جنبش سبز بمب اتمی نمی خواهد!
کودتاچیان بدنبال قدرت هسته ای هستند!
تصویری که از تحولات داخل کشورمان در ذهن دنیاست، دارد به مرور تصحیح و واقعی تر می شود. این کار مهمترین وظیفه ماست که در هر جایی و از هر تریبونی که داریم، از شبکه های خانگی و فامیلی و اینترنت و وبلاگها و... این تصویر را دقیق تر و واقعی تر کنیم.اینکه میان جنبش سبز با حکومت ولایت نظامی/سلطانی فقیه، چه دره عمیقی از فهم و درک و عمل وجود دارد.اينكه جنبش سبز براي احياي ارزشهايي متولد شده كه ارزشهايي انساني اند و در بسياري جهات نسبتي با نظام كودتايي، خونريز و متجاوز فعلي ندارد.
سه ماه و ده روز قبل مردم دنیا تصور می کردند مسائل ایران، یک دعوای انتخاباتی و داخلی است و حداکثر اختلاف نظرهایی درباره نتایج انتخابات میان چند گروه در گرفته است. با کشتار معترضان بیگناه و دستگیر های گسترده فعالان و روزنامه نگاران و بلاگرهای ایرانی، کم کم مردم دنیا متوجه شدند این اتفاقات، نشانه های بالینی یک کودتای نظامی تمام عيار را دارد و دیگر اختلافات میان دو نامز انتخاباتی موسوی- احمدی نژاد نیست، بلکه منازعات اساسی تر و بر سر مسائل ريشه ای تري مثل حق انتخاب مردم، وحشي گري و تمامیت خواهی اقليت طرفدار نظام سلطانی فقيه و قرباني شدن جمهوريت و اسلاميت و ايران در پاي جماعتي كم شعور و خونريز است. حالا مردم دنیا با ادامه جنبش صد و پنج روزه ملت و بخصوص تظاهرات بی سابقه جنبش سبز در روز ایران (قدس سابق) با بخشهای تازه ای از واقعیتهاي جنبش سبز مواجه شده اند. این جنبش اولا" بسیار پردامنه است و کاملا" مردمی و همه گير است. ثانيا" جنبشي است بدنبال صلح، حق حاکمیت مردم و دوستی با جهانیان و اساسا" اهل جنگ طلبی و دشمني با كشورها نیست. جنبش سبز روسيه و چين را بدليل حمايت از كودتا و كشتارها محكوم كرد اما در عين حال بدنبال ماجراجوئی و جنگ در جهان نيست و با دخالت رژيم كودتايي در امور داخلي كشورهايي مثل لبنان و عراق و فلسطین مخالف است. جنبش سبز با تغییر نام «روز قدس» به «روز ایران» بر این حقیقت تأكيد كرد که وقتي ملت ايران حق راهپیمایی و حق طلبی ندارد و خود مورد تجاوز و غصب قرار دارد و نمی تواند حقوق اساسیش را مطالبه کند، طبیعتا" نمی تواند و نبايد وکیل و وصي ملتهاي دیگر شود و برای آزادی ملتهای دیگر (مثل فلسطینیان) و در اصل به سود ماجراجوئي ها و امتيازگيري هاي دولت ايران در تظاهرات روز قدس شركت کند! چرا كه گفته اند چراغی که به منزل رواست به مسجد حرام است.
جنبش سبز تريبون محدودي دارد و در داخل كشور دچار سانسور شدید رسانه اي است و در خارج نیاز به سخنگویانی دقیق و هماهنگ با حركت اصيل ملت دارد. با این همه اين جنبش بدليل اصالتي كه از توده هاي مردم گرفته، توانسته با سرعتی باورنکردنی حساب یک ملت پرشمار و متمدن را از اقلیت حاكم و دولت خونریز و متجاوز منصوب رهبري جدا کند. با اين حال هنوز هم خلأهایی هست که به زودی و به هر حال مرتفع می شوند. تا آن زمان باید هم در داخل و هم در خارج «تفاوتهای جنبش سبز» با حکومت کودتایی را دقیق نمایش دهيم و بازتعریف کنيم. نباید بگذاریم تعاریف کلی، باعث ايجاد سوء تفاهم و شباهت شكلي جنبش سبز با حکومت شود. اینجا لازم است ما بر روی نقاط اختلافمان با سران کودتاچی تمرکز کنیم و خط کشی های جنبش سبز با حکومت را در سرفصلهای مهمی مثل دموکراسی، حقوق بشر، انرژی اتمی و سیاست خارجی برجسته سازیم. وگرنه ممکن است ناخواسته در جنگ رواني كودتاچيان با افكار عمومي جهان قرار بگيريم و در يك سوء تفاهم بزرگ، جنبش سبز به عنوان ملت و سربازان این حکومت منزوی به شمار آید؛ در حالی که این حکومت کودتایی، هرگز برآیند انتخاب ملت صلح دوست و متمدن ايران نیست. ایرانیان مهاجر در خارج کشور هم كه با حضور بی سابقه در اعتراضات اخیر و همین حضور آرام اما فعال خود به مردم دنیا نشان داده اند خصلت این جنبش، تغيير مسالمت خواهانه و حق طلبي غير خشونت آميز است و جنبش سبز محصول یک دعوای داخلی بر سر موضوعاتی داخلی نیست، بلکه خواسته های عمومی و مطالبات معوقه ملت ایران در دل این جنبش جای گرفته اند. با اين همه هنوز هم به روشنگری بیشتر و جداسازي حساب جنبش ملي سبز با حكومت غير مردمي آقاي خامنه اي و احمدي نژاد نیاز داريم.هرچه مسئوليت گروههاي سياسي و سران و شخصيتها در جنبش سبز بالاتر مي رود، مسئوليت آنها براي اين روشنگري و خالص سازي مواضع سبزها بيشتر و بيشتر مي شود.
مردم دنیا باید بدانند حكومت ايران در پي احياي غرور ملي ايرانيان نيست و غرور ملي ايرانيان هم با دستیابی به بمب اتمي احياء نمي شود. دنيا بايد مردم ایران را بشناسد كه بر خلاف آن عده قليلي مي انديشند كه غالبا" در تصاوير تلويزيوني حكومتي به عنوان ملت ايران نمايش داده مي شوند و شعار جنگ و مرگ سر مي دهند. ملت ايران غرور ملی خود را با دستیابی به بمب اتمی يا انكار ملل ديگر و يا با جنگ و خونريزي مطالبه نمی کنند. اینها خواسته اقلیت غاصبی است که مانند انتخابات اخير، همه دستگاههای تبلیغاتی کشور را در اختیار گرفته اند و با نمایش اين خواسته جعلي، به عنوان خواست ملی ايرانيان به دروغگویی در داخل و خارج می پردازند. سالهاست با تكيه بر اعتبار يك ملت بزرگ، آدمهاي حقيری دارند مقاصد حقيرتر خود را پيش مي برند و جنبش سبز از دل اعتراضات فراگیر به اين خيانتهاي مدام سر بر آورده و مردم را به درجه اي از شعور و بلوغ سياسي رسانده كه ديگر حاضر نيستند مورد سوء استفاده آن اقليت قرار بگيرند. طرح عامه فریب آقای خامنه ای و دولت کودتایی اش این است که غرور ملی مردم ما را با اصرار بر شعار «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» تهییج کنند. اما جنبش سبز غرور ملي ايرانيان را در ارزشهاي ديگري ديد كه مورد اقبال ميليونها يراني قرار دارند و آنها حقوق اوليه و اساسي تري هستند كه بدون آن حقوق مسلم، كرامت و غرور و احترامي براي ملت باقي نمي ماند. ارزشهايي به مراتب اصيل تر از قدرت هسته اي؛ ارزشهايي مثل حق طلبي، آزادگي ، صلح و برادري، حاكميت ملت بر سرنوشت خويش، برابري حقوق شهروندان و آزادي در انديشه و عمل. امروز مردم ايران بدرستي آگاه شده اند كه عاقبت ماجراجویی های هسته ای، هیچ غروری برای ایرانيان به دنبال نخواهد داشت. مردم به عینه دیدند که پایه و بنای این حکومت كودتايي بر دروغ و خيانتهایی استوار است که نمونه واضحش را در انتخابات و کودتا و اتفاقات بعد از آن دیدیم و ديديد. مردم ما غرور ملی خودرا از مسیر مورد نظر احمدی نژاد و خامنه ای و با دستیابی به بمب اتمی دنبال نمی کنند. حاکمان بدنبال غرور ملی از همین نوعی هستند که خودشان گرفتارش شده اند و اين غرور نیست، تفرعن و خودپرستی فرعونی است. غروری که به جای احترام، نفرت می زاید. به جای مناعت و سعه صدر، تنگ چشمی و جاه طلبی و خونریزی به بار می آورد. غرور ملی مورد نظر آقای خامنه ای، چیزی شبیه همین نخوت و غرور و استکباری است که خود ایشان بدان دچار است و نسبت به يك ملت بزرگ نشان مي دهد. غرور بيمارگونه اي كه هيچ چيز عظش بي پايان آن را سيراب نمي كند و عاقبتي جز هلاكت ندارد. برای بدست آوردن یا تصاحب یک چنین احساس غروری به عنوان بديل غرور ملي(!)، البته که حکومت باید بدنبال سلاح اتمی و قدرت نظامی باشد. زيرا پايگاهي در ميان مردم ندارد و مشروعيت خود را بايد از روسيه و چين و كوبا گدايي كند و براي بقاي خود بدنبال تسليحات اتمی برود.
واقعیت این است که امروز امنیت ایران زمین به خطر افتاده و تیغ زهرآلود، به دست گروهی زنگی مست افتاده است. کودتاچیان در مراکز پنهان که هفته قبل یکی از آنها افشا شد، مشغول ساختن تجهیزاتی هستند که بر خلاف قوانین بین المللی و صرفا" براي دستیابی به تسليحات اتمي برپا شده اند و اگر مسئولانه در ميدان نباشيم، عاقبتی شوم از تحریم گرفته تا جنگ را بر ایران تحمیل خواهند کرد. نباید و نمی توانیم گوشه ای بنشینیم و این فاجعه عظیم را تماشا کنیم. باید مراقب باشیم احمدی نژاد و حکومت نامشروع فعلی، دارند آتشی می افروزند که ممکن است هیزم آن ملت ایران و این سرزمین استبداد زده باشد. با هر وسیله ای، با هر رسانه ای، باید حساب ملت صلح دوست ایران را از جریان خشونت طلب حاکم جدا کنیم. بخصوص تکیه بر این حقیقت که «ما بمب اتمی نمی خواهیم» و جنبش سبز خواهان اصول انسانی مانند صلح، برابری ، آزادی و عدالت است اهمیت اساسی دارد.
تردید نکنیم که حکومت نامشروع ایران در حال سقوط و نابودی است و دیکتاتورهایی مثل صدام و خامنه ای به هنگام سرنگونی و سقوط خود، کشور را هم به ورطه تباهی و نابودي می کشند. مراقب باشیم این حاکمان زبون در حال گریختن از این سرزمین دیرین، کشور عزیزمان را به آتش جنگ و تباهی و نیستی نکشانند و مام وطن را نابود نکنند. این مسئولیت سنگین همه ما در این برهه زمانی است. لازم است هر کجا که هستیم و با هر وسیله ای که در اختیار داریم، مسئولیت خود را به انجام برسانیم. یاحق!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر