Sent to you by Protester via Google Reader:
جـــرس: در پی انتشار یادداشتی انتقادی از دکتر حسین علایی، سردار سابق سپاه پاسداران، برخی رسانه های محافل امنیتی و جریان خاص، با حمله به این رزمنده دوران جنگ هشت ساله، وی را "اخراجی از سپاه"، "دارای سوابق و پرونده نامطلوب اقتصادی"، "کینه دار و بریده از انقلاب"، "همانند شمر" (قاتل امام سوم شیعیان)، "کور"، "کفتار" و "عقده ای" خواندند.
سردار حسین علائی که سالها رئیس ستاد مشترک سپاه و پس از بازنشستگی از مدرسان برجسته دانشگاه امام حسین بوده، طی یاداشتی در روزنامه اطلاعات به مناسبت سالگرد نوزدهم دی ماه و آغاز تجمعات و تظاهراتِ یک سالۀ منتهی به سقوط حکومت سابق نوشته بود: "طبیعی است که دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شدهاند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر میافتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند."
یادداشت سردار علایی که رفتار برخی مقامات جمهوری اسلامی را هشدار دهنده در مورد سرنوشت نظام ذکر کرده، با حملۀ رسانه های خاصی روبرو شده، که برخی از آنها در گذشته با مطالب خود، پیش زمینۀ برخوردهای امنیتی را فراهم می ساختند.
رسانه هایی که تا پیش از این از حسین علایی با عناوینی مانند "سردار جبهه های جنگ حق علیه باطل" و "فرمانده ارتش اسلام" نام می بردند، طی روزهای اخیر علنا وی را مورد حملات و واژه های رکیک قرار داده و نوید برخوردهایی از نوع خاص می دهند.
فارس: باز هم داریوش همایون در اطلاعات مقاله نوشت
در واکنشی نسبت به یادداشت حسین علایی منتشره در روزنامه اطلاعات، خبرگزاری فارس، وابسته به محافل نظامی، با تیتری شبیه سازی شده با مضمون "داریوش همایون باز هم در روزنامه اطلاعات مقاله توهین آمیز نوشت"، سردار علایی را با محرک اصلی رخدادهای پیش از انقلاب یکی دانسته و نوشت: "علایی که نسبت روشنی با فتنه و فتنه گران ۸۸ دارد، در اقدامی تعجب برانگیز پا جای پای داریوش همایون وزیر اطلاعات رژیم پهلوی گذاشت و از تریبون روزنامه اطلاعات، نظام اسلامی را مورد هتک حرمت قرار داد."
خبرگزاری وابسته به محافل امنیتی سپاه و مداخله گران در انتخابات ۸۸، سپس با تلاش برای ساختن آتش تهیۀ جهت حمله به سردار علایی نوشت: "عجیب است که علایی درست در روز ۱۹ دی و در همان روزنامه اطلاعات مقاله ای می نویسد و با طعنه و کنایه هایی کاملا روشن توهین هایی بی شرمانه نثار ارکان نظام می کند. این حرکت اما کاملا قابل درک است؛ چه، دوستان فتنه گر وی دقیقا در موقعیت رو به احتضار شاه مخلوع قرار دارند و نگاهشان به قدرت و حاکمیت و شیوه حفظ آن هم ظاهرا با محمدرضاخان یکی است. اما اربابان او که سفارش نگارش مقاله را به او داده اند ظاهرا توجه ندارند همان مردمی که ۱۹ دی ۵۶ در دفاع از مرجعیت به خیابان ها ریخته و خون نثار دین خویش کردند، ۹ دی ۸۸ نیز حماسه آفریدند و «لبیک یا خامنه ای» گویان، چشم فتنه را کور نمودند. مردمی که اگر لازم باشد، باز حماسه می آفرینند و همین در صحنه بودنشان است که فتنه گران را ناکام و اینچنین خشمگین ساخته است."
فارس همزمان با حمله به سایت خبرآنلاین به دلیل انتشار یادداشت سردار علایی، هشدار داد: "ماهیت روزنامه اطلاعات و گردانندگان آن برای مردم روشن است؛ اما این پرسش چونان پتکی محکم بر مغز دلسوزان نظام وارد شده که چرا سایت منتسب به رئیس مجلس، این مقاله را عینا منعکس نمود تا تیراژ کم روزنامه اطلاعات را به نحوی جبران کند."
گفتنی است، بلافاصله بعد از این هشدار و گرای امنیتی، سایت خبرآنلاین یادداشت سردار علایی را از روی خروجی خود حذف کرد.
ندای انقلاب: طرف بریده است
در سایت خبری ندای انقلاب نیز، این فرمانده سابق سپاه "بریده" از انقلاب معرفی و با شمر، قاتل امام سوم شیعیان، مقایسه شده است.
این سایت وابسته به محافل لباس شخصی ها ادعا کرده که: "با بررسی سوابق حسین علایی که امروز در نقش یک ضد انقلاب ظاهر شده، می توان به علت این همه کینه او از نظام پی برد. او سابق بر این به علت سوء سابقه ای که باعث درگیری و آسیب رساندن به نیروهای مسلح شده بود، از مجموعه نیروهای مسلح اخراج شد و این همان جایی بود که نقطه آغاز عداوت نامبرده با نظام قرار گرفت. علایی حتی در ماجرای مسئولیت ساخت مصلی در سالهای گذشته آنچنان پرونده نامطلوب اقتصادی از خود بر جای گذاشت که چاره ای جز برکناری وی باقی نماند."
منتشره در رجاء نیوز: عقده ای است
سایت رجانیوز، متعلق به محافل امنیتی نیز مطلب نویسنده وبلاگ آهستان را چاپ کرده که در آن آمده است: "وقتی کسی چشمش را میبندد و ساختار معیوب، استکباری، استبدادی، کودتایی، نامشروع و غیر مردمی رژیم پهلوی را با جمهوری اسلامی مقایسه میکند، یعنی کور است. حالا اسمش نخبه باشد، یا غیر نخبه. سردار باشد یا غیر سردار."
این یادداشت سردار علایی را "عقده ای" ذکر می کند و می نویسد: "اگر انصافی در کار بود، حسین علایی هرگز به بهانه قیام ۱۹ دی (که در اعتراض به اهانت روزنامه اطلاعات به آیت الله خمینی بود) جمهوری اسلامی را با رژیم شاهنشاهی آنهم در روزنامه اطلاعات مقایسه نمیکرد."
رجاء نیوز همچنین به نقل از خبرگزاری دانشجو وابسته به سازمان بسیج دانشجویی نوشت که علایی "با طرح سئوالات خیالی که محمد رضا پهلوی از خود می پرسد، عملکرد روشنگرانه نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران در برخود با فتنه گران را مورد حمله قرار داده است."
در این یادداشت هتاکانه نیز آمده است: بدیهی است که عقدهها بلایی بر سر آدم میآورد که او روز روشن، واقعیات تاریخی را هم زیر سوال میبرد. نه فقط واقعیات تاریخی ۵۰ سال اخیر، که حتی واقعیات همین دو سال گذشته را هم. عقده ها انصاف آدم را لکهدار میکند. طبعا وقتی انصاف نباشد، نه سوالی دربارهی قانونشکنی «دوستان» مطرح میشود، نه دربارهی دهنکجی «بزرگان» به رای و انتخاب مردم و نه درباره پشتیبانی مادی، معنوی و تبلیغاتی «دشمنان» ... البته رعایت انصاف از بعضی آدمها انتظار زیادی است. اگر انصافی در کار بود، حسین علایی هرگز به بهانه قیام ۱۹ دی (که در اعتراض به اهانت روزنامه اطلاعات به امام خمینی بود) جمهوری اسلامی را با رژیم شاهنشاهی آنهم در روزنامه اطلاعات مقایسه نمیکرد!... چه شباهت جالبی که روزنامه اطلاعات در هر دو حکومت، به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی حمله میکند."
سایت بسیج دانشجویی با حمله به سردار علایی که رفتار حاکمان قبل از انقلاب و حال حاضر ایران را یکی دانسته، نوشت: این ادعای کاریکاتوری (که در حقیقت تلاشی برای شبیه سازی فتنهی سبز با انقلاب اسلامی است) در حالی مطرح میشود که امام از سال ۴۲ مستقیما شاه را نشانه گرفته و جهت و حرکت انقلاب را به سمت سرنگونی شخص شاه و اصل و اساس حکومت پهلوی قرار داده بود، آن وقت حسین علایی مدعی شده است که تا سال ۵۶ مردم به مامورین دولتی و در نهایت دولت وقت اعتراض داشتهاند!"
بصیر: بریده و سرخورده است
همزمان، سایت خبری بصیر، اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه و رئیس اسبق ستاد مشترک سپاه پاسداران را "یک عنصر بریده و سرخورده" نامید که "سابقه حضور در جبهه را برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی سپر خود" ساخته است.
سایت بصیر نوشت که مقاله علایی، در پاسخ به "شرم نامه های محمد نوری زاد" نوشته شده است.
گفتنی است، در جریان حوادث بعد از انتخابات و طی ماه های اخیر، محمد نوری زاد، مستند ساز، نویسنده و فردی که قبلا در روزنامه کیهان مقاله می نوشت، اقدام به انتشار نامه هایی سرگشاده علیه رهبر جمهوری اسلامی کرده و اخیرا (در پانزدهمین نامه سرگشاده خود) از شماری از شخصیتهای برجسته در داخل و خارج از ایران، از جمله سردار علایی خواسته بود به نهضت نگارش نامه به رهبر جمهوری اسلامی ملحق شوند.
نوری زاد به علایی نوشته بود: "اگر بخواهم جانم را در رکاب یک پاسدار حقیقی فدا کنم، آن یک نفر شمایید. گرچه امثال شما فراوانید و شکرخدا ذخیره های سلامت برای فردای کشور بشمار می روید اما من شخصاً شما را پاسداری فهیم، تیزبین، اهل مطالعه، منصف، مردمی، پاک، جنگ دیده، جهان دیده، به روز، مومن، صبور و اهل مدارا یافته ام. اینها که برشمردم مگر کم سرمایه ای است؟"
در همین رابطه، سایت بصیر وابسته به محافل لباس شخصی ها هتاکانه نوشت: "البته بریده هایی چون این کفتار کم نیستند و سابقه تاریخی زیادی دارند که نمونه آن را در شخصیت خبیث شمر می توان دید. چه کسی باور می کرد شمربن ذی الجوشن یکی از فرماندهان لشگر علی ابن ابی طالب و جانباز جنگ صفین کارش بجائی برسد که سر مطهر امام حسین را از سینه جدا کند."
علایی چه گفت
این سردار دوران جنگ، در یادداشتی به بهانه و سالگرد ۱۹ دی ماه، با اشاره به اقدامات مشابهی که حکومت سابق در مواجهه با تجمعات اعتراضی داشت، ابتدا توضیح می دهد که چاپ مقاله "ارتجاع سرخ و سیاه" در شماره ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ روزنامه اطلاعات که "توسط یک سناتور مورد اعتماد اداره می شد"، چگونه به اعتراض طلاب حوزه علمیه قم، سرکوب مرگبار آن توسط حکومت محمدرضا شاه پهلوی، راهپیمایی های دوره ای برای قربانیان این کشتار و در نهایت خروج شاه از ایران ظرف یک سال منجر شد.
سردار علایی پرسش هایی را از زبان محمدرضا شاه طرح کرده است. پرسش هایی که احتمالا پس از خروج شاه مطرح شده باشد که می تواند برای سایرین تجربه ای مهم و عبرت آموز باشد. پرسش هایی نظیر اینکه: اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت آمیز را می دادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی کردم ، مسئله خاتمه نمی یافت؟ اگر به مأمورین دستور می دادم که به تظاهر کنندگان تیراندازی نکنند و هوشمندانه و با تدبیر آنها را آرام کنند ،نتیجة بهتری نمی گرفتم؟
آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه هایشان و تبعید تعدادی دیگر به سایر شهرهای دوردست و زندانی کردن فعالین سیاسی، باب گفتگو و مراوده با آنها را باز می کردم کار به فرار من از کشور می انجامید؟ اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی ها پناه ببرم؟
آیا اگر به جای متهم کردن مخالفین خودم به اقدام علیه امنیت کشور،وجود مخالف را می پذیرفتم و حتی آن را قانونی تلقی می کردم و برای آنها حق قائل بودم نمی توانستم بیشتر برمسند قدرت باقی بمانم؟
علایی در انتهای یادداشت خود، زنهار دهنده نوشته بود: "دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شدهاند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر میافتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند."
Things you can do from here:
- Subscribe to جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر