Sent to you by Protester via Google Reader:
ابوالفضل قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در دی ماه ۱۳۸۸ بعد از جریان عاشورای تلخ آن سال بازداشت و بعد از حدود دو ماه آزاد شد.
این فعال اصلاح طلب، در جریان دادگاهی غیرعلنی، که با چالش زیادی هم روبرو شد، توسط قاضی مقیسه به اتهام "تبلیغ علیه نظام"، به یک سال حبس و به اتهام توهین به رئیس دولت به صد هزار تومان جریمه نقدی محکوم گردید.
رییس کمیته تشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، که در جریان محاکمه، با تاکید بر وقوع کودتای انتخاباتی، به قاضی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تاکید داشت "احمدی نژاد رئیس جمهور نمی باشد، بلکه دروغگو و ریاکار است".
این عضو سازمان مجاهدین انقلاب، در لایحۀ دفاعیۀ خود تاکید کرده است "بنده با کمال افتخار و سربلندی، با شاهد گرفتن خدای متعال، به صراحت اعلام میکنم آنچه من به تبلیغ علیه آن متهم هستم چیزی است که حکومت ولایی خوانده میشود که آشکارا ناقض جمهوریت، بلکه متزلزل کننده اسلامیت نظام نیز هست. نشان دادن ضدیت نظام ولایی که در آن منویات یک شخص به جای قانون فصلالخطاب است و دائم از سوی منصوبان و حامیانش فوق قانون خوانده میشود، با جمهوریت؛ چندان محتاج استدلال نیست."
قدیانی یکی از ۱۲ زندانی عقیدتی است که از روز شنبه اعتصاب غذا کرده است. وی که به گفته ی همسرش دچار بیماری قلبی است تجربه ی اعتصاب را در زندان های ساواک نیز داشته است.
زهرا رحیمی همسر این فعال سیاسی در گفتگو با کلمه می گوید: ما آن زمان هم اعتصاب غذا داشتیم که تقریبا به خواسته خودمان می رسیدیم. اما فرق آن دوران با امروز این بود که اعتصاب های ما آن روزها دلایل دیگر و جنس متفاوتی داشت. مثلا درخواست ما این بود که به اقوام درجه دوم مان هم ملاقات بدهند یا در اعتراض به وضعیت غذا. اما این اعتصاب ها فرق دارد. شما توجه کنید که این اعتصاب در اعتراض به برخورد غیر انسانی با هاله سحابی در مراسم تشییع پدر و یا اعتراض به کتک زدن یک زندانی اعتصاب کننده در اوین و توهین به وی بوده است.
ما آن روزها غالبا به خواسته های خودمان می رسیدیم. اما امروز برخورد ها و واکنش ها متفاوت شده است.
متن کامل گفتگوی زهرا رحیمی با کلمه را با هم میخوانیم:
چقدر از قبل در جریان این تصمیم قرار داشتید؟
من اصلا از بیانیه و تصمیم این ۱۲ نفر خبر نداشتم و همان روز شنبه از طریق سایت ها خبر دار شدم.
در خبرها آمده آقای قدیانی ناراحتی قلبی دارند. با توجه به این مسئله اعتصاب برای ایشان خطرناک نیست؟
بله ایشان ناراحتی شدید قلبی دارند و قطعا الان در شرایط خطرناکی قرار گرفته اند. ایشون حتی روزه هم نمی توانستند بگیرند. ۶ ماه از آخرین چکاپ پزشکی همسرم می گذرد و این در شرایطی ست که به دستور پزشک هر سه ما باید معاینه شوند. حدود یک ماه پیش هم من پرونده ی پزشکی ایشان را به مسئولان اوین دادم و پیگیری کردم اما آنها هیچ اقدامی نکردند. و من همین جا اعلام می کنم حاکمیت مسئول جان همسر من و باقی زندانیان اعتصاب کننده است.
شما در این چند روز پیگیری خاصی انجام داده اید؟
تا کنون خیر اما حتما از طریق قوه ی قضاییه و دادستانی پیگیری می کنیم. ما به شدت نگران حال زندانیان معتصب هستیم. هر لحظه ممکن است برای هر کدامشان اتفاقی بیفتد و از آنجا که یک سال است تلفن ها قطع است ما باید تا دوشنبه که ملاقات بعدی است صبر کنیم تا بتوانیم از حالشان خبر دار شویم. چون بیشتر این عزیزان مشکل جسمی دارند و در داخل زندان هم مشکلاتشان بیشتر شده است.
با توجه به اینکه شما و همسرتان از مبارزان دوره ی ستم شاهی هستید و سابقه ی زندان طاغوت را هم دارید آیا ایشان سابقه ی اعتصاب غذا دارند؟
همسرم در زمان شاه در دو نوبت، چهار سال زندان بود. ما آن زمان هم اعتصاب غذا داشتیم که تقریبا به خواسته خودمان می رسیدیم. اما فرق آن دوران با امروز این بود که اعتصاب های ما آن روزها دلایل دیگر و جنس متفاوتی داشت. مثلا درخواست ما این بود که به اقوام درجه دوم مان هم ملاقات بدهند یا در اعتراض به وضعیت غذا. اما این اعتصاب ها فرق دارد. شما توجه کنید که این اعتصاب در اعتراض به برخورد غیر انسانی با هاله سحابی در مراسم تشییع پدر و یا اعتراض به کتک زدن یک زندانی اعتصاب کننده در اوین و توهین به وی بوده است.
ما آن روزها غالبا به خواسته های خودمان می رسیدیم. اما امروز برخورد ها و واکنش ها متفاوت شده است.
ببینید چقدر فشار زیاد و شرایط سخت شده که این ها از جان خودشان گذشتند تا به خواسته های خود برسند وگرنه اگر به حرفشون توجه و صدایشان شنیده می شد کسی نمی آمد جانش را در خطر بیندازد.
با توجه به اینکه به خواسته ها بی توجهی شده باز هم اعتصاب به صلاح است؟
به هر حال نمی توان ساکت بود. هر کس وظیفه ای دارد وقتی حقوق اولیه ی ما و زندانیان هم رعایت نمی شود بالاخره باید اعتراض کرد. و گرنه در اصل هم که نگاه کنید این زندانیان عقیدتی به دنبال اصلاحات در کشور بودند. کجای دنیا کسی را که مصلح و دلسوز جامعه و کشور است به زندان می اندازند. در حال حاضر اصل بازداشت این ها غیر قانونی است. غیر قانونی زندانی شدند ذره ای هم به حقوقشان توجه نمی شود. چه کسی حاضر است در این شرایط بنشیند و نگاه کند؟
خانواده ها چه اقداماتی انجام خواهند داد؟
ما خانواده ها هم قطعا بیکار نمی نشینیم و اگر رسیدگی نشود اقدامات لازم را انجام خواهیم داد.
در انتها چه سخنی با مقامات قضایی و حکومتی دارید؟
من به عنوان یک شهروند و نه به عنوان همسر یک زندانی سیاسی و کسی که خودش مبارز بوده، از قوه ی قضاییه میخواهم حقوق اولیه ی ما را رعایت کند. من تقاضای رسیدگی به وضعیت خودمان و زندانیان را دارم که کمترین خواسته و حق مسلم ماست. منتی هم به خاطر اجرای آن بر سرمان نیست اما متاسفانه به خاطر وضعیت باید همچین تقاضایی داشته باشم.
آن ها به خاطر خودشان باید تدبیر کنند و بیشتر از این به خود ضربه نزنند. حداقل قانون را رعایت کنند. این روالی که پیش می رود هم خودشان هزینه می دهند و هم وجهه حاکمیت در دنیا را خراب می کنند. با حفظ وجهه ی نظام باید کمتر به کشور آسیب بزنند.
الان مثل گذشته نیست و با یک تلفن همه ی دنیا خبر دار می شوند که در خیابان ها و زندان های ایران چه می گذرد و نمی توان آن را مخفی کرد.
منبع : کلمه
Things you can do from here:
- Subscribe to سایت خبری - تحلیلی امروز using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر