چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۸ و ۲۶ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
سلام
پنج نکته را می خواهم خدمتتون عرض کنم.
اول مسئله دادگاه نمایشی و خنده داری که فکر می کنم سومی یا چهارمی بود که دیروز مجددا تشکیل شد و خبرش را هم دست و پا شکسته حکومت داد و با تصور اینکه حکومت دائما داره سعی می کنه که بگه دستگیر کردمو و و همه را بستم ، کتک زدم و شکنجه کردم و مردم هم دیگه ترسیدند و نشستند سر جا شون و تموم شد، این تقریبا خلاصه مشی حکومته این روزها. منتهی هر از چند گاهی که دوباره می بینه که حرکتی شروع می شه مردم اعتراضشون ادامه داره. مقاومتشون ادامه داره، باز دوباره می بینه که حرکتی شروع می شه ، دوباره ناچار می شه که در سنا ریوش تجدید نظر کنه، به هر حال همون جور که قبلا هم صحبت کردیم آنچه که قهرمان های ما باید گفت کسانی که در زندانند مهم نیست که چی بگویند، کجا بیارندشون به صرف این که زندانند، قهرمانان ما هستند و به خصوص اونهایی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و جرأت می کنند که بعد مطرح کنند اون بلایی که سرشون اومده، اونها کسانی هستند که هر بلایی هم سرشون اومده باشه بالاترین شکنجه ها، آزارهای جنسی که بهشون داده شده یا بشه، بر قدو قیمت قهرمانیشون در چشم یک ملت افزوده می شه و فداکاری هایی که در راه یک ملت کردند، همونجوری هم که قبلا صحبت کردیم. مطمئن باشید که کسانی که در زندانند ، غیر از آزار و اذیت و فشار و انفرادی و شکنجه و اینها، مهم ترین چیز این است که مطلقا اونها رو در بی خبری نگه می دارند و نمی دانند چه اتفاقی افتاده رهبران جنبش چه جوری حرکت کردند و دیدید که حتی روزنامه اعتماد قلابی چاپ کردند و بهشون نشون دادند و تصور شون بر اینه که مثلا به آقای زیدآبادی گفته بودند همه اعتراف کردند و رفتند خونشون وتو فقط موندی. بنابراین باید گفت آنچه که اونها بگند، بنویسند، تا زمانی که دربندند، پشیزی ارزش نداره.
نکته جالبی که می خواستم بگم، حکومت دائما تکرار می کند که انقلاب مخملی می خواستند بکنند. می خواستند انقلاب نرم بکنند، براندازی نرم بکنند اصطلاحاتی که می گویند. جالبه که به نظر من این نشونه بی سوادی دست اندرکارانی است که اینها رو می گن برای این که نظام های اروپا ی شرقی، که معروف بودند به انقلاب مخملی معروف شدند در واقع ماهیتاً تفاوت داشتند. یا اونچه که در ایران هستش، برای این که اکثر، نظام هایی بودند که وابسته به شوروی بودند، شوروی اصلا اونها رو پشتیبانی می کرد و به زور ارتش سرخ و سازمان "ک گ ب"(ک ج ب) سرپا بودند. خود کارگزارانش خیلی هاشون مسئله داشتند و به محض اینکه شوروی دستش رو برداشت و سیاست در شوروی تغییر کرد. با اومدن آقای گورباچف چیزی از اون حکومت ها باقی نمونده بود و به سادگی فرو ریخت با چند تا تو خیابون آمدن، در حالی که در ایران درسته که روس ها پشتیبان این کودتا هستند، مشاور کودتا هستند و دستورالعمل دارند و دولت کودتاچی را به رسمیت شناختند، اما ساختار این نظام با ساختار کشورهای اروپای شرقی تفاوت می کند. شاید تنها کشوری از کشورهای اروپای شرقی که تجربه اش، برای ما قابل استفاده باشه کشور لهستان باشه، من به همین دلیل یک فصل از کتاب آقای پیتر اکرمن و جک دووال را تحت عنوان کتاب فورس مور پاور فول( نیروی قویتر) کتاب مفصلی است که این دو نفر با هم نوشتند، یک فصلش راجع به لهستان اون قدرت همبستگی یا اون اتحاد نیروی همبستگی. این را به نظر من تنها، تجربه این است در اروپای شرقی، که مدتها قبل از سقوط شوروی و تغییر سیاست شوروی، مقاومت و مقابله آغاز شد، و وقتی پیشرفت کرد، مقاومت مردم ناچار شدند که کودتا بکنند کودتای آقای یاروزلسکی و رژیم کودتایی که سر کار بود،ادامه مقاومت مردم لهستان و سازماندهی که اتحادیه کارگری همبستگی کرد. اون باعث شد که آقایون کودتاچی به تدریج عقب نشینی کردند و در نهایت مردم پیروز شدند. بنابر این ، این ترجمه را که زحمتش را مرکز بین المللی مبارزات بی خشونت کشیده، این تجربه را من فکر کردم که امشب خدمتتون معرفی کنم و ضمیمه فیلم امروز خواهد شد و به ایمیل گروپ فرستاده می شه و روی سایت من هم هست، خواهشم این است که مطالعه بکنید بلکه یک کم هم با سوادتر بشند و حداقل در تهمت هایی که می زنند، اتهاماتی که می زنند، یک کمی از سر علم مطرح کنند. به هر حال تجربه لهستان که چند سال قبل از سکوت کمونیست ها بوده و مقاومت و مبارزه یک مردم در مقابل یک رژیم جبار و خونریز بوده و بعد هم کودتایی که شد علیه مقاومت مردم، تجربه ای است که حداقل خیلی وجوهش برای ما قابل استفاده هست و می تونیم ازش استفاده بکنیم.
نکته سومی که می خواستم بگم، مسئله ای که صحبت اقای جزایری بود، معاون ستاد تبلیغات نیروهای مسلح کودتا کرده بود که جالب بود این آقای ژنرال ترسو به محض اینکه دیده ، جنبش داره می ره خودشو سازماندهی کنه، واکنش نشون داده ودست پاچه صحبت کرده بود که قبلا از این که اینها سازماندهی کنند در سطوح عمقی جامعه بروند باید گرفت، باید کشت باید اعدام کرد، باید سرانشون را دستگیر کرد. و باید برخورد کرد. به نظر من این اون نکته ای است که در واقع به خوبی نشون می ده که چگونه حکومت ، وحشت داره از مبارزات مردم و اون هر از چند گاهی که امثال این دادگاههای نمایش یا هارت و پورتی که می کنه بیشتر برای روحیه دادن به نیروهای خودشه، به محض این که جنبش یک حرکت کوچیک می کنه ، جا می زنه . یا فرض کنید ربنای آقای شجریان را به محض این که مطرح کرد جنبش که می خواهند مردم این را به عنوان یک ابزار جنبش مقاومت استفاده کنند در ماه رمضان ربنای آقای شجریان ، هنرمند ملی خودشان را پخش خواهند کرد. فورا عقب نشینی کردند، جا زدند و از حرفی که معاون صدا و سیما زده بود عدول کردند و در واقع الان آقای شجریان مثل خاری در چشمشون که گفته صدامو حق ندارید پخش کنید اما از ترس مردم مجبورند که ربنای ایشون را پخش کنند.
انگشتانشون را به شکل V گرفتند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر