«نامه افشاگرانه یک بسیجی از نحوه کشتهشدن بهنود رمضانی»
منبع: ایرانیان ویکیلیکس
اینجانب «م- ح» از اعضای پایگاه 7 بسیج (مسجد ثامن ائمه) از حوزه 151 قدس شیمران نو، از بسیج ناحیه کربلا هستم. من مشاهداتم را از دستگیری ضرب و شتم شهید بهنود رمضانی در شب چهارشنبه سوری به اطلاع هموطنانم رسانده باشم تا دین خودم را به بچه محلهای خودمان و بهخصوص جوانان تهرانی که این روزها شاهد اتفاقاتی ناگواری در تهران و سایر شهرهای ایران هستند ادا کرده باشم و امیدوارم خداوند نیز از گناهان من بگذرد.
روز دوشنبه آقای فریدون بیات از نیروهای پایگاه، از طرف فرمانده پایگاه آقای منصور بختیاری با من تماس گرفتند و گفتند شب چهارشنبه سوری حوالی ساعت سه بعد از ظهر در پایگاه (مسجد ثامنائمه) برای ماموریت حضور برسانم. من طبق برنامه ابلاغ شده حوالی ساعت سه و ربع به پایگاه آمدم و نیروهای پایگاه از جمله، مجید حصاری و ابوالفضل خاکساری و حمید شکوری و امیناله علیه، کیا کاویانی و ابوالفضل زارعی و تعدادی دیگری از نیروها در پایگاه حضور داشتند. مسوولین پایگاه نیروها را حول ماموریت توجیه کردند و ماموریت به ما محول شد. از توضیحات فرماندهمان متوجه شدم، امشب قرار است با جوانان محله و منطقه که قصد برگزاری جشن و مراسم را دارند مقابله بکنیم. ابتدا مردد بودم و با چند نفر از نیروها صحبت کردیم میخواستیم ول کنیم و برویم. ولی با مشورت با همدیگر چند ساعتی در پایگاه و در کنار ابوالفضل و زارعی و شکوری و سایر نفرات ماندیم. همزمان متوجه شدم، تعدادی از فرماندهان منطقه از حوزه 151قدس و بسیج ناحیه کربلا و نیروی انتظامی هم در منطقه مستقر شدند. من با چندنفر از نیروها صحبت کردم و همگی مخالف بودیم و گفتیم برای چی میخواهند با شادی مردم مقابله کنند. جشن آخر سال است و…. تقریبن خیلی از بچهها با من موافق بودند. ولی متاسفانه سایر فرماندهان که از ناحیه کربلا و حوزه 151 قدس آمده بودند طراحی کردند که به جوانان حمله بکنند.
در صحنههایی که ما شاهد آن بودیم نیروی انتظامی خودش را کنار کشید. ولی آقای گلستانی از فرماندهان ناحیه که مسوولیت گردان امام علی ناحیه را هم دارد، با تعدادی موتورسوار در منطقه به جوانان حمله کردند و تعدادی از جوانان را دستگیر و با خود بردند. درگیریهای بزن در رو تا حوالی ساعت یازده شب ادامه داشت. ساعت حوالی ده شب موتورسوارهای گردان امام علی به جوانان حمله کردند و با شوکر بچههای محله را کتک زدند. آقای گلستانی و آقای بهزاد اشتری و سیدعلی موسوی که مسبب فوت آقای بهنود رمضانی هستند من سایر دوستانمان شاهد بودیم که چگونه او را دستگیری کردند و سپس در اثر ضربات وحشیانه در تمام نقاط بدن بهنود دندههای قفسه سینه او کاملن شکسته و از ناحیه سر به شدت مجروح نمودند. گلستانی حتا از ناحیه شکم و طحال و آلت تناسلی ضربات وحشیانه به این جوان معصوم وارد کرده و من شاهد بودم که چگونه این آقایون منجر به شهادت بهنود شدند.
وقتی ما این صحنههای غیرانسانی و ضدبشری را مشاهده میکردیم تنها کاری که میتوانستیم بکنیم، داد و فریاد میزدیم ولی متاسفانه آقای گلستانی فرمانده عملیات بسیج ناحیه کربلا و فرمانده گردان امام ناحیه کوتاه نمیآمدند و دستور حمله به جوانان را صادر کردند. البته چند نفر از فرماندهان بسیج ناحیه کربلا و حتا یک سردار از سپاه محمد رسولاله هم در صحنه حضور داشتند. کیا کاویانی به من گفت از حوزه 196 بسیج مقاومت و سایر مناطق به کمک منطقه شمیران نو برای مقابله با جوانان نیرو آوردند. این نیروها شهرک عمومی و فلکه سوم را هم تحت پوشش داشتند. آن شب که ما پایگاه بودیم نیروهای پایگاه 7 و پایگاه 12 و پایگاه 16 و سایر پایگاههای حوزه 151 قدس همگی در آماده باش 100 درصد بودند. آقای شهبازی فرمانده حوزه 151 قدس خودش در صحنه بود و بخشی از نیروهای پایگاهها را فرماندهی میکرد. من تا پایان عمر نمیتوانم این صحنه دردناک و دلخراش را فراموش کنم و از خانواده شهید بهنود رمضانی طلب مغفرت دارم. من بههمراه چند نفر دیگر از بسیج استعفا داده و دیگر هرگز در این اقدامات ضداسلامی و ضدانسانی بسیج شرکت نخواهیم کرد.
--
سبز مي مانيم، تا هميشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر