۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

متن پیاده شده روز پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۸ - محسن سازگارا

 

متن پیاده شده روز پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۸ - محسن سازگارا

سلام

پنجشنبه اول بهمن ماه 88، 21 ژانویه 2010 میلادی

امروز در مورد 5 موضوع صحبت می کنیم:

موضوع اول: سوال بسیار مهمی است که یکی از دوستان پرسیده است. و مطرح کرده که آقای خامنه ای از این حرف هایی که می زند آیا قصد تفرقه افکنی در جنبش را ندارد؟ به نظر من پاسخ کاملا؛ آری است. برای اینکه من این را توضیح بدهم باید این نکته را بگویم که جنبش سبز مثل تمام مبارزات بی خشونت در تمام کشور های دیگر مبتنی بر سه پایه به پیروزی می رسد. اگر تجربه همه کشور ها را خلاصه بکنیم، همه دستورالعمل ها را، برای پیشبرد جنبش سه نکته است که باعث پیروزی جنبش می شوند؛ اول: وحدت، دوم: سازماندهی، سوم: دیسیپلین مبارزات بی خشونت و حفظ انضباط است. جنبش ما تا حالا با آن دو اصل آقای مهندس موسوی که یعنی به رسمیت شناختن اختلافات در بین همه نیروها و تکثرگرایانه کنار همدیگر قرار گرفتن، برای هدف مشترک پایین کشیدن کودتاچی ها، و اصل انتخابات و حاکمیت صندوق رای در مناسبات بین مردم و حکومت توانسته به بهترین نحو وحدت خودش را در تمام بخش ها از داخل، خارج، سازمان های سیاسی، گروه ها، افراد، حفظ بکند. سازماندهی جنبش هم براساس رهنمود آقای مهندس موسوی که شبکه بندی اجتماعی شکل بگیرد، خیلی خیلی خوب توانسته با روش شبکه بندی در درون اجتماع ارتباطاتی که گروه های سه تا هفت نفره بین هم برقرار کرده اند در سطح کشور، گروه های اجتماعی، گروه های سیاسی، افراد مختلف، سازمان های مختلف توانسته که غیرمتمرکز سازمان کارآمدی را درست کند، و دیسیپلین مبارزات بی خشونت با افزایش دانش دست اندرکاران مبارزات، با افزایش تجربه، نوآوری، و تمرین آن ها تا اینجا توانسته است که در هر حرکت و آکسیونی دیسیپلین مبارزات بی خشونت را حفظ بکند. به همین دلیل هم جنبش در یک فاصله هفت ماهه توانسته هم رشد کیفی بکند و هم رشد جغرافیایی بکند و هم رشد بین گروه ها و طبقات اجتماعی بکند. متقابلا آن چیزی که در دستور آقای خامنه ای قرار دارد، اینست که به هر سه این ها حمله بکنند. برای سازمان غیرمتمرکز جنبش سعی کرده اند که تا آنجایی که می توانند دستگیر بکنند. تصورشان اینست که هرکسی که به نوعی فعال است و در هرجایی به نوعی دیده می شود، کاری می کند، در دانشگاه در کارخانه در خیابان دستگیر بکنند و با این کار ایجاد رعب و وحشت بکنند. امید آقای خامنه ای اینست که با ایجاد رعب و وحشت و جنگ روانی مثل زدن عکس بچه در مترو و بگویند که مردم این ها را شناسایی کنید در حالی که نه قابل شناساییند و نه کسی حاضر است برود و به آقایون اطلاعات بدهد. یا خالی بندی هایی که پلیس و آقای احمدی مقدم می کند، که ما ایمیل کنترل می کنیم. فعالین بدانند که می شناسیمشان و دیگر مدارا نمی کنیم و امثال این ها. امیدشان اینست که فعالین و کادرهای جنبش را که دائما هم در حال افزایش است بترسانند و کناری بنشانند و جنبش را سازمان ناپذیر کنند. در مقابل دیسیپلین مبارزات بی خشونت، که جنبش آن را حفظ کرده، سعی می کنند که هم با فرسایش و خسته کردن جنبش بتوانند حوصله مردم را سر ببرند و هم با خشونت ورزی جنبش را به کارهای افراطی بکشانند. حتی کارهایی که خودشان می کنند مثل ترور فعالیت در جریان مبارزات و آکسیون ها یا ترور بزرگانی مثل شهید دکتر مسعود علیمحمدی و دیگران، بلکه فضای جنبش را خشن بکنند. جنبش در مقابل این خیلی خوب مقابله کرده و توانسته که هم در مقابل خودش دفاع بکند؛ مثلا وقتی که در عاشورا خشونت ورزی کردند، و اما استراتژی مبارزات بی خشونت را حفظ کرده است. اما در خصوص اختلاف افکنی، سعی آقای خامنه ای بر اینست که بین داخل و خارج اختلاف ایجاد کند، این که مطرح می کند خواص بیایند بگویند با خارج کاری ندارند، و چهارچوب قانون اساسی را دائما تکرار می کند، و امیدوارند که بین داخل و خارج در جنبش سبز اختلاف بیندازند، چرا که می دانند نمی توانند به خارج دسترسی داشته باشند و دستگیر بکنند و موتورش را از کار بیندازند. و بعد بین داخل و داخل اختلاف بیندازند شبیه جعلیاتی که می گویند آقای خاتمی به آقای خامنه ای نامه نوشته، که با آقای موسوی اختلاف دارم و امثالهم و بعد هم بین خارج و خارج. به هرصورت پاسخ این دوست عزیزم اینست که کاملا انگیزه آقای خامنه ای، کسانی که بهش یاد می دهند این حرف ها را بزند، دقیقا حرکت روی این استراتژی است که کاملا دیده می شود که می خواهند انجام بدهند. اما ما هم در مقابل باید حواسمان باشد، بخصوص در فاز اختلاف افکنی، هرکس که به نوعی به دیگری سرگرم بشود به جای اینکه به آقای خامنه ای و رژیمش حمله بکند و بخواهد به دیگری حمله بکند، دانسته یا ندانسته، دارد به استراتژی آقای خامنه ای کمک می کند و هرکسی که بیاید حرکت جنبش را و سازماندهی جنبش را که هر سربازی یک رهبر است و مردم خودشان به خوبی جنبش را حرکت می دهند، به سمت جلو و حتی امثال آقای موسوی خاذعانه می گویند ما به دنبال مردم حرکت می کنیم و هرکس بخواهد ادعایی بیش از این بکند در واقع کمک می کند به اینکه سازماندهی جنبش را به هم بزند و ناخواسته یا خواسته در خط آقای خامنه ای حرکت بکند. به همین دلیل باید همه به هم تذکر بدهیم که چگونه همه با هم هر کس یک حلقه از زنجیره سبز دموکراسی خواهی ملت ایران، به اندازه توانش دارد حرکت می کند، و این مسیر مسیری است که جنبش را تا به حال با قدرت جلو آورده و در فردای ایران هم با حاکمیت صندوق رای هرکس هر وزنی در اجتماع دارد اگر بخواهد در قدرت نقشی داشته باشد، به اندازه ای که مردم بهش رای بدهند، جایی خواهد داشت در قدرت و می تواند حضور داشته باشد.

موضوع دوم: خبر جالبی بود که در یک پادگان ارتش، پادگان صفر یک، وقتی مسئول عقیدتی سیاسی آمده صحبت بکند و آقایان موسوی و کروبی را با طلحه و زبیر مقایسه بکند، دوهزارتا سرباز شروع به سرفه کردن کرده اند، و اعتراض خودشان را برای اینکه جای تنبیهی هم در ارتش نباشد، به این صورت نشان داده اند. و صحنه خنده آوری درست شده، برای اینکه آن آقا گفته دژبان برود هرکه سرفه می کند بگیرد، تا می آمدند همه ساکت می شدند و تا حرف می زده، دوباره سرفه می کردند. و این روش ها نشان می دهد که نمی شود حریف یک ملت شد ولو در پادگان ارتش.

موضوع سوم: صدور حکم اعدام برای دو جوان کرد، در دادگاه تجدید نظر و تبدیل حکم قبلی از زندان به اعدام است. محمدامین عبداللهی و قادر محمد زاده که باز هم تاکیدی و تاییدی بر اینست که برخورد حکومت در کردستان از تمام ایران خشن تر و سخت گیرانه تر است و ایجاب می کند که صدای اعتراض خودمان را به اعدام اعلام کنیم. همین طور خبر نگران کننده ای بود که آقای دکتر علیرضا بهشتی در زندان اوین دچار عارضه قلبی شده و به بهداری اوین منتقل شده است.

موضوع چهارم: گزارشگران بدون مرز در مطلبی که منتشر کرده اند درخواست کردند که حکومت ایران به جرم جنایت علیه بشریت باید محاکمه بشود.

موضوع پنجم: بحث سنجش افکار علمی ای است که جمعی از بچه های متخصص فراهم کرده اند و چند سوال را مطرح کرده اند، من سوال اولش را دیشب توضیح دادم و امشب از روی نمودار عرض می کنم. و سوال های بعد را در شب های آینده می گویم.

سوال: با توجه به وقایع اخیر کدامیک از راه حل های زیر را مناسب تر می دانید؟ تنها 8 درصد مردم گفته اند دولت و حکومت فعلی در مجموع خوب است و نیاز به تغییر ندارد. یعنی آن میلیون ها نفری که می گویند فقط هشت درصد مردمند. 13 درصد برکناری دولت احمدی نژاد را ولی در چهارچوب نظام، راه حل می دانند. 3 درصد می گویند آقای خامنه ای و آقای احمدی نژاد باید با هم برکنار شوند. اما اکثریت بزرگ 76 درصدی تغییر کل نظام و همه پرسی از مردم برای انتخاب نوع حکومت را راه حل می دانند.

بحث راجع به این سنجش افکار و حرکت اجتماع را روز های بعد هم ادامه می دهیم.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی

 

 

 

--
خشمت را سرکوب کن
*دهه فجر امسال سبز تر از هميشه*

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر