۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

متن پیاده شده روز چهارشنبه 5 اسفند ماه 88 - محسن سازگارا

 

    متن پیاده شده روز چهارشنبه 5 اسفند ماه 88 - محسن سازگارا

     

سلام، چهارشنبه پنجم اسفند 88، 24 فوریه 2010 میلادی
 
امروز در مورد 6 موضوع صحبت می کنیم.
 
موضوع اول اعلامیه مادران عزادار است که در اعتراض به دستگیری هفت نفر از مادران داغدار که 14 روز در زندان به سر می برند صادر شده. اعلامیه ای است به غایت تکان دهنده و تاکید می کنند که مگر مادر بودن جرم است و مگر مادری که عزیزش را از دست داده می توان سرکوبش کرد و در سلولهای انفرادی او را شکست و یا پشیمانش کرد؟ به هر صورت در همین راستا تجمع روزانه پدرو مادرها و مردم در جلوی زندان اوین ادامه دارد، هر شب این تجمع با خواندن سرود یار دبستانی ادامه پیدا می کند و بچه هایی هم که آزاد می شوند با نشان دادن V روحیه بالای خودشان را همواره نشان دادند.
 
نکته دوم اینکه کار بسیار خوبی انجام شده و آن این است که بر روی DVD هایی خلاصه ای از جنبش، اخبار جنبش، جنایتهای رژیم ضبط شده و در سطح بسیار گسترده ای بچه ها در سطح کشور پخش کردند. این کار خیلی خوبی است در مقابل حکومتی که ماهواره ها را سانسور می کند، پارازیت می فرستد، اینترنت را می بندد، سایتها را فیلتر می کند، Gmail را می بندد. همانطور که قبلاً هم صحبت کردیم رفع مشکل اطلاع رسانی ما از طریق روشهای دیگر کار بجایی است که باید انجام شود بخصوص اینکه نوروز و سفرهای نوروزی هم در پیش است و بنابراین توزیع این قبیل DVD ها یا اعلامیه یا مطالب دیگر جنبش سبز در این سفرها می تواند در دور افتاده ترین شهرهای کشور هم رخنه بکند و به این ترتیب جنبش فرصت خوبی دارد که به تمام شهرها برود و اطلاعات درست را به گوش مردم برساند.
 
نکته سوم اینکه شرکت مهندسی سازه و شرکت مهندسی ناموران دو تا از شرکتهای بزرگ طراحی مهندسی، اولی 400 نفر و دومی 150 نفررا تا آخر سال ناچار می شوند که از کار بیکار بکنند برای اینکه پرداخت کارهایی را که کردند دولت ندارد و نکرده و این مشکلی است که اکثر شرکتهای پیمانکاری، مهندسی، مهندس مشاور و غیره با آن دست و پنچه نرم می کنند. همینطور کارکنان مخابرات راه دور فارس هم تجمع آنها برای گرفتن حقوق عقب افتاده خود ادامه دارد در جلوی فرمانداری و کارکنان فولاد مبارکه و ذوب آهن اصفهان هم با اعتصاب غذا اعلام کردند که از یازدهم و دوازدهم اسفند وارد اعتصاباتی می شوند که بتوانند حقوق های خودشان و حق خودشان را بگیرند.
 
نکته چهارم اینکه در همین حالیکه کارخانجات کشور با مشکل دست و پنجه نرم می کنند، ماه ها کارگران حقوق نمی گیرند، دولت آقای احمدی نژاد 400 میلیون دلار به حزب ا... لبنان کمک کرده که به قول دوستی می گفت که اگر کارگرهای ما حقوق نمی گیرند شب عیدی اما حقوق و دستمزد و عیدی اعضای حزب ا... به موقع پرداخت می شود و به نظر بنده لابد اضافه کاری آنها یی هم که به ایران آمدند و مردم را در خیابانها کتک زدند پرداخت می شود.
 
اما نکته پنجم اینکه حنا مخملباف فیلمساز جوان و مشهور ایرانی که به عنوان عضو هیئت داوران در جشنواره برلین شرکت کرده بود با کوششی که به عمل آورد موفق شد که تمام هیئت داوران را سبز کند و در مراسم اختتامیه و توزیع جوایز داوران با شالهای سبز به نشانه همبستگی با جنبش سبز ایران و مردم مبارز ایران روی صحنه ظاهر شدند و معمولاً در جشنواره های این چنینی وقتی این اتفاقات می افتد تاثیر خیلی خوبی در رسانه ها دارد و همه مردم را مطلع می کند.
 
اما نکته ششم و آخری که می خواهیم بحث بکنیم برگشتن به بحث آکسیونهایی است که درپیش روی ما قرار دارد. منتهی از آنجاییکه قرارمان براین است که کمی به تجربیات کشورهای دیگر هم نگاه کنیم همانطوریکه دیروز صحبت کردم آفریقای جنوبی، مبارزات سیاهان آفریقای جنوبی در مقابل رژیم نژاد پرست آن کشور یکی از مثالهای خوبی است که پاره ای از نکات آن برای ما خیلی قابل استفاده است. مثلاً از جمله اینکه آقای ماندلا سمبل این جنبش که به حبس ابد محکوم شده بود و در زندان بود، در اجرای جنبش و در رهبری عملی جنبش طبیعتاً نقشی را نمی توانست بازی کند اما به عنوان سمبل جنبش و شعار آزادی ماندلا تبدیل به شعاری شده بود که مثل جنبش سبز ما که رای من را پس بده به شکل خواسته محوری حرکت می کند و آن سازماندهی سیاهان در آفریقای جنوبی به شکل یک چتر کنگره ملی آفریقا و غیر متمرکز که حرکت می کرد، آن در واقع مدلی است که به نظر من در جنبش سبز ایران متکاملتر از آن در حال حرکت است یعنی شعار هر سرباز یک رهبر در جنبش سبز ایران به نحو بهتری در حال انجام است و به نحو بهتر در واقع و کاملتری در حال تحقق است. به هر حال در مبارزات سیاهان آفریقای جنوبی آن چیزی که نهایتاً دستهای رژیم آپارتاید را به نشانه تسلیم بالا برد دو موضوع بود یکی فشار بین المللی و تحریم های جهانی علیه حکومت نژاد پرست بود و از آن مهمتر گسترده شدن عدم همکاری مردم با حکومت آپارتاید بود، این عدم همکاری عملاً از یک جایی به بعد ادامه حکومت را ناممکن کرد و فشارهای بین المللی هم رژیم آپارتاید را در تنگنا قرار داد و نهایتاً تسلیم خواسته اکثریت مردم شدند و آقای ماندلا از زندان آزاد شد و بعد از آن هم در واقع براساس هر سر یک رای آن تبعیش نژادی و حکومت یک اقلیت سفید پوست بر اکثریت سیاه پوست پایان یافت. حالا یک بحثی هم یکی از دوستان راجع به خشونت در آرژانتین تهیه کرده که من آنرا هم فردا خدمت شما ارایه می کنم برای بررسی حرکتی که مردم آرژانتین در برابر کودتاچیان بسیار خشن و ژنرالهای آدمکش آنجا انجام دادند. اما در مورد بحث خودمان، آکسیونهای پیش روی ما در ماه اسفند. من برای اینکه این آکسیونها را توضیح بدهم یکبار دیگر یاد آوری می کنم که ما برای رسیدن به هدفمان که پایین کشیدن دولت کودتایی است، هدف مرحله ای ما یا کف مطالبات ما در واقع چهار دسته آکسیون داریم یعنی همه آکسیونها یا کنشهای سیاسی که می کنیم به یکی یا چند تا از این چهار هدف کمک می کند و این چهار تا کمک می کند که ما به هدف پایین کشیدن دولت نزدیک شویم. این چهار زیر هدف عبارت است از مشروعیت زدایی، تقویت مقاومت و همبستگی ملی، ایجاد شکاف و فرسایش در دولت و نهایتاً فلج سازی و حکومت ناپذیر کردنش. در بخش اول مثلاً فرض کنید وقتی ما تظاهرات در خیابان می گذاریم و حکومت گران خشونت ورزی می کنند و فیلم آنرا در همه دنیا می توانیم برسانیم و پخش کنند، به شدت از آنها مشروعیت زدایی می شود یا وقتی حرفشان را گوش نمی کنیم، تهدیداتی که می کنند و می آییم راهپیمایی پراکنده می گذاریم، ضمن اینکه فرسایش پیدا می کنند اما مشروعیت زدایی از آنها می شود و امکان حکومت کردن را از دست می دهند. یا فرض کنید در این ضمینه الان پیشنهاداتی که در دستور ما هست پنج شنبه ها بیایم در خیابان حضور داشته باشیم، ترافیک ایجاد کنیم، بوق بزنیم مثل مبارزین ونزوئلایی سرعت را کم کنیم یا اصلاً متوقف کنیم در خیابانها، این از آن کارهایی است که در واقع هم فرسایش می دهد کودتاچیان را و هم مقاومت و بسیج عمومی را بالا می برد و هم نشان می دهد که حکومت حرفهایش را کسی گوش نمی کند و کسی به تهدیدات حکومت اهمیت نمی دهد. یا فرض کنید در حوزه تقویت مقاومت و یکپارچگی این پیشنهاد خیلی خوبی که بچه ها کردند که زنگ موبایلها را بکنیم سرود ای ایران که در واقع سرود منتخب مردم هست از زمینه هایی است که هر کسی می تواند با یک زنگ موبایلش همبستگی خود را با جنبش سبز اعلام کند. و یا مثلاً همیاری اگر پیشنهاد می شود شب عید انجام بدهیم، برویم به سراغ فقرا یا پنج شنبه آخر سال برویم به بهشت زهرا و سایر قبرستانها برای بزرگداشت شهدایمان، این از زمینه هایی است که مقاومت و همبستگی عمومی را افزایش می دهد. در مورد ایجاد شکاف و فرسایش شاید موثرترین وسیله ای که از ابتدای جنبش تا الان داشتیم همان بحث افشاگریهاست یا در زمینه فلج سازی پیشنهادات دیگری هست که ادامه بحث را می گذاریم برای فردا.
 
 
تا فردا شاد، پیروز و سرافراز باشید.
 
 به امید پیروزی ایران و ایرانی.    
 

     

    --

    سبز مي مانيم، تا هميشه

     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر