۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

تحصن مقابل زندان اوین، نوری زاد در کنار خانواده ی خزعلی

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 

via وب سایت رسمی محمد نوری زاد by محمد نوری زاد on 2/21/13

قاضی ناصری به دکتر می گوید: این کثافتکاری ها از ناحیه ی بازجوهای اطلاعات صورت گرفته. وگرنه از نظر منِ قاضی شما آزادید و باید اکنون در خانه ات می بودی.

ظهر امروز چهارشنبه محمد صالح به من زنگ زد و با نگرانی گفت: پدرم را که باید امروز آزاد می شد، مجدداً با یک پرونده ی صوری به زندان بازگردانده اند. و با همان نگرانی ادامه داد: ما از صبح جلوی زندان اوین تحصن کرده ایم. به او گفتم: من هم به شما می پیوندم. و رفتم. و چون می دانستم احتمالا از صبح که بیرون زده اند چیزی نخورده اند، کمی نان و حلوا تهیه کردم و با خود بردم.

دیدم بله، خانواده ی کوچک خزعلی، دو دخترش و دو پسرش، پژمرده و پریشان جلوی زندان نشسته اند. در کنارشان نشستم.. همسرش که اغلب ساکت و کم حرف است، این بار به شکوه درآمد و گفت: آقای ناصری قاضی شعبه ی شش دادسرای مستقر در اوین به ما گفت: اگر وثیقه ای را که مشخص کرده ام بیاورید من دکتر را همین چهارشنبه یا نهایتاً پنجشنبه آزاد می کنم. ما هرطور که بود وثیقه را دادیم کارشناسی کردند و بردیم و به پرونده ی دکتر افزودیم. قاضی ناصری به ما قول داد که دکتر را آزاد می کند. اما در داخل زندان سناریوی دیگری دست به دست می شد. ما همین امروز – پنجشنبه – به رسم هر هفته با دکتر ملاقات داشتیم. دکتر در همین ملاقات به ما گفت: او را از سلولش به همین دادسرا می برند و اتهام تازه ای را به او تفهیم می کنند. اتهامی که متعلق به پانزده سال پیش بوده. قاضی ناصری به دکتر می گوید: این کثافتکاری ها از ناحیه ی بازجوهای اطلاعات صورت گرفته. وگرنه از نظر منِ قاضی شما آزادید و باید اکنون در خانه ات می بودی.

لفظ " کثافتکاری" را قاضی ناصری بر زبان می آورد. همو که حکم به آزادی دکتر خزعلی داده است و ناگهان می بیند "برادران" بازی تازه ای را شروع کرده اند.

در کنارشان نشستم و گفتم: از امروز به بعد من نیز با شما همینجا تحصن خواهم کرد. و ادامه دادم: این نمی شود که دزدان و مال مردم خورها آرامش و امنیت داشته باشند و فرزندان ما بخاطر یک انتقاد مختصر به تنگنای زندان دربیفتند؟

تحصن مقابله زندان اوین / نوری زاد در کنار خانواده خزعلی

خلاصه امروز ما اینجا مقابل زندان اوین تحصن کرده ایم. نه تنها برای دکتر مهدی خزعلی، که برای همه نورچشمانمان. چشم به یاری کسی جز خدای خوبمان نداریم. می دانیم که اغلب مردم گرفتارند و شب عید هم در راه است و محذوریت های دیگری نیز هست. ما خودمان از پس این ماجرای خنده دار برخواهیم آمد. تا روزی دیگر و نوشته ای دیگر.

محمد نوری زاد
سوم اسفند ماه سال نود و یک


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر