۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

صدا وسيما لااقل آبروداري كند / حسین مرعشی

یادداشتی از سخنگوی حزب کارگزاران
 

صدا وسيما لااقل آبروداري كند / حسین مرعشی

 

به دليل اينکه صدا و سيما تنها رسانه تصويري و شنيداري کشور است و به اصطلاح رسانه منحصر به فرد است طبيعتاًً مي تواند آثار مثبت يا منفي تعيين کننده يي در عرصه سياسي و فرهنگي داشته باشد. اي کاش در بازنگري قانون اساسي به مديريت صدا و سيما توجه کافي مي شد. در واقع صدا و سيما نبايد تحت تاثير حاکميت اداره شود.
 
مدتي قبل سفري به لبنان داشتم که اين کشور به لحاظ تنوع سياسي و تکثر صداهايي که در آن شنيده مي شد، بسيار برايم جالب توجه بود. در آنجا همه رسانه تصويري و شنيداري دارند و اين فرصت در اختيار سليقه هاي مختلف سياسي وجود دارد که بتوانند مطالب مورد نظر و ديدگاه هايشان را بيان کنند و براي مردم نيز اين فرصت وجود دارد که نظرات مختلف را بشنوند و اين گونه است که نقطه مبهمي براي تصميم گيري وجود ندارد. مردم مي توانند با گوش کردن سليقه هاي مختلف و متناسب با اطلاعات دريافتي تصميم بگيرند. زماني که شاهد اين مساله بودم به حال لبنان غبطه خوردم که چرا ما چنين امکاناتي را در اختيار نداريم تا مردم بتوانند صحبت ها و ديدگاه هاي جناح هاي مختلف سياسي را بشنوند.
 
در مسائل انتخابات بود که متوجه عمق مشکل شدم. اين مشکل به آن منجر شد که به جرات بتوان گفت کسي نمي تواند در ايران به حرف هايي که صدا و سيما مي زند اعتماد کند و در اين رسانه حرف هاي مخالف را هم بشنود. رسانه هاي کشورهاي ديگر که ممکن است منافع مشترکي هم با مردم و کشور ما داشته باشند، اما تحت نظر دولت و ملت هاي ديگر اداره مي شوند و به هر ترتيب طبق منافع ملي خودشان پيش مي روند. پخش انحصاري ديدگاه ها و نظرات عده يي از سياستمداران که همسو با حاکميت هستند و جايي براي اظهارنظر مخالف خود نمي بينند، چه حسني دارد؟ بايد متوجه بود اين مساله مشکل اساسي است. بنابراين مردم مجبورند يا صدا و سيماي آقاي ضرغامي را ببينند يا صدا و سيماي گوردون براون را که اين ضايعه بزرگي است.
 

در واقع مشکل اساسي صدا و سيما، انحصاري بودن آن است. اين سياست بايد در صدا و سيما کنار گذاشته شود و مشمول اصل 44 قانون اساسي شود. همان طور که اصل 44 صنايع، نيروگاه ها و پالايشگاه ها را از انحصار درآورد، مي تواند اجازه دهد رسانه هاي تصويري و شنيداري کشور هم از انحصار بيرون بيايد. اگر قرار است صدا و سيما در انحصار حاکميت قرار بگيرد، بايد عاقلانه هم به بقاي خودش فکر کند و هم به حل مشکلات خود چرا که سياست هاي حاکم بر صدا و سيما در انتخابات اخير نابخردانه بود و نتيجه عکس داد. رفتار صدا و سيما به گونه يي بود که مردم عصباني را عصباني تر کرد و مردم بي اعتماد را بي اعتمادتر. نتيجه کار صدا و سيما نتيجه يي کاملاً معکوس داشت و اين رسانه کوچک ترين کمکي به حفظ آرامش در جامعه و در ميان مردم نکرد؛ مشکلي که به سياست هاي حاکم بر صدا و سيما بازمي گردد. حتي اگر صدا و سيما علاقه مند بود يکسري سياست ها را القا کند، حداقل بايد حفظ ظاهر مي کرد و اين سياست ها را با بي طرفي، در ظاهر القا مي کرد و با حوصله، ملايم، متين و بالطافت مواضع خود را القا مي کرد نه با مواضع لخت و پوست کنده و بدون استفاده از عقل، خرد، تدبير و هنر. صدا و سيما با بي هنري کامل جايگاه خودش را ضعيف کرد و چهره نظام را ضعيف به مردم نشان داد. مردم ما چگونه مي توانند فراموش کنند زماني که تصاوير کشته شدن زن مصري که بارها از طريق تلويزيون پخش شد و انواع مراسم و تشييع پيکرهاي نمادين در کشور برگزار شد و مسوولان صدا و سيما کلي مانور داده اند، اما تصاوير کشته شدن بانوي ايراني به وسيله عوامل خودسر و در آن وضعيت مطلقاً نشان داده نشد.به هر ترتيب من معتقدم رسانه هاي شنيداري و تصويري بايد از انحصار بيرون بيايند و مردم بتوانند از نظرات جناح هاي مختلف سياسي بهره مند شوند و اگر صدا و سيما مي خواهد همچنان سياست هاي مورد نظر خود را اجرا کند، اداره آن به دست افراد خردمندي سپرده شود که سياست هاي مورد نظرشان را به نحو آبرومندانه اجرا کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر