۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

مصاحبه ای که موجب توقیف روزنامه روزگار شد

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 

via .: سحام نيوز :. by سحام on 2/5/12

روزنامه روزگار توقیف شد

سحام نیوز: روزنامه روزگار که دیروز گفت‌وگویی را با محمدرضا خاتمی با تیتر «فرمان نمی‌پذیریم» منتشر کرده بود، توقیف شده است. در این گفتگو، محمد رضا خاتمی در باره عدم مشارکت در انتخابات و نیز قدرت اجتماعی اصلاح‌طلبان سخن گفته بود. گفته می‌شود تعطیلی موقت روزگار به خاطر همین گفتگو و تیتر آن در صفحه اول بوده است.بر اساس دستور صادره از سوی دادستانی تهران ، روزنامه روزگار توقیف شد.

روزنامه روزگار در صفحه یک خود مطلبی را درباره نا خرسندی هاشمی رفسنجانی از ماکت مقوایی آیت الله خمینی منتشر کرد. همچنین محمدرضا خاتمی هم در گفت و گویی بر تحریم فعال انتخابات از سوی اصلاح طلبان تاکید کرده بود.
متن کامل مصاحبه محمد رضا خاتمی که موجب صدور این حکم برای روزنامه روزگار شد بدین شرح است:

محمدرضا خاتمی در خصوص کسانی که به نام اصلاح طلبی در انتخابات شرکت کرده اند می گوید: جریان اصلاح‌طلبی در ایران یک جریان شناخته‌شده است، جریان‌های تاثیر‌گذار و شخصیت‌هایش هم مشخص هستند حالا چهار نفر می‌آیند می‌گویند ما اصلاح‌طلب هستیم و می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم، این به معنی حضور جریان اصلاح‌طلبی در انتخابات نیست. این را همه می‌دانند، مردم، حاکمیت جریان اصلاحات، همه‌ این را می‌دانند، و نتیجه انتخابات هم این را مشخص خواهد کرد.

وی بر انتخابات واقعی تاکید دارد، انتخاباتی که حداقل‌ها را داشته باشد، یعنی یک انتخابات آزاد و بدون دخالت موثر قدرت.

به گزارش کلمه از گفت و گوی تفصیلی محمدرضا خاتمی با روزنامه روزگار، او با اشاره به انتخابات پیش رو می گوید: عدم شرکت یا سکوت در انتخابات به‌این معنی نیست که‌این شیوه را کنار گذاشته‌اند و می‌خواهند شیوه‌های دیگری را به کار بگیرند؛ برای انتخابات حداقل‌هایی لازم وجود دارد. هدف‌شان هم تاثیرگذاری بر انتخابات نیست، مثلاً از واژه تحریم استفاده نکرده‌اند. گفتند ما شرکت نمی‌کنیم.

خاتمی معتقد است: نتیجه انتخابات آن چیزی نیست که از توی صندوق‌های رای درمی‌آید، علی‌الظاهر این‌طور است اما انتخابات مهندسی‌شده است و نتایج آن مشخص است. نبودن اصلاحات در انتخابات خود به خود بخش عمده‌ای از این انتخابات را خدشه‌دار می‌کند، این هم کاری نبود که اصلاح‌طلب‌ها بخواهند انجام دهند، اصلاح‌طلب‌ها هم از این جریان ناراضی هستند اما چاره‌ای هم ندارند، یعنی وقتی همه مجاری فعالیت‌های جریان اصلاح‌طلبی را می‌بندید، اجازه نمی‌دهید خودشان باشند، و می‌خواهید بگویید اصلاح‌طلبی باید چه باشد و چه نباشد، خب طبیعی است که اصلاحات زیر بار این وضعیت نخواهد رفت. جریان اصلاح‌طلبی یک جریان پویا و اثر‌گذار است؛اینها در داخل خوشان انسجام فکری و عملی دارند،رسیدن به‌این مقطع حاصل کارهای مداوم فکری است، یعنی ما هیچ وقت در این ۱۵ سالی که از جریان اصلاحات گذشته این وحدت فکری و انسجام را نداشته‌ایم. این دستاورد ناخواسته‌ای است که محافظه‌کاران به ما تحمیل کرده‌اند و در هر صورت عاقلانه‌ترین تصمیم را اصلاح‌طلب‌ها گرفته‌اند.

او تاکید دارد که اصلاح طلبان با انتخابات قهر نیستند و می افزاید: در مورد این انتخابات، من معتقدم که جامعه ‌ایران آنقدر متکثر است که اگر مجلس کاملاً هم یکپارچه باشد باز طیف‌بندی دارد. این مجلس در درون خودش خصوصیات خودش را پرورش می‌دهد.

خاتمی در مورد یکدست بودن حاکمیت معتقد است: آقایان در سال ۸۴ آمدند گفتند حاکمیت باید یکدست باشد، می‌بینیم که در طول تاریخ جمهوری اسلامی اختلاف بین ارکان قدرت به ‌این شدت نبوده است. آقای احمدی‌نژاد که سوگلی و بی‌نظیر در تاریخ و معجزه هزاره بود، بشارت امام زمان بود و طبق گفته مرحوم آقای مشکینی حکمش را امام زمان امضا کرده بود، حالا ببینید در چه وضعیتی است؟ کسانی که دوراندیش هستند، می‌دانند که درون جامعه ‌ایران آنقدر تکثر وجود دارد که امکان یکدست کردن حاکمیت وجود ندارد. این مهندسی شکست خورده است. برای انتخابات بعد هم برنامه دارند اما نمی‌توانند یک جامعه متکثر را یکدست کنند و هر کاری می‌خواهند انجام دهند، این امکان‌پذیر نیست؛ من الان این را قبول ندارم که اگر مجلس شکل گرفت حتماً انتخابات آینده هم بر همین بند خواهد بود. من تردیدی ندارم که در دوران ریاست جمهوری بعدی وضعیت مثل الان نخواهد بود.

یکدست کردن حاکمیت شکست خورده است

وی می افزاید: برای اینکه‌این تجربه شکست‌خورده است. آقایان یک تئوری داشته‌اند که بیش از ۲۰ سال رویش کار کردند تا حاکمیت را یکدست کنند و طبق سلیقه خاصی که دارند کشور را اداره کنند، خیلی هم خون دل خورده‌اند و صبر کرده‌اند تا آخرش فکر کردند که الان می‌توانند حکومت را یکدست کنند. کشور را آزاد کنند و توسعه دهند با ایده‌هایی که سال‌ها وجود داشت، اینکه اقتصاد باید چگونه باشد، سیاست خارجی باید چگونه باشد و مبارزه با فساد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگ و غیره. اینها آرزو و امید داشتند که ‌این کارها عملی شود. آن روز رسید و آن روز ۳ تیر ۸۴ بود، یعنی وعده و خواست آنها تحقق پیدا کرد. این تجربه یک تجربه شکست‌خورده است، اصلاً مهم نیست که ما به روی خودمان بیاوریم یا نه، اما ادامه‌ این تجربه یک تجربه شکست‌خورده است.

او با تاکید بر اینکه آلترناتیو ملت است می افزاید: تنها راه نجات کشور آزادی نحله‌های سیاسی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و غیره است و انتخابات. باید به همه آن تصمیم‌ها احترام بگذارید. زیاده‌خواهی‌های دنیای غرب مشخص است، نتایج و راهکارهایش هم مشخص است؛ آیا نمی‌شود در برابر این زیاده‌خواهی‌ها ایستاد؟ می‌شود. چطور؟ با داشتن مردم، اگر مردم باشند خود به خود اوضاع تغییر می‌کند، یعنی اتفاقی که در دوم خرداد افتاد.

خاتمی در ادامه تصریح می کند که راه چاره جنگ نیست،جنگ عواقب سیاسی و اقصادی دارد اما ما در جنگ پیروز نخواهیم بود. اگر ملت را داشته باشیم طرف مقابل را خود به خود عقب می‌زنیم. هیچ حکومت خارجی در برابر یک حکومت دموکراتیک نمی‌تواند زورگویی کند، اما در یک حکومتی که روی شانه‌های اقلیت مردم است، آن هم اقلیت سیاسی نه اقلیت مردم، رضایتمندی مردم را باید سنجید. اینها هم که امروز کاملاً مشخص است.

مجلس و احمدی نژاد هر دو مقصرند

وی در تحلیل عوامل مشکلات فعلی می گوید: آقای احمدی‌نژاد می‌گوید مجلس مقصر است، مجلس می‌گوید احمدی‌نژاد مقصر است، هیچ کدام از این دو تا مقصر نیستند، هر دو مقصرند. اگر پرچم اصلاحات برافراشته است به معنی این است که امید اصلاحات وجود دارد، اگر روزی امید اصلاحات وجود نداشت یعنی این نظام دیگر اصلاح‌پذیر نیست و در آن صورت دیگر فعالیت سیاسی و اجتماعی ورود در قدرت معنی ندارد.

اصلاح طلبان امیدوارند

خاتمی می افزاید: اگر اصلاح‌طلب‌ها هنوز فعال هستند به خاطر این است که امیدشان را به اصلاح‌پذیری نظام از دست نداده‌اند و سعی می‌کنند هر چه بیشتر این روزنه‌هایی را که روز به روز بسته‌تر می‌شود باز کنند. برخی جاها موفق بوده‌اند برخی جا‌ها نبوده‌اند. یک زمانی تند شده، یک زمانی منعطف شده‌اند.

او در مورد وضعیت فعلی احمدی نژاد تصریح کرد: با توجه به‌این وضعیت این سیاست‌ها شکست خورده است، اتفاقاً مشکل آنها هم آلترناتیو آقای احمدی‌نژاد است، چون آقای احمدی‌نژاد اگر این‌طور برود بیرون گفتمان سیاسی، گفتمان خارجی و اقتصادی‌اش باید عوض شود یعنی بد‌تر از چیزی که الان هست بشود؟ آقای احمدی‌نژاد می‌گوید قطعنامه‌های شورای امنیت ورق‌پاره است، اگر رئیس‌جمهور بعدی بخواهد همین روند را ادامه بدهد، می‌گوید نه‌تنها قطعنامه‌ها ورق‌پاره است بلکه ما از سازمان ملل هم می‌آییم بیرون، از مجامع بین‌المللی هم می‌آییم بیرون، خب نمی‌شود که. این نکته خیلی اهمیت دارد که ما امیدمان را از دست ندهیم. هر چند مخالفت‌شان با اصلاح‌طلب‌ها به شدتی است که می‌گویند اینها نفس هم نکشند.

یک آدم عاقل سر کار بیاید

این عضو حزب مشارکت در ادامه گفت: ما که نمی‌گوییم ما رئیس‌جمهور باشیم، ما رئیس مجلس باشیم، یک آدم عاقل برود بشود رئیس‌جمهور، یک آدم عاقل بنشیند در مجلس نه یک آدمی که فقط گوش به فرمان باشد، یک آدم که حاضر باشد از هزاران کارشناسی که در این مملکت است استفاده کند. اگر اینها بشود یعنی جریان اصلاحات تاثیر گذاشته، نه ‌اینکه حتماً اصلاحات در قدرت باشد. من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین دستاورد اصلاحات در این دو سه سال شکست سناریویی بود که فکر می‌کرد تنها راه نجات مملکت آن سناریو است، در حالی که اصلاح‌طلب‌ها می‌گفتند تنها راه ویرانی مملکت آن سناریو است.

چه کسی بیشتر نفوذ دارد؟

او براین باور است که امروز روابط اجتماعی به گونه‌ای است که لزومی ندارد شما در قدرت باشید. انصافاً امروز که روز دهم بهمن است ضریب نفوذ حرف اصلاح‌طلبان در مردم بیشتر است یا حرف آقای احمدی‌نژاد. نفوذ آن است که حرف به دل بنشیند؛ آقای خاتمی که محصور است و همه روزنامه‌ها از زدن حرفش و بردن اسمش منع شده‌اند. اجازه حضور در مجامع به او داده نمی‌شود، اجازه صحبت به او داده نمی‌شود. هر کس برود با او ملاقات کند تحت فشار قرار می‌گیرد؛ اما همین جسته گریخته هر وقتی آقای خاتمی دو کلام حرف می‌زند، کدام نفوذش بیشتر است، تردید نکنید که حرف آقای خاتمی! در مورد جریان‌ها هم همین است، جریان‌های اصلاح‌طلبی نفوذ کلام بیشتر در مردم دارند یا جریان‌های اصولگرا؟

خاتمی می افزاید: اینها قابل محاسبه است، اگر این‌طور نبود که ‌اینقدر به اصلاح‌طلب‌ها التماس نمی‌کردند که بیایند در انتخابات شرکت کنند و هر کسی هم که آمده گفته من اصلاح‌طلب هستم به اسم جریان اصلی اصلاح‌طلبی تایید کنند و تبلیغ کنند، این نشان می‌دهد که نیاز به اصلاحات یک نیازی است که آنها هم نمی‌توانند از آن فرار کنند. اما به روش شکست‌خورده خیلی از حاکمانی که می‌خواستند فقط خودشان باشند، دوست دارند که جریان اصلاح‌طلبی آن طور که خودشان می‌خواهند باشد، نمی‌شود، جریان اصلاح‌طلبی یک جریان اسم و رسم‌دار است که صاحب دارد، اگر این را قبول نکنند مشکلات خودشان را افزایش داده‌اند.

احمدی نژاد کاره ای نیست

وی در تبیین سیاستهای احمدی نژاد می گوید: پول پخش کردن بین مردم، بی‌اعتمادی به سرمایه‌گذاری خارجی، سهام عدالت، مسکن مهر همه‌ اینها دقیقاً ترجمه‌ این سیاست‌هاست. آقای احمدی‌نژاد کی بد شد؟ وقتی یک مقدار در مورد برخی وزرا ایستادگی کرد، هنوز به سیاست‌های دیگرش کسی ایراد نگرفته، شما ممکن است بگویید مجری اصلی را گذاشته‌اند احمدی‌نژاد که از داخل آن این همه گرفتاری برای مملکت به وجود بیاید، آن وقت چطور می‌خواهند این سیاست‌ها را ادامه بدهند. آن کسانی که آلترناتیو آقای احمدی‌نژاد هستند به مراتب در تمام سیاست‌هایشان متزلزل‌تر از آقای احمدی‌نژاد هستند.

وی معتقد است که احمدی‌نژاد در طول این چند سال کاره‌ای نبوده، دولتش کاره‌ای نبوده، احمدی‌نژاد در طول این چند سال برنامه نداشته، یک حلقه خاص سیاسی نداشته، نیروی اجرایی و کارشناسی نداشته، حتی سازمان بیرونی و حزب نداشته، جمعیت و گروه نداشته، هیچ چیز نداشته، احمدی‌نژاد را احمدی‌نژاد کرده‌اند و اگر احمدی‌نژاد شکست بخورد آنهایی که او را احمدی‌نژاد کرده‌اند باید جوابگو باشند. این سوال، سوال جدی در جامعه‌ ایران است، به همین دلیل است که من معتقد هستم که ‌اینها این یکی دوسال را به هیچ وجه با احمدی‌نژاد کل کل نمی‌کنند، بلکه تحملش می‌کنند البته سعی می‌کنند در طول سال‌های آینده او را تخریب کنند و کاری کنند که آن حالت قهرمانی‌اش هم در طول این مدت که در بین برخی اقشار باقی مانده از بین برود. خیلی راحت بگویم جریان انحرافی وجود ندارد، جریان انحرافی را خود این دوستان ایجاد کرده‌اند. دو سال دیگر خواهند گفت از اول هم می‌دانستیم که احمدی‌نژاد این‌طور است، این سناریو سناریوی شکست خورده است. آیا سناریوی شکست‌خورده به معنی این خواهد بود که روند را اصلاح خواهند کرد؟ من شواهد و قرائن این را نمی‌بینم که بخواهند اصلاح کنند، مگر اینکه افکار عمومی کشور آنچنان عمل کنند و مسائل دیگری که وجود دارد آنچنان باشد که نتوانند، نه اینکه نخواهند. در آینده نزدیک خیلی امکان بازگشت اصلاح‌طلبان را میسر نمی‌بینم اما اصلاح بعضی روند‌های اداره کشور به دست دیگران محقق می‌شود.

خاتمی در مورد علی مطهری می گوید: شما به حرف‌های آقای مطهری نگاه کنید، این گفتمان، گفتمان اصولگرایی نیست، یا حتی چهره‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، آن جریان یکدست بر اساس گفتمان… شکست خورده و در میان خود اصولگرایان هم شکست خورده است، گفتمان اگر آدم معتقد نداشته باشد فقط زور و پول داشته باشد به زودی تاریخ مصرفش تمام می‌شود.

وی در ادامه این گفت وگو می افزاید: تحلیلی که وجود دارد این است که می‌خواهند بگویند باعث و بانی همه مشکلات اصلاح‌طلب‌ها هستند. یک گفتمان جدید آورده‌اند مردم را آگاه کرده‌اند و به حقوق خودشان گسترش تفکر جمعی را داشتند که کار ما را مشکل کرد. سر سازگاری با اصلاحات ندارند، به خاطر آن سابقه‌ای که از اینها برای خودشان ترسیم کرده‌اند. تصور دوم هم این است که واقعاً اصلاح‌طلب‌ها به دنبال قدرت‌اند در صورتی که‌این طور نیست، همیشه اصلاح‌طلب‌ها چارچوب قانون اساسی را محترم دانسته‌اند با اینکه اشکال‌هایی هم داشته‌اند. بیشتر از این هم نمی‌شود، شاید الان کنار کشیدن این توهم را بر طرف کند.

اصلاح طلب ها ظرفیت بخشش دارند

خاتمی در ادامه گفت: اصلاح‌طلب‌ها نمی‌گویند یا ما یا هیچ کس، مثلاً در مورد مساله هسته‌ای بگوییم من هستم یا شما هستی، یا احمدی‌نژاد باشد یا افروغ هر کسی اگر بیاید کاری کند که خطر از سر ایران برداشته شود ما از او حمایت می‌کنیم، می‌خواهد آقای احمدی‌نژاد باشد یا هر کس دیگری چون موضوع این است که مساله هسته‌ای یک خطر جدی برای کشور شده و یک راه‌‌حل مشخصی هم دارد، ما صنعت هسته‌ای داشتیم و کشور هم از خطر جست، حالا هر کسی باشد مهم نیست، در مورد سیاست خارجی هرکسی یک کاری کند که عزت ما حفظ شود، خطر برطرف شود ما حمایت می‌کنیم، ما نمی‌گوییم همه امور باید یک‌شبه اصلاح شود هر قدمی که برداشته می‌شود اگر یک گوشه کار را اصلاح کند هم خوب است، اگر فردا قوه قضائیه بگوید اینها را آزاد کنید ما می‌گوییم کار خوبی کردید، نمی‌گوییم باید انتقام بگیریم باید معلوم شود و از این حرف‌ها. اصلاح‌طلب‌ها این ظرفیت را دارند که آنها را ببخشند به شرط آنکه آینده کشور اصلاح شود. ما از انتقام سودی نمی‌بریم، این مهم نیست، اینکه ما بیاییم بگوییم کاندیدای ما فلان کس است اصلاً لزومی ندارد آنها هم نیازی به حمایت ما احساس نمی‌کنند. اصلاً بحث اینها نیست هر کسی بیاید که مثلاً وضعیت ما را از منهای ۱۰۰ بکند منهای ۹۰ ما از او تشکر می‌کنیم ما از حاکمیت عقل و تدبیر و کارشناسان حمایت می‌کنیم، می‌خواهد در میان اصلاح‌طلب‌ها باشد یا در میان اصولگرایان، فرقی نمی‌کند و من فکر می‌کنم در درون حاکمیت آلترناتیو‌هایی غیر از اصلاح‌طلب‌ها وجود دارند که می‌توانند وضعیت را بهتر کنند اما متاسفانه آنها هم کنار زده شده‌اند.

وی افزود: آقای ناطق که مدعی اصلاح‌طلبی نیست، یا خود آقای ‌هاشمی، خیلی‌ها هستند من می‌توانم دیگران را هم مثال بزنم، اما این دو تا مثال بارز هستند. هیچ کس هم نمی‌تواند بگوید اینها مخالف نظام هستند یا مخالف ولایت فقیه هستند، اینها آلترناتیوهای قبل از اصلاح‌طلبی هستند.

عقلانیت حاکم شود

خاتمی با تاکید بر این این مساله که تابع اصلاح طلبی است می گوید: من این را می‌گویم که اگر عقلانیت در حاکمیت باشد این برای ما جریان اصلاح‌طلبی مهم‌تر از این است که چه کسی بیاید به عنوان رئیس‌جمهور آینده مطرح شود. اگر رئیس‌جمهوری که می‌آید برگردد به روند‌هایی که در سال‌های قبل بود، یک تعامل‌ها و قانون‌گرایی‌هایی بود، قواعد بازی نسبتاً تعریف‌شده بود، بعضی از این برگشت‌ها به لحاظ تاریخی عقبگرد است اما به لحاظ سیاسی یک گام به جلو است. این است که من می‌گویم در انتخابات آینده اگر مجلس را نداشته باشیم انتخابات آینده را هم نخواهیم داشت. انتخابات آینده بحث اجتماعی و سیاسی‌اش هنوز مشخص نیست. ما در زمان خودش تصمیم می‌گیریم که خودمان می‌توانیم شرکت کنیم یا اینکه از یکی از کسانی که در انتخابات هستند حمایت می‌کنیم. این را در زمان خودش تصمیم می‌گیریم، ما فکر خودمان را می‌دانیم. برنامه‌های خودمان را می‌دانیم. اگر در کانون دایره باشم خب برنامه‌های ما مشخص است، اگر در کانون نباشیم خب کانون بعد. کانون بعد. آن زمان هم ما راست را به دو قسمت تقسیم کردیم، راست عاقل و راست غیرعاقل. می‌گفتیم اگر مخیر باشیم بین این دو حتماً باید کاری کنیم که راست عاقل به میدان بیاید، این استراتژی به جای خودش باقی است، تکرار آن حرف من است که مهم نیست اصلاح‌طلب‌ها در راس باشند یا نه، مهم است که هر کس در مجلس هست عاقلانه رفتار کند.

اصلاح طلبان تحت فشار و تهدید

او در مورد وضعیت فعلی اصلاح طلبان می گوید: اصلاح‌طلب‌ها از طرف حاکمیت و قدرت به شدت تحت فشار هستند و خطرات این طوری تهدیدشان می‌کند. در جامعه‌ ایران اما محبوبیت و مقبولیت دارند. یک زمانی بحث بر این بود که اصلاح‌طلب‌ها سازمان‌های دوپا هستند، یک پا در قدرت و یک پا در جامعه دارند و آن پایی که در جامعه دارند بسیار ضعیف بود، الان اما آن پایی که در قدرت دارند بریده شده و در جامعه آن مقبولیت‌شان در بین نیروهای سیاسی داخلی و خارجی فوق‌العاده است، اما اگر بگوییم که ما کاری را می‌توانیم پیش ببریم لازمه آن ابزار قدرت است که ما نداریم. تحلیل من این است که سرمایه اجتماعی مهم‌ترین سرمایه یک جریان است و این هست. امروز را مقایسه می‌کنم با سال ۸۴؛ اصلاح‌طلب‌ها قدرتمند‌تر، منسجم‌تر و بابرنامه‌تر هستند.

خاتمی در مورد برنامه اصلاح طلبان ادامه داد: اصلاح‌طلب‌ها یک تجربه دودهه‌ای در اداره کشور داشته‌اند، شکست‌ها و پیروزی‌ها، فراز‌ها و نشیب‌ها همه اینها را داشته‌اند و بسیاری از اینها را در بوته آزمایش گذاشته‌اند؛ خیلی‌هایش موفق بوده و برخی موفق نبوده. در دوره آقای احمدی‌نژاد که همه اصلاح‌طلب‌ها خانه‌نشین شدند در جمع‌های کارشناسی که داشتند خیلی از امور پالایش شده است. امروز کافی است که فقط بگویید در امر کشاورزی چه برنامه‌ای دارید، کارشناس‌های کشاورزی که در جریان اصلاح‌طلبی هستند در عرض دو هفته یک برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت برای توسعه کشاورزی در اختیار می‌گذارند. این ظرفیت و پتانسیل کاملاً آماده است اما این نیست که‌ اینها را نوشته باشند بلکه ظرفیتی است که در چند هفته می‌تواند بالفعل شود. این مساله طبیعی است، در این شرایط امکان اینکه دو نفر آدم کنار هم بنشینند وجود ندارد، کاری هم ندارند. الان همین آقایان که در قدرت هستند می‌توانند به اصلاح‌طلب‌ها بگویند با این کارشناس‌هایی که دارید برنامه‌هایتان را ارائه دهید.

اصلاح‌طلبی یک اندیشه و فکر است

او می گوید: اصلاح‌طلبی یک اندیشه و فکر است. ما در داخل کشورمان با ضعف سازمان و تشکیلات روبه‌رو هستیم، نکته دوم اینکه خیلی از اصلاح‌طلب‌ها معتقد به کار خیابانی و میتینگ و اینها نیستند، حالا به هر دلیل، اما جایی ندارند. سوال اساسی این است که چرا اصلاح‌طلب‌ها از قدرت اجتماعی خودشان استفاده نمی‌کنند؛ می‌شود این را در یک فضای بازتر مطرح کرد. خیلی‌ها این را به عنوان ایراد و ضعف می‌دانند.

خاتمی در ادامه گفت: جریانی از محافظه‌کاران که الان حرف‌های اصلاح‌طلبی می‌زنند این آمادگی را ندارند که با جریان اصلی اصلاحات تعامل کنند. گفتمان اصلاحات در بحث‌ها و مصاحبه‌هایی که می‌شود وجود دارد. اما اینکه بخواهیم بگوییم به عنوان یک تشکیلات بیایید این کار را بکنید آن کار را بکنید نمی‌شود، جریان‌های اجتماعی زمان لازم دارد؛ اصلاح‌طلب‌ها هم بیکار نیستند. همین جریان انتخابات بی‌عملی و انفعال نیست اینها یک عمل بسیار بزرگ است. عدم شرکت، ظاهرش یک کار سلبی است اما در منطق سیاسی یک کار سیاسی است و مساله اصلی در ایران این است که با اصول اصلاح‌طلبی مطابق باشد؛ یعنی آرامش در عمل، فعالیت در چارچوب قانون، شما می‌توانید بگویید که مردم در انتخابات شرکت کنید و به این آدم رای دهید آدمی که ممکن است اصلاً در انتخابات نباشد، اما اینها کاری را که کمی با اصول منافات دارد کنار می‌گذارند.

امکان کار را از ما گرفته اند

او در مقایسه ایران و ترکیه می گوید: هیچ وقت در ترکیه وضعیت وضعیت فعلی نبود. حکومتی که افتخارش لائیسیته بود اسلامگرایان در آن آزاد بودند، شهردار می‌شوند، تحمل می‌کنند، انتخابات بر‌گزار می‌کنند اجازه می‌دهند بیایند رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر بشوند. اما فشار روی سازمان‌ها و تشکیلات ما آنچنان زیاد است که امکان کار را گرفته است.

خاتمی می افزاید در ترکیه وقتی حزب را منحل می کردند، بلافاصله یک حزب دیگر جایگزین شد. دو نفر را زندانی کردند، هم‌مسلک‌هایشان باز شروع کردند. من فکر می‌کنم وضعیت ما منحصر به‌فرد است. با یکی دو تا جا باید خودمان را مقایسه کنیم مثل برمه. اینها هم دارند اصلاح می‌کنند، من نمی‌خواهم چیزی را مقایسه کنم اما معتقدم با این امکانات و شرایط سیاسی که ما داریم اصلاح‌طلب‌ها خیلی خوب مانده‌اند و کار کرده‌اند و ادامه کارشان هم همین است.


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر