین آقای احمدی نژادو تیم نزدیك همكارانشان كه مشایی از آن جمله است، با اصلاح طلبی وجود ندارد.
اینها اساسا همه مرزهای اصلاح طلبی را از ابتدا درنوردیدند و به آن چارچوب هایی كه ما به عنوان اصلاح طلبی خطاب می كنیم، بیشترین ضربات را وارد كردند.
به همین دلیل اساسا هیچ گونه ادعای اصلاح طلبی از جانب آنها پذیرفتنی نیست. به دلیل اینكه نقطه مقابل اصلاح طلبی خود آنها هستند.
منتها اكنون آنها بین خود مرزبندی هایی ایجادكرده اند و فكر می كنند می توانند بخشی از نیروهای اصلاح طلبی كه نخستین شعارشان قانون است،را به خودجذب كنند. در حالی كه قانون شكن ترین مجموعه ها، خود این افراد بودند و با بی اعتنایی به قانون و نظرات مردم و بابی اعتنایی به كارهای جمعی به خصوص"تحزب"نشان دادندكه چگونه افرادی هستند. همین افراد بیشترین دشمنی را با احزاب داشتندكه پایه و اساس اصلاح طلبی همین كارجمعی و سازمان یابی و قانون گرایی است.
بنابراین این ادعاكه آنها بخواهند تریبونی برای اصلاح طلبان باشند،اساسا مسموع نیست. هرچند آنها فكر می كنند با این روش ها می توانند بخشی از نیروهایی را كه ممكن است در برخی از تضادها با آنها اشتراك پیداكرده باشند را به خودجلب كنند.
لیلاز: اگر قرار است اتحادی صورت بگیرد، من در آن جایی ندارم!
سعید لیلاز روزنامه نگار اصلاح طلب و متخصص در حوزه اقتصاد كه خود سابقه اداره روزنامه های پر تیراژ اصلاح طلب را در كارنامه دارد و از جمله زندانیان وقایع پس از انتخابات سال ٨٨ به شمار می رود، جریان مشایی و كسانی كه در خدمت این جریان قرار گرفتند را چنین آسیب شناسی می كند:
من تصور نمی كنم مشایی و روزنامه منتسب به ایشان، تریبون مناسبی برای اصلاح طلبان باشد. به این دلیل كه به هرحال اصلاح طلبان اختلافات مبنایی بیشتری با جناح ایشان دارند تا مثلا با جناح محافظه كار سنتی.
به نظرمی رسد اتحادی در این زمینه صورت نخواهد گرفت و چنانچه اتحادی هم شكل بگیرد، من در این اتحاد جایی نخواهم داشت.
می توان گفت، آن پایه های اجتماعی كه روزنامه های اصلاح طلب فعلی و یا خود اصلاح طلبان آن را نمایندگی می كنند، پایه های اجتماعی بسیار نیرومند و عمیق هستند و جایگاه بزرگ و روشنی در جامعه و ساختار سیاسی ما دارند.
گرچه اكنون در قدرت نیستند، اما قدرت تاثیرگذاری زیادی دارند. آن گروه ها و سازمان های اجتماعی به خوبی می دانند در شرایط فعلی، این حداكثرامكان برای اصلاح طلبان است كه به این شكل بتوانند اظهارنظر كنند و بازتاب دهنده افكارشان باشند.
مردم اصلاحات را می فهمند
این فعال اصلاح طلب افزود: اگر جریانی از داخل محافظه كاران برخیزد كه بخواهد این محدودیت اصلاح طلبان در بیان كردن حرف مردم را جبران كند و حرفهای موردنظر پایگاه های اجتماعی اصلاح طلبان را مطرح كند، مردم این مسئله راتشخیص می دهند كه اینها اصالتی ندارند و این مسئله فقط بخشی از جنگ قدرت است.
اگرجریانات نوظهور اصالتی داشتند، قاعدتا باید در همان سال های ٨٧ و ٨٨ راجع به مسائل سیاسی ایران موضع گیری می كردند.
آن چیزی كه ازنظر اقتصادی در ذهن من است، چنانچه قرار بود این جریان نوظهور اصلاح طلبان را نمایندگی كنند، قاعدتا باید دست به اصلاحات همه جانبه اقتصادی می زدند؛ كاری كه خاتمی دردوره دوم ریاست جمهوری اش انجام داد و شكوفایی اقتصادی را هم به دنبال داشت، در حالی كه می بینیم اكنون انحصارات و شبه انحصارات دولتی و شبه دولتی، در داخل جبهه همین مدعیان جدید به جایی رسیده است كه بخش خصوصی در حال نابودی است. طبقه متوسط رو به اضمحلال می رود و...
بنابراین تصورمن این است كه رقابتی بین نشریات اصلاح طلب واقعی با تمام محدودیت هایی كه اكنون دارند، با محافظه كاران نوظهوری كه مدعی اصلاح طلبی هستند و احتمالا قدرت بیشتری هم در هتاكی و یا بیان حرفهای اصلاح طلبانه دارند و از گروه های داخل دولت هم حمایت می شوند، وجود دارد و مردم تشخیص می دهند.
شرافتمندانه پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان را نمی دزدند
لیلاز تاکید کرد "مردم تشخیص خواهند داد كه اصلاحات دروغین پاسخگوی نیازهای آنان نیست و همین اصلاح طلبانی كه در نهایت سختی و مرارت، تا آن جایی كه ممكن است حرفهایشان را بازتاب دهند، ارجحیت دارند به گروه های نوظهوری كه از رانت های اقتصادی و سیاسی قدرت بهره مند شده اند و اكنون داخل اختلافات درون حكومتی افتاده اند و پنجه به چهره حكومت می كشند و سعی می كنند پایگاه های اجتماعی اصلاح طلبان را بدزدند!
اما، نه به صورت شرافتمندانه و اصیل كه حرف مردم رابزنند، بلكه به صورت ابزارگرایانه به عنوان وسیله ای كه آنها را به سمت قدرت مطلقه خودشان،هدایت كند."
در همین حال، عضو فراکسیون اصلاح طلبان مجلس شورای اسلامی، با تکذیب هر گونه "ارتباط پشت پرده" فراکسیون اقلیت و برخی نزدیکان دولت که اخیرا "جریان انحرافی" نامیده شده اند، خاطرنشان کرد "ایده ها و تفکرات فراکسیون اقلیت با این افراد قابل جمع نیست، چون دوم خردادی ها آرمان ها و عقاید سیاسی متفاوت از این جریان دارند."
همزمان، با توجه به ادعای برخی رسانه های جریان رحیم مشایی و حامیان دولت پیرامون حمایت گروهی از اصلاح طلبان از طیف مشایی، تعدادی از چهره ها و فعالان اصلاح طلب، ضمن تکذیب شدیدِ این ادعا، تصریح کردند "این مسئله قابل پذیرش نیست كه كسی اصلاح طلب باشد و در این مراكز و این بازی ها و تشكیلاتهایی كه جز بازیگری چیز دیگری درآنها وجودندارد، شركت كند... و اساسا هیچ گونه ادعای اصلاح طلبی از جانب آنها پذیرفتنی نیست. به دلیل اینكه نقطه مقابل اصلاح طلبی خود آنها هستند."
فراکسیون اقلیت هیچ ارتباطی با گروه مشایی ندارد
به گزارش مهر، محمدرضا خباز در خصوص ارتباط فراکسیون اقلیت مجلس با طیف نزدیکان رحیم مشایی گفت: "فراکسیون اقلیت نه به صورت علنی و نه در پشت پرده هیچ ارتباطی با این طیف سیاسی ندارد."
وی افزود: منشاء این شایعه ارائه مقاله از طرف یکی از اعضای فراکسیون به روزنامه هفت صبح است در صورتیکه این شخص به صورت فردی و نه به نمایندگی از فراکسیون به این رسانه مقاله ارائه داده است.
نماینده کاشمر تاکید کرد: فراکسیون اقلیت که با رئیس دولت اختلاف نظر و زاویه زیادی دارد، نمی تواند با رئیس دفتر وی رابطه سیاسی برقرار کند.
خباز اظهار داشت: ایده ها و تفکرات فراکسیون اقلیت با این جریان قابل جمع نیست چون جریان دوم خرداد آرمان ها و عقاید سیاسی متفاوت از این جریان دارند.
گفتنی است طی روزهای گذشته نیز كواكبیان در سخنانی در مجلس شورای اسلامی نخست وابستگی جریان مشایی به جریان اصلاح طلبی را تكذیب و سپس خواستار روشن شدن كمك های مالی به روزنامه "هفت صبح" شده بود.--
همگی مهیای خرداد پر حادثه شویم
سبز مي مانيم، تا هميشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر