۱۳۹۰ شهریور ۸, سه‌شنبه

چه شد که ایران «قیامت» نشد؟؛ گفت‌وگو با مشاور ارشد میرحسین موسوی

چه شد که ایران «قیامت» نشد؟؛ گفت‌وگو با مشاور ارشد میرحسین موسوی


 نیوشا بقراطی

از شعار «... ایران قیامت می‌شه»، تا بی‌خبری محض در سکوت. از بیست و پنجم بهمن ماه ۸۹ که همراه بود با آخرین پیام علنی موسوی و کروبی به عنوان رهبران معترضان، خبرساز‌ترین چهره‌های سیاسی ۸۸ و خرداد پر حادثه‌اش، در سکوتی تحمیلی فرو رفته‌اند.

پس از چند روز بی‌خبری از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان، دست آخر در اوایل اسفندماه با خبررسانی قطره چکانی رسانه‌های داخلی، خبر تأیید شد؛ خبری که قرار بود خط قرمز اپوزیسیون باشد: «سران مخالفان بازداشت شدند».

از آن روز نیم سالی می‌گذرد و در این مدت، شاید بتوان به جرئت گفت که میزان خبرهایی که از این چهار نفر در رسانه‌های ایران منعکس شده، از بسیاری زندانیان سیاسی دیگر محدود‌تر بوده است؛ تلاش برای برگزاری تجمعات خیابانی چندان موفقیتی در پی نداشته، و گویا جنبش سبز از پتانسیل روزهای آغازینش فاصله گرفته است.

در این فاصله، «شورای هماهنگی راه سبز امید» به نمایندگی از سران معترضان سر بلند کرده و از میان اعضای شورا که هیچگاه هویتشان فاش نشده، یک نام به عنوان مشاور ارشد میرحسین موسوی رسانه‌ای شده است: اردشیر امیر ارجمند، که چندی پیش ایران را به مقصد پاریس ترک کرده بود.

بیانیه‌های «راه سبز امید» در تلاش است جای خالی بیانیه‌های موسوی و کروبی پر کند؛ و در خلأ کنشگری سیاسی، شماری از پرسش‌ها برای هواداران جنبش سبز بر جای مانده است.

استراتژی چیست؟ آینده جنبش اعتراضی به کجا می‌رود؟ و شاید از همه ملموس‌تر، چرا هنوز شش ماه پس از بازداشت موسوی و کروبی، ایران «قیامت» نشده است؟

در این بخش برنامه هفتگی «ساعت ششم»، اردشیر امیرارجمند به مدت یک ساعت به طور زنده روی خط ارتباط تلفنی رادیوفردا بود، تا به پرسش‌های مشابه ما و مخاطبانمان پاسخ دهد.

آنچه در زیر می‌آید، بخشی از این پرسش و پاسخ است.

 

آقای امیرارجمند به شما سلام می‌کنم و متشکرم که دعوت مرا قبول کردید.

بسم‌الله الرحمن الرحیم. خدمت شما و شنوندگان عزیز سلام عرض می‌کنم.

خواستم از شما در ابتدا بپرسم که به نظر می‌رسید بازداشت آقایان موسوی و کروبی خط قرمز معترضان در ایران باشد. اما واقعیت این است که بعد از بازداشت این دو، عکس‌العمل عمده‌ای از طرف معترضان به چشم نخورد. شما این مسئله را چطور تعبیر می‌کنید؟

جنبش سبز از‌‌ همان روزهای آغازین خود نشان داد که جنبشی مسالمت‌آمیز است و برای تحقق اهدافش به دنبال راهکارهای یک مبارزه مسالمت‌آمیز است. این جنبش، راه‌حل‌های افراطی و اعمال خشونت را راه‌حل‌هایی مناسب برای آینده کشور و مناسب برای گذار ایران به یک جامعه دموکراتیک در شرایط کنونی تلقی نمی‌کند.

به همین خاطر بود که رهبران جنبش در طول راهپیمایی‌های خیابانی با تمام وسعتی که داشت، بر این نکته پای می‌فشردند و به صورت مکرر بر این نکته تأکید می‌کردند که ما بایستی در سمت و سوی مبارزه مسالمت‌آمیز باقی بمانیم.

به همین جهت است که باید این نکته را مورد توجه قرار داد که وقتی گفته می‌شود «خط قرمز معترضین و جنبش سبز»، باید ببینم این خط قرمز را چگونه تعبیر می‌کنیم؟ آیا می‌بایست منتظر بودیم که قیامی صورت بگیرد یا هواداران جنبش سبز دست به خشونت بزنند؟ به نظر می‌رسد که این امر مورد نظر رهبران و همراهان جنبش سبز نبوده است.

طرف مقابل از کلیه امکانات امنیتی، اطلاعاتی و همچنین مطبوعاتی و رسانه‌ای و سایر امکانات اقتصادی، برای بستن فضای جامعه بهره بردند و امکان هر گونه تحرکی را از هوادارن جنبش سبز سلب کنند.

در چنین شرایطی جنبش سبز می‌بایست راه‌حل‌های معقول و عاقلانه‌ای انتخاب می‌کرد،‌‌ همان طور که آقای مهندس موسوی بار‌ها تأکید کردند و در بیانیه شماره ۱۷ خودشان هم به صراحت گفتند که مردم خودشان این راه را انتخاب کردند، خودشان به خیابان‌ها آمدند و مسیر‌ها و ساعات گردهمایی و نوع شعار‌ها را هم خودشان تعیین کردند و ما هم همچنان به این راه پایبندیم و معتقدیم که جامعه بایستی با توجه به ظرفیت‌های خودش حرکت کند.

 

آقای امیر ارجمند، همانطور که گفتید جنبش سبز یک حرکت خشونت پرهیز است، اما این سؤال کماکان باقی می‌ماند که چرا هیچ واکنشی از سوی معترضان مورد بازداشت رهبران معترضان دیده نشد؟ آیا این به خاطر نوع استراتژی و برخوردی بود که متولیان امور امنیتی و دولتی در جمهوری اسلامی در بازداشت آقایان موسوی و کروبی پیاده کردند؟ یا اینکه باید بگوییم مردم دیگر اهمیت کمتری به مسائل مربوط به جنبش سبز و رهبرانشان می‌دهند؟

قطعاً این طور نیست. به نظر من قطعاً هنوز هم برای مردم زندانی کردن رهبران جنبش دارای اهمیت بسیار است. آزادی آن‌ها یکی از خواسته‌های مردم است و هر زمانی هم که زمینه اظهار و بیان این درخواست فراهم شود، حتماً حضور خواهند داشت.

 

پس یعنی شما این سکوت را نتیجه خشونتی می‌دانید که علیه معترضین اعمال شده است؟

صد در صد. خشونت بسیاری به کار رفته است. اگر منظورتان اعتراضات خیابانی به بازداشت‌هاست، بله. مشخصاً همین است. اگر حرکت‌های کمتری انجام می‌شود به علت خشونت‌های فوق‌العاده‌ای است که اعمال می‌شود. ولی همچنان اعتراض مردم به جای خود باقی است. مطالبه آزادی رهبران جنبش را دارند. با کوچک‌ترین گشایشی این درخواست را اعلام می‌کنند.

 

ولی ما در همین برنامه پیام‌هایی از سوی شنوندگانمان دریافت کرده‌ایم که با نظر شما مخالفند و ضعف استراتژی آقایان موسوی و کروبی را عامل اصلی وضع فعلی می‌دانند. در پاسخ به چنین انتقادهایی چه می‌گویید؟

در یک مبارزه سیاسی هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف وجود دارد. هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که هر آنچه را که انجام داده است صرفاً نقاط قوت بوده است. این یک ادعای نادرستی است که مورد قبول هیچ کس واقع نمی‌شود. قطعاً در موضع‌گیری‌ها و در استراتژی‌های ما هم نقاط ضعفی وجود داشته است. حتما در عملکرد آقایان موسوی و کروبی هم چنین نقاط ضعفی وجود داشته است. این یک مسئله غیر قابل انکار است.

اما نکته مهمی که نباید فراموش کنیم این است که آنچه که مهندس موسوی و آقای کروبی به دنبالش بودند، یک ایران آباد، آزاد و قانونمدار است. ایرانی مبتنی بر یک تفسیر رحمانی از اسلام، با رعایت حقوق بنیادین شهروندان و یک دولت کارآمدی که بتواند معیشت مردم را به خوبی تأمین کند و منافع کشور را در سطح بین المللی به بهترین وجهی تأمین کند.

ایده رهبران جنبش این مواردی بود که عرض کردم. بحث مجادله و جدل، بحث انتقامجویی و مواردی از این قبیل مطرح نبوده است. انتقادات از همه نهاد‌ها و مقامات مسئول صورت گرفته و نقاط ضعف آن‌ها گوشزد شده است و من فکر نمی‌کنم که ضعفی در کشور وجود داشته و آن‌ها این ضعف را با یک دید سازنده بیان نکرده باشند.

 

در ادامه همین بحث یکی از شنوندگان ما بر این باور است که عدم موضع‌گیری شفاف از سوی رهبران معترضان درباره برخی مسائل به چنین وضعیتی دامن زده است. مثلا اشاره کرده است، که آقای موسوی هرگز در قبال اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ خورشیدی، موضعی اتخاذ نکرده است. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟

در رابطه با مسئله اعدام‌ها به هر حال خود آقایان باید خارج از زندان باشند تا بتوانند به طور شفاف و شخصا در رابطه با آن‌ها توضیح بدهند.

 

شما به عنوان مشاور ارشد آقای موسوی در مورد موضع ایشان در این رابطه اطلاع خاصی ندارید؟

البته آقای مهندس موسوی در این مورد یک بار توضیحاتی ارائه کرده‌اند که منتشر شده است. اما به طورکلی باید بدانیم که هر کار خلاف قانونی که بر خلاف موازین بشردوستانه صورت بگیرد، از موضع حق گرایی- که هم موضع آقای موسوی و هم موضع آقای کروبی بوده است- قابل تأیید نیست، این کار‌ها محکوم است و نباید سعی کنیم در موردشان توجیه کنیم.

باید منتظر باشیم که این توضیحات را به صورت مشخص و معین خودشان بدهند. باید امیدوار باشیم که مهندس موسوی هم در یک فرصت مناسب نسبت به این مسئله و دیدگاه و نقطه نظرش توضیح دهد.

آنچه که مهم و واضح است این است که ما باید از حق همه افراد به هر شکلی که هست دفاع کنیم. گاهی اوقات ممکن است با تفکرات کسانی که از حقشان دفاع می‌کنیم موافق نباشیم. گاهی اوقات حتی ممکن است که آنهایی که از حقشان دفاع می‌کنیم، مرتکب کارهای خلافی شده باشند که آن کار خلاف به قوت خودش باقی می‌ماند. ولی در ‌‌نهایت، دفاع از حقوق انسانی به عنوان یک اصل اساسی و همگانی برای همه است.

به نظر من اینکه گفته می‌شود که اگر مواضع تند و رادیکالی در جریان جنبش سبز اتخاد می‌شد، این مواضع تند موجب می‌شد که وضعیت جنبش بهتر باشد و به نتایج مطلوب تری برسد، کاملا قابل مناقشه است.

به اعتقاد من، باقی ماندن مطالبات نشان می‌دهد که جنبش هنوز هم کاملا زنده است و هر زمانی هم که طرف مقابل از میزان خشونت‌ها بکاهد و امکان بروز اعتراض مسالمت آمیز مردم را بدهد، در آن شرایط است که معلوم می‌شود که آیا جنبش هنوز هم زنده است یا نه.

 

البته خوب این احتمال هم وجود دارد که اعمال خشونت تا قیام قیامت ادامه پیدا کند و ما نمود خارجی زنده بودن جنبش سبز را هم نبینیم!

نمی‌شود ادامه پیدا کند!

 

پس از نظر شما امکان‌پذیر نیست... آقای امیرارجمند، چند نفر از شنوندگان ما در ایمیل‌های جداگانه، سؤالات مشابهی پرسیده‌اند. اینکه نظرات آقایان موسوی و کروبی درباره «جدایی دین از سیاست» و «عدم نیازمندی به شخصی به عنوان ولی فقیه در نظام سیاسی ایران» چیست؟ اگر در مورد نقطه نظر آقای موسوی در این موارد اطلاعی دارید خواهش می‌کنم توضیح دهید؟

بنده از جانب افرادی که نیستند نمی‌توانم اظهار نظر کنم. آنچه که می‌توانم خدمت شما عرض کنم در مورد مواضعی بوده است که از سوی این افراد در این گونه موارد اتخاذ شده است.

مواضع اتخاذ شده مبنا و مشی جنبش سبز است. مشی جنبش سبز مشخص کرده است که راهبرد‌ها و تحلیل‌ها چگونه است. آنچه که مورد نظر آقایان است، محدودیت قدرت است.

آقایان موسوی و کروبی معتقدند که قدرت باید حتماً منشأ مردمی داشته باشد.

 

این اعتقاد به اصل ولایت فقیه هم تسری پیدا می‌کند؟

بله. هر کسی که به هر نوعی می‌خواهد حکومت کند، باید قدرتش منشأ مردمی داشته باشد.

 

یعنی شما این نکته را به طور مستقیم از سوی آقای موسوی می‌دانید که چنین باوری دارند؟

بله. این مسئله در منشور جنبش سبز هم هست. بار‌ها در بیانه‌های مهندس موسوی بر این نکته تاکید شده است که منشا قدرت، مردم است. در بیانیه‌های متعدد ایشان آمده است که قدرت باید محدود باشد و منشأ قدرت هم مردم است.

به عبارت دیگر هیچ شخصی نه به نام خدا و نه به نام دین و نه به نام مذهب و نه به هیچ نام دیگری نمی‌تواند ادعای قدرت نامحدود کند.

آنچه که مهم است این است که ما می‌بایستی قدرت محدودی داشته باشیم که منشا مردمی داشته باشد، برخواسته از مردم باشد و هر وقت مردم اراده کردند، بتوانند آن را تغییر دهند.

 

یکی از انتقادهایی که برخی به آقایان موسوی و کروبی دارند این است که رهبری جنبش را به طور مستقیم به عهده نگرفتند، و در قامت یک رهبر تمام عیار ظاهرنشدند. البته برخی دیگر همین مسئله را جزو نقاط قوت جنبش سبز می‌دانستند، در این باره شما چه نظری دارید؟

در مورد رهبری جنبش دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد، برخی اعتقاد دارند که جنبش سبز نیاز به یک رهبری مشخص و متمرکز دارد و بر این نقطه نظر خودشان هم باقی می‌مانند و نمی‌شود آن‌ها را قانع کرد.

اما آنچه که از ویژگی‌های خاص جنبش سبز است، این است که رهبری غیرمتمرکزی داشت وکارآمدی خودش را هم به اعتقاد من نشان داد با توجه به شرایط خاص جامعه ایران این رهبری غیر متمرکز کارآمدی خودش را نشان داد و به نظر من، خوب عمل کرد.

 

آقای امیر ارجمند، مسئله رهبری ما را به مقوله «شورای هماهنگی راه سبز امید» می‌رساند که خودتان هم عضوش هستید. ممکن است بگویید که ساختار این شورا به چه شکل است و چند نفر عضو این شورا هستند؟ البته می‌دانم که شما ترجیح می‌دهید که از اعضای این شورا در رسانه‌ها نامی برده نشود.

این شورا قبل از زندانی شدن همراهان اصلی جنبش تشکیل شد و شورایی است که باید بازتاب دهنده تفکرات اصلی و گرایش‌های جنبش سبز باشد و در کنار خود شورا، گروه‌های مشورتی وجود دارند از گرایش‌های مختلفی که با شورا همکاری می‌کنند و نقطه نظراتشان به طور مرتب در شورا مطرح می‌شود.

 

شما بار‌ها با این سؤال مواجه شده‌اید که چرا از بقیه اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید نامی برده نمی‌شود؟ تصور می‌کنید اگر اسمی از اعضای شورا برده نشود، کارکرد آن به شکلی که انتظار دارید خواهد بود؟ مردم می‌توانند به صدای تشکیلاتی گوش بدهند و اعتماد کنند که در آن فقط یک چهره را می‌شناسند؟

شرایط مطلوب این است که از اعضا شورا نام برده شود و مردم بتوانند اعضا آن را بشناسند که از چه گرایشاتی و چه گروه‌هایی هستند و فراگیری آن را درک کنند، این نقطه قوتی برای خود شورا هم می‌توانست باشد.

اما متأسفانه مشکلاتی وجود دارد که آن مشکلات مانع تحقق این امر می‌شود. اعلام کردن اعضای شورا در شرایط فوق امنیتی داخل کشور امکان‌پذیر نیست و مشکلات عدیده‌ای را برای اعضای شورا ایجاد خواهد کرد.

 

یعنی اعضای شورا داخل ایران هستند؟

بله. اعضای شورا در داخل ایران هستند. بار‌ها این را گفته‌ایم که این شورا، شورایی نیست که در خارج از ایران تشکیل شده باشد.

 

پس یعنی فقط شما از تشکیلات راه سبز امید در خارج از ایران به سر می‌برید؟

بدنه اصلی شورا در داخل ایران است و بنده بیش از این نمی‌توانم چیزی خدمتتان عرض کنم.

 

یعنی حتی نمی‌توانید بگویید که غیر از شما کس دیگری از این شورا هم در خارج از کشور وجود دارد یا خیر؟

نه. نمی‌توانم بگویم. به جهت اینکه ممکن است امنیت افراد به خطر بیافتد.

 

تعدادی از پیام‌هایی که در برنامه از مخاطبانمان دریافت کرده این، مربوط به بافت عقیدتی اعضای شوراست؛ اینکه آیا از قشرهای سیاسی غیرمذهبی و سکولار هم کسی در شورای هماهنگی راه سبز امید وجود دارد؟

آنچه که می‌توانم خدمتتان عرض کنم این است که دیدگاه‌های افراد سکولاری که دین ستیز نیستند نیز قطعا و یقینا در شورا مطرح می‌شود. نه تنها عقاید و آرای آن‌ها که عقاید و آرای بسیاری از گروه‌های دیگر هم مطرح می‌شود.

 

آقای امیرارجمند، مطرح شدن دیدگاه افراد در شورا با حضور افراد در شورا متفاوت است. می‌خواهم به طور شفاف از شما بپرسم: آیا فردی که خودش هم در عقاید سیاسی‌اش سکولار باشد، در شورا وجود دارد یا صرفاً آرا و عقاید چنین جناحی در شورا مطرح می‌شود؟

بنده خدمتتان عرض کنم از افرادی که دارای دیدگاه سکولار دین‌ستیز نیستند، قطعاً و یقیناً در شورا وجود دارند. از دیدگاه افراد دیگر هم در شورا استفاده می‌شود.

 

آقای امیرارجمند استراتژی این شورا برای اعتراض چیست؟ تصور می‌کنم که این سؤال برای بسیاری افراد پیش آمده است. بعد از ۲۵ بهمن ماه، شورا روزهایی را به تناوب برای تجمع و اعتراض اعلام کرد، اما از آن سو با وجود فضای امنیتی در جاهایی تجمعات پراکنده و کوچکی شکل گرفت و در جاهای دیگر ناکام ماند. می‌شود در مورد استراتژی شورای هماهنگی راه سبز امید برای اعتراض، صحبت کنید؟

هدف اساسی ما تحقق حق تعیین سرنوشت مردم است. آنچه را که الان به دنبالش هستیم برگزاری انتخابات آزاد، سالم و منصفانه است و تنها راه خروج کشور از وضعیت کنونی را برگزاری انتخابات آزاد می‌دانیم.

در این راستا البته اهداف دیگری مانند آزادی رهبران جنبش، آزادی زندانیان سیاسی، ازبین رفتن محدودیت‌ها برای فعالیت احزاب و روزنامه‌ها و شناسایی عوامل سرکوب نیز بخشی از برنامه‌های ماست. اما آنچه که الان بیش از هر چیزی مورد توجه است، برگزاری انتخابات آزاد است.

اما اینکه ما برای رساندن اعتراضاتمان از چه کانال‌هایی می‌توانیم استفاده کنیم، قطعاً و یقیناً تجمعات، یکی از آنهاست که حق مردم است. لازم است در کنار تجمعات به راهکارهای دیگری هم توجه کنیم. برخی راهپیمایی را ما هماهنگ کردیم. مثلاً روز اول اسفند و بعد از زندانی کردن مهندس موسوی و کروبی که موفقیت‌آمیز بود و راهپیمایی سکوت روز ۲۲ خردادماه که راهپیمایی خوبی بود، اما این تنها راه حل نیست.

باید توجه داشته باشیم که شورا با توجه به امکانات داخل کشور تصمیم می‌گیرد که آیا راهپیمایی صورت بگیرد یا راهپیمایی صورت نگیرد. به نظر می‌رسد که ما نباید دیدمان را فقط به راهپیمایی محدود کنیم و بگوییم که حالا که راهپیمایی نیست پس دیگر جنبش خوابیده است و اگر راهپیمایی کنیم جنبش زنده است.

 

ارزیابی شخصی شما از میزان تأثیرگذاری جنبش سبز در معادلات فعلی سیاسی ایران چیست؟ این جنبش در حد کلان در ایران چه تأثیری داشته است؟

باید به نقاط قوت جنبش توجه کنیم. این جنبش باعث شده است که نقاط ضعف جامعه خودش را نشان بدهد. ما خواهان این نیستیم که کشور از بین برود یا متلاشی بشود. ما می‌گوییم کشور دارای نقاط ضعفی است. این نقاط ضعف باید نشان داده شود تا اینکه مملکت به سمت اصلاح پیش برود.

الان نشان داده می‌شد که حکومت، مشروعیتش را کاملاً از دست داده است، کارآمدی اقتصادی ندارد، در صحنه بین‌المللی کاملاً تنهاست، در داخل امکان بسیج ندارد، در درون خودش دارای افتراق اساسی و عمده است، استفاده ابزاری از دین برایش محدود شده است و دارای بن بست عملی و تئوریک است.

به هر حال عیان شدن همه این‌ها از راهاوردهای جنبش سبز است. اینکه همه مردم نسبت به این وضعیت آگاهی پیدا کرده‌اند و می‌دانند که وضعیت کشور چگونه است؟ از دستاوردهای جنبش سبز است. تا هنگامی هم که این آگاهی ایجاد نشود، نمی‌توان قدم به جلو برداشت. با گفتن اینکه وضعیت خوب و عالی است و هیچ اتفاقی در کشور نیافتاده است، نمی‌شود رشد کرد.

الان وجود جنبش سبز به همت و رشادت جوانان ما، زندانیان و شهدای ما تحقق پیدا کرده و به هر حال این آگاهی در سطح جامعه ما به وجود آمده است و به اعتقاد من وضعیت، بسیار امید بخش است. ما باید ابتکارات جدید داشته باشیم. فقط در یک حرکت در جا نزنیم و باقی نمانیم.

 

اما کاملاً طبیعی است که هواداران جنبش سبز، ارائه چنین ابتکاراتی را از شما و شورای هماهنگی سبز امید انتظار دارند.

بله. ما هم داریم همین کار را انجام می‌دهیم. ببینید. جنبش دارای رهبری غیر متمرکز است و در حقیقت این شبکه‌های مختلف اجتماعی هستند که ابتکارات را ارائه می‌کنند.

شورا وظیفه هماهنگی دارد. شورا هیچوقت ادعای رهبری ندارد بلکه آنچه را که انجام می‌دهد وظیفه هماهنگی است. ما سعی می‌کنیم تا حد امکان آنچه را که شبکه‌های اجتماعی به مردم عرضه می‌کنند را هماهنگ کنیم.

در رابطه با کمپین آزادی مهندس موسوی و آقای کروبی، شورا سعی می‌کند که بیشترین میزان هماهنگی را در این مورد انجام دهد. باید حرکت از جانب شبکه‌های اجتماعی صورت بگیرد، ما هم به نوبه خودمان هماهنگی‌های لازم را انجام می‌دهیم اما باید در نظر بگیریم که مبنا، همچنان، شبکه‌های اجتماعی است.

--
انتقال شیخ کروبی به مکانی نامعلوم و تحت فشار روانی قرار دادن وی برای اعتراف تلویزیونی
آیا برای آزادی
موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا

دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه



مجتبي واحدی مشاور کروبي: حبس انفرادی کروبی به خاطر مقاومت اوست

مجتبي واحدی مشاور کروبي: حبس انفرادی کروبی به خاطر مقاومت اوست

علیرضا کرمانی

فاطمه کروبی، در گفت‌وگوی کوتاهی با وب‌سایت «سحام نیوز»، نزدیک به مهدی کروبی، گفته است که نیروهای امنیتی، همسرش را به آپارتمانی کوچک منتقل کرده‌اند و ماموران امنیتی نیز همراه با مهدی کروبی در‌‌ همان آپارتمان یک‌خوابه مستقر شده‌اند.

 

در گفت‌گو با مجتبی واحدی، که اینک در آمریکا به‌سر می‌برد، به رادیو فردا از انتقال مهدی کروبی و شرایط وی می‌گوید؟

مجتبی واحدی: اتفاق جدید این است که آقای کروبی را شب اول ماه رمضان به یک آپارتمان بسیار کوچکی که قبلا دفتر کار خانم کروبی در میدان هفت تیر بوده، برده‌اند. این ساختمان چهار طبقه است و در هر طبقه یک واحد آپارتمان دارد. سه واحد دیگر متعلق به افراد دیگری است که در آنجا سکونت دارند و این واحد بسیار کوچک هم دفتر کار خانم کروبی بوده که آقای کروبی را آنجا برده‌اند.

 

در مصاحبه‌ای که خانم کروبی با وب سایت سحام نیوز داشت، گفته  است این خانه یک اتاق خوابه است و آقای کروبی را از همسرش نیز جدا کرده‌اند.

بله، این واحد آپارتمان از نظر ساخت بیشتر دفتر کار است تا مسکونی، حداقل این واحد که متعلق به خانم کروبی بوده است. البته من باید توضیح بدهم که قرار بود آقای کروبی به جای دیگری منتقل شود و منزلی را هم آماده کرده بودند، اما به نظر می‌رسد عملا به خاطر اینکه آقای کروبی به یک زندانی انفرادی تبدیل شود ایشان را به آن واحد بسیار کوچک برده‌اند.

اکنون حدود یک ماه از رمضان گذشته و چند روز قبل از آن هم خانم کروبی از منزل بیرون آمده بود تا جایی را آماده کند، پس حدود ۴۰ روز است که هیچ کس از آقای کروبی خبر ندارد.

 

به نظر شما چرا آقای کروبی را از همسرش جدا کرده‌اند و آیا به خانواده آقای کروبی چیزی درباره انتقال ایشان به جای جدید چیزی گفته‌اند؟

اینکه چرا ایشان را منتقل کرده‌اند، درخواست خود آقای کروبی بوده چون منزل ایشان در زمان انتخابات داشت بازسازی می‌شد بنابراین جایی را در خیابان نیاوران اجاره کرده بودند. آنها بعد از انتخابات به منزل خودشان برگشتند و آقای موسوی وقتی به دیدن آقای کروبی آمد گفت من آمده‌ام برای منزل جدید، ولی قبل از من دیگران آن را افتتاح کرده‌اند. منظور آقای موسوی حملاتی بود که اراذل و اوباش حکومتی در‌‌ همان مدت به منزل کرده بودند و خیلی از جاهای خانه خراب شده بود. آقای کروبی از ابتدا اصرار داشت شرایطی فراهم شود تا مالکین سه دانگ از آن مجتمع که چهار واحد می‌شود، در خانه‌هایشان مستقر شوند. اما حضور اراذل و اوباشی که هر شب آنجا شعار می‌دادند، حرف‌های رکیک می‌زدند و به خانه حمله می‌کردند، مانع حضور مالکین می‌شد.

از زمانی که آقای کروبی به طور رسمی در خانه خودش زندانی شد و اراذل و اوباش حکومتی فعالیت جدیدشان این شد که زندانبان آقای کروبی باشند و جلوی منزل آرام شد، آقای کروبی درخواست کرد یا اجازه دهید صاحبان منازل بیایند یا ما از اینجا برویم. تا سه ماه با این امر موافقت نمی‌کردند و ما خبر داریم بار‌ها آقای کروبی اصرار کرده و حتی درگیر شده که اینجا متعلق به مردم است و باید بیایند در خانه‌های خود ساکن شوند.

سه ماه پیش موافقت کردند که آقای کروبی از این خانه منتقل شود و به خانم کروبی گفتند جایی را فراهم کنید و ایشان با سختی زیاد منزلی را پیدا کرد، چون با هر کس برای خرید یا اجاره منزل مذاکره می‌کرد آقایان هم به نحوی با شخص مذاکره کرده و او را منصرف می‌کردند. تا اینکه خانم کروبی منزلی را در جماران پیدا کرد و تعمیراتی انجام شد و گفته بودند شب اول ماه رمضان آقای کروبی به آنجا منتقل می‌شود.

چند روز قبل از ماه رمضان خانم کروبی بیرون آمد تا آن منزل را آماده کند و به آنجا منتقل شوند، ولی از آن موقع دیگر خانم کروبی را در منزلش راه ندادند و از زمانی که آقای کروبی را به آپارتمانی واقع در هفت تیر آورده‌اند که بسیار کوچک است و با ساختار غیر مسکونی، به این بهانه که دیگر جا نیست خانم کروبی را راه نداده‌اند و در واقع آقای کروبی در انفرادی به سر می‌برد. این از انفرادی بسیار بد‌تر است چون تعداد زیادی از ماموران اراذل و اوباش حکومتی هم در‌‌ همان واحد مسکونی مستقر هستند.

 

به نظر شما این وضعیت تازه نشان دهنده چیست؟

اول از همه نشان‌دهنده دروغ بودن تمام ادعاهایی است که سایت‌های ناشی حکومتی از توبه نامه آقای کروبی نوشته‌اند. همین که سخت‌گیری را برای آقای کروبی بیشتر کرده‌اند به این معنی است که از مقاومت ایشان کلافه هستند و تصمیم گرفته‌اند فشار‌ها را زیاد کنند، از جمله جدا کردن ایشان از همسرش و حضور مستمر یک سری زندانبان در آپارتمان که خصلت‌هایشان مشخص است.

آنها می‌خواهند آقای کروبی از اولین حقوق زندگی فردی هم برخوردار نباشد. یک زندانی بالاخره یک سری راحتی‌های برای خود دارد و بعضی اوقات تنها است، اما آقای کروبی یک لحظه هم تنها نیست ضمن اینکه این منزل بسیار کوچک است و تضییع حقوق ایشان هم ادامه دارد. مثلا همچنان آقای کروبی هواخوری ندارد، کتاب و روزنامه ندارد، به تلفن دسترسی ندارد و از حق ملاقات هم محروم است و الان ۴۰ روز است با هیچ کس ملاقات نکرده است.

--
انتقال شیخ کروبی به مکانی نامعلوم و تحت فشار روانی قرار دادن وی برای اعتراف تلویزیونی
آیا برای آزادی
موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا

دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه



بسیاری از زندانیانی که طی دو روز گذشته آزاد شدند، نیازمند عفو نبودند و طبق قانون باید آزاد می‌شدند

اطلاعات رسیده به کلمه نشان می دهد که بسیاری از این زندانیان کسانی هستند که نیمی از دوران محکومیت خود را گذرانده بودند و می توانستند با استفاده از حق قانونی آزادی مشروط، بعد از گذراندن نیمی از حکم خود از زندان آزاد شوند. برخی از آنها هم هفته های پایانی محکومیتشان را سپری می‌کردند و بر این اساس باید به زودی از زندان آزاد می‌شدند. این زندانیان بنا به گفته جعفری دولت آبادی، دادستان تهران با موافقت رهبری نظام از زندان آزاد شده اند. تعدادی از زندانیان نیز مشمول تقلیل حکم شده اند.

این آزادی ها تاکنون نزدیک به ۶۰ زندانی سیاسی را شامل شده است، نه آن چنان که دادستان اعلام کرده بود، ۱۰۰ زندانی را. همه آزادی ها نیز تنها از زندان اوین بوده است و با اینکه در سراسر زندان های ایران زندانیان سیاسی نگهداری می شوند اما تاکنون از هیچ زندان دیگری، کسی از زندانیان سیاسی آزاد نشده است. تنها در زندان رجایی شهر، هم اکنون بیش از صد زندانی سیاسی نگهداری می شوند.

جعفری دولت آبادی در آستانه آزادی این زندانیان به رسانه های خبری دولتی گفت: «آزادی این دسته از محکومان بر اساس تقاضای عفو ارائه شده و ابراز ندامت و پشیمانی از ارتکاب جرائم ارتکابی توسط آنان صورت گرفته است.» طبق گفته دادستان تهران، قرار بود یکصد نفر از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شوند، هرچند او اشاره ای نکرده بود که این زندانیان از کدام زندان کشور آزاد می شوند.

کلمه با توجه به اطلاعاتی که درباره این زندانی ها وجود دارد، سعی در معرفی تعدادی از زندانیان ِ تازه آزاد شده دارد. لازم به تاکید است که درباره برخی از این افراد هیچ اطلاعات دقیقی وجود ندارد و همچنین در میان زندانیان آزاد شده تاکنون نامی از روزنامه نگاران زندانی و فعالان سیاسی و اجتماعی ِ شناخته‌شده دیده نشده است.

احسان عبده تبریزی

احسان عبده تبریزی، دانشجو، از جمله کسانی است که روز شنبه از زندان اوین آزاد شد.

وی در سال ۸۸ و بعد از انتخابات ریاست جمهوری راهی زندان اوین شد. وی در حالی از زندان آزاد می شود که نیمی از دوران حبس خود را گذرانده است. او با توجه به اینکه سابقه موثر کیفری ندارد، با استفاده از حق آزادی مشروط نیز می توانست از زندان آزاد شود و نیازمند عفو نبوده است.

این زندانی در دوران حبس خود تنها چند روز را در مرخصی گذراند. عبده تبریزی دانشجوی تاریخ دانشگاه دورهام انگلیس است و بعد از ورود به ایران برای دیدار با خانواده اش، دستگیر و زندانی شد.

حسین عبده تبریزی، پدر این دانشجو، یکی از منتقدان سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد و دبیرکل اسبق بورس تهران بوده است. وی بارها با نقدهای اقتصادی در روزنامه سرمایه، واکنش های دولتیان را برانگیخته بود. او از جمله ۷۰ اقتصاددانی بود که در نامه هایی سرگشاده، رفتار و عملکرد اقتصادی دولت را به نقد کشیده بودند.

محمد پور عبدالله

محمد پورعبدالله دیگر دانشجوی زندانی است که شنبه شب از زندان آزاد شد. وی دانشجوی رشته شیمی دانشکده فنی دانشگاه تهران، است که ۲۴ بهمن سال ۸۷ در منزلش بازداشت شد.

این فعال دانشجویی، در ابتدا بر اساس حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به شش سال حبس تعزیری محکوم شد، که در دادگاه تجدید نظر این حکم به سه سال زندان کاهش یافت.

محمد پور عبدالله، دو سال از دوران محکومیت خود را در زندان قزل حصار کرج گذراند و چند ماهی بود به زندان اوین انتقال داده شده بود. او در حالی از زندان آزاد می شود که تا پایان محکومیتش چند هفته ای بیشتر نمانده بود.

مهدی وطن خواه

مهدی وطن خواه، دانشجوی زندانی محروم از حق تحصیل بود.

این دانشجوی ۲۴ ساله و از شهروندان معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، به اتهام اجتماع و تبانی و توهین به رهبری ۲۸ اسفند ماه سال ۸۸ در منزلش بازداشت شد.

او دانشجوی حسابداری در مقطع لیسانس بود که همزمان با بازداشت از حق تحصیل نیز محروم شد. وی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد، بدون اینکه در این دادگاه از حق داشتن وکیل برخوردار باشد. در دادگاه تجدید نظر این دانشجو موفق به گرفتن وکیل شد و حکمش به دو سال حبس و هشتصد هزار تومان جریمه نقدی کاهش یافت.
وی برای اجرای حکم زندانش در تاریخ نهم آذر ماه سال ۸۹ به زندان فراخوانده شد. او با احتساب دوران بازداشت موقت خود، نیمی از مدت زمان حبسش را سپری کرد و به طور قانونی باید طبق آزادی مشروط از زندان آزاد می شد.

سعید مالمیریان

سعید مالمیریان یکی از شهروندان معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ از ۳۱ فروردین ماه سال جاری برای اجرای حکم به زندان اوین فراخوانده شد. او شش ماه حبس اش را گذراند و از زندان آزاد شد (با احتساب ایام بازداشت موقت) بنابراین او نیز نیازمند هیچ گونه عفو برای آزادی خود نبوده است.

این زندانی سیاسی ۴۷ ساله به اتهام تبلیغ علیه نظام در ۱۴ اسفند ماه سال ۸۸ وقتی از سفر خارج از کشور به ایران باز می گشت در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد. ماموران امنیتی فرودگاه به او گفتند که به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی پس از انتخابات و تبلیغ علیه نظام بازداشت می شود.

او پس از بازداشت مدتی را در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و تحت بازجویی گذراند تا اینکه سرانجام با قید وثیقه آزاد شد. او پس از برگزاری دادگاه به دو سال و شش ماه حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش ماه کاهش یافت.

میلاد اسدی

میلاد اسدی، فعال دانشجویی دیروز ظهر(یکشنبه) از زندان اوین آزاد شد. او دو سال است که در زندان اوین به سر می برد. این فعال دانشجویی ابتدا به هشت سال و سپس به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. او نیز بیش از نیمی از حکم خود را گذرانده است و به زودی می توانست با استفاده از حق آزادی مشروط که در قوانین ایران تصریح شده آزاد شود.

محسن مختاری

وی به یک سال زندان محکوم شده بود و بیش از ۱۱ ماه آن را در زندان اوین گذراند. او تنها چند روز مانده به پایان محکومیتش تحت عنوان عفو از زندان آزاد شد.

محسن غمین

محسن غمین، ۱۳ آذر سال ۸۶ در مراسم بزرگداشت روز دانشجو در دانشگاه تهران بازداشت شد. او مدتی را در زندان اوین گذراند و سپس با قید وثیقه از زندان آزاد شد. وی با اجرایی شدن حکم دو سال حبس تعزیری و صدور حکم جلب در تاریخ ۲۳ بهمن ۸۹ خود را به زندان معرفی کرد.

اتهامات وی «اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل و عضویت در گروهک مارکسیستی» و «اجتماع و تبانی علیه نظام» است که مبنای صدور دو سال حبس تعزیری در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب و به ریاست قاضی مقیسه قرار گرفت. محسن غمین هم نیمی از حکم خود را گذرانده بود که شب شنبه با عنوان عفو از زندان آزاد شد.

لاله حسن پور

شنبه شب تعدادی از زندانیان بند نسوان زندان اوین هم از زندان آزاد شدند که در میان آنها نام لاله حسن پور هم دیده می شود. این فعال حقوق بشر سوم اردیبهشت ماه سال جاری برای گذراندن حکمش به زندان رفت.

وی توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی، به یک سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

زهرا جباری

وی که در تظاهرات روز قدس سال ۸۸ بازداشت شده بود، نیمی از دوران محکومیت چهار ساله‌ی خود را سپری کرده بود و بر اساس قانون آزادی مشروط می‌توانست از زندان آزاد شود.

سوسن تبیانیان

سوسن تبیانیان به یک سال و نیم زندان یعنی ۱۸ ماه زندان محکوم شده بود که از این مدت ۱۶ ماه را در زندان بوده و حدود ۲ ماه دیگر باید از زندان آزاد می‌شد.

نازنین حسن نیا

نازنین حسن نیا نیز به یک سال زندان محکوم شده بود که در تاریخ ۱۰ بهمن ماه سال جاری محکومیت‌اش به اتمام می‌رسید. اتهام حسن نیا، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه امنیت ملی بوده که مصداق این اتهام ها، حضور در تظاهرات و فرستادن اس ام اس بوده است. وی از سوی دادگاه تجدید نظر از اتهام تبلیغ علیه نظام و فرستادن اس ام اس تبرئه شد اما به اتهام شرکت در تظاهرات به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

روح الله میرزا خانی

این زندانی ۱۱ آبان ماه سال ۸۸ به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی توسط پلیس امنیت بازداشت و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. او از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات بود که بیش از نیمی از حکم زندانش را نیز گذرانده بود.

علی بهزادیان نژاد

علی بهزادیان نژاد، وبلاگ نویس و عضو ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی نیز با گذراندن دو سال حبس از زندان آزاد شد.

وی که در هنگام انتخابات ریاست جمهوری دهم، مدیریت یکی از سایت‌های اینترنتی حامی میرحسین موسوی را برعهده داشت، به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

کیوان فرزین

کیوان فرزین، مدیر مسوول نشریه تخصصی فرهنگ و آهنگ، از دیگر آزاد شدگان بند ۳۵۰ زندان اوبن است.

فرزین ۴۰ ساله به دلیل فعالیت حرفه‌ای‌اش در این نشریه، در تاریخ ۱۵ دی ماه سال۸۸ و در روزهایی که اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران در جریان بود، در محل کارش توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. او توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد.

این روزنامه نگار ۲۸ فروردین سال جاری برای اجرای این حکم به زندان اوین فراخوانده شده بود.

ارسلان ابدی

وی از دستگیر شدگان روز عاشورای سال ۸۸ و از شهروندان معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری بود. ارسلان ابدی ابتدا حکمش کاهش یافت و سرانجام دیشب از زندان آزاد شد.وی ابتدا به محاربه محکوم شده بود که در همان دادگاه بدوی از این اتهام تبرئه شد.

امیر اصلانی

امیر اصلانی کارشناس ارشد برق، از زندانیان حوادث پس از انتخابات، هم دیشب از زندان اوین آزادشد.

یکی از اتهامات اصلانی فرستادن ایمیل درباره طرحی برای اعتراض به تقلب در انتخابات از طریق افزایش مصرف برق عنوان شده بود.

طرح اصلانی به عنوان طرح خاموشی سبز معروف شد. این مهندس ۳۳ ساله که مدیر یک شرکت نرم افزاری است، روز شنبه ١٧ مرداد ماه سال ۸۸ مقابل محل کارش بازداشت شد.

اصلانی ۱۸۵ روز را در یکی از سلول های انفرادی بند دو -الف سپاه پاسداران گذراند و حدود ۷۰ روز را نیز در یکی از انفرادی های بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات سپری کرد و سپس به بند عمومی ۳۵۰ منتقل شد و همچنان در این بند به سر می برد. وی به چهارسال حبس قطعی محکوم شده بود که نیمی از آن را گذرانده بود و سپس به عنوان عفو آزاد شد.

آرتین غضنفری

آرتین غضنفری در تاریخ ۱۳ دی ماه ۱۳۸۸ پس از حوادث روز عاشورا همراه همسرش بازداشت شد و در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۸۹ پس از یک هفته آزادی مجددا بازداشت شد. او که از شهروندان بهایی ساکن تهران است، ۲۷ فروردین امسال برای گذراندن یک سال دوران محکومیت به زندان اوین بازگشت. او نیز شنبه شب از زندان آزاد شد.

محمدرضا صباغی

این شهروند معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۱۲ تیرماه سال جاری برای اجرای حکم به زندان اوین فراخوانده شد.

این جوان ۲۷ ساله به اتهام اجتماع و تبانی نهم آبان ماه سال ۸۹ در منزلش بازداشت شد. او توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به دو سال زندان محکوم شد. او نیز یک شنبه صبح از زندان آزاد شد.

عباس نامی

نامی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات و فعال اجتماعی بود که در حوادث پس از انتخابات بازداشت شد. وی از سوی دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعزیزی محکوم شده بود.

عباس نامی به همراه ۶۳ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین با ارسال شهادت نامه ای از داخل زندان، شهادت داد که شهید هدی صابر در هشتمین روز اعتصاب غذای خود در بهداری زندان اوین از سوی مامورانی که حدس می زنند ماموران امنیتی و اطلاعاتی بوده اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

حسین فرجی

حسین فرجی، دیگر زندانی آزاد شده از زندان اوین و از شهروندان معترض به نتایج انتخابات، به شدت بیمار بود. او نیز بعد از دو سال حبس از زندان آزاد شد.

کوروش قاسمی

وی از بازداشت شدگان تظاهرات روز ۲۵ بهمن ماه سال گذشته است که به دعوت رهبران جنبش سبز انجام شد. او از آن زمان تاکنون در زندان اوین به سر می برد. این زندانی ۴۳ ساله که فارغ التحصیل رشته شیمی است، به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع وتبانی به سه سال زندان محکوم شده بود.

امید شریفی دانا

شریفی دانا از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که در عاشورای ۸۸ تهران بازداشت شد.امید شریفی دانا بر اساس اعترافات خود که تحت فشار شدید از وی اخذ شده بود، ابتدا به اعدام محکوم شد و سپس در دادگاه تجدید نظر، حکم او به سه سال حبس کاهش یافت. اتهام او "اجتماع و تبانی بر ضد علیه امنیت کشور"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی با شرکت مستمر در اکثر تجمعات غیرقانونی" و "استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره" عنوان شده بود..

بهنام انصاری

انصاری، از معترضان به نتایج انتخابات دهم، بهمن سال ۸۸ بازداشت شد. این جوان ۲۲ ساله به اتهام تبانی و اقدام علیه امنیت به سه سال حبس تعزیری محکوم شد و فروردین ماه امسال برای اجرای حکم به زندان اوین فراخوانده شد. او نیز دیشب از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.

آرش علایی

آرش علایی، پزشک و فعال در زمینه مقابله با بیماری ایدز، به شش سال زندان محکوم شده بود که نیمی از دوران محکومیت را سپری کرده بود و بر اساس قانون آزادی مشروط می‌توانست از زندان آزاد شود و نیازمند عفو نبود. وی دیروز از زندان آزاد شد.

احمد شاهرضایی

شاهرضایی از بازداشت شدگان ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ است که روز گذشته از زندان آزاد شد. او در مدت زندان از هیچ مرخصی استفاده نکرد.

این جوان ٢٩ ساله، که روز ٢٢ خرداد ماه سال گذشته در خیابان انقلاب و در تظاهرات اعتراضی بازداشت شده بود، از حامیان جنبش سبز است که به مدت ۷۴ روز در سلول انفرادی بند ۲۴۰ به سر برده است.

کیارش کامرانی

کیارش کامرانی به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود و از ۳۰ ماه دوران محکومیت خود، حدود ۲۰ ماه یعنی بیش از نیمی از مدت محکومیت را سپری کرده بود و بر اساس قانون آزادی مشروط می‌توانست از زندان آزاد شود.

مجید تمجیدی

مجید تمجیدی ۳۷ ساله، یکی از فعالان کارگری کشور است که به ۱۸ ماه حبس قطعی محکوم شده بود. او نیز با پایان یافتن دوره محکومیتش از زندان آزاد شد و نیازمند عفو نبوده است.

یکی از اتهامات تمجیدی، اجتماع و تبانی بر ضد امنیت ملی عنوان شده که وی هر بار این اتهام را رد و تاکید کرده است که فقط برای تحقق خواسته های صنفی کارگران فعالیت می کرده است.

نوید کامران

وی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که در عاشورای ۸۸ تهران بازداشت شد.

وی توسط قاضی پیرعباسی، رئیس شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، به ٣٣ ماه حبس و ٧۵ ضربه شلاق محکوم شد که این حکم از سوی شعبه ٣۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، تایید شد.

نوید کامران یکی از امضا کنندگان "شهادتنامه ۶۴ زندانی سیاسی درباره چگونگی جانباختن هدی صابر" بود و تا دیروز که از زندان آزاد شد، نیمی از حکمش را گذرانده و هرگز از مرخصی استفاده نکرده بود.

فاطمه خرم جو

فاطمه خرم جو بیش از نیمی از دوران محکومیت ۵ ساله را سپری کرده بود و بر اساس قانون آزادی مشروط می‌توانست از زندان آزاد شود. وی نیز دیروز از زندان اوین آزاد شد.

امیر حسین قنبری

امیر حسین قنبری به یک سال زندان محکوم شده بود و از باقی مانده دوران محکومیتش، مدت کوتاهی باقی مانده بود. او هم شب شنبه از زندان آزاد شد.

ابوالفضل قاسمی

ابوالفضل قاسمی، کارشناس ارشد حقوق و فعال اجتماعی است که در حوادث پس از انتخابات بازداشت و به سه سال زندان محکوم شده بود. پدر وی بازنشسته سپاه پاسداران است.

قاسمی بیش از نیمی از دوران محکومیت خود را سپری کرده بود و بر اساس قانون آزادی مشروط می‌توانست از زندان آزاد شود.

میثم رودکی

میثم رودکی، دیگر شهروند معترض به نتیجه انتخابات، به سه سال زندان محکوم شده بود و بیش از نیمی از دوران محکومیت را سپری کرده بود و بر اساس قانون آزادی مشروط می‌توانست از زندان آزاد شود.

حمیدرضا نجومی

حمیدرضا نجومی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که اولین بار شانزدهم دی ماه سال ۸۸ در حوادث پس از انتخابات بازداشت شد. وی در دادگاه بدوی به دوسال زندان تعزیری محکوم شد که این حکم عینا در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر، تایید شد. وی از امکان برخورداری از وکیل در دادگاه محروم بوده است.

حمید سمیعی

حمید سمیعی، ۲۶ ساله و مهندس برق، فعال اجتماعی و از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است. او از سوی شعبه پانزده دادگاه انقلاب به دو سال و نیم حبس محکوم شد که این حکم در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تایید شد.

امید اسماعیل زاده

امید اسماعیل زاده، ۲۴ ساله و از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات است که ۲۹ خرداد سال ۱۳۸۸ در منزل مسکونی اش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.وی در دادگاه بدوی به دو سال و نیم زندان تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به یکسال و نیم زندان کاهش یافت.وی از حق داشتن وکیل محروم بوده است.

غلامرضا آزادی

غلامرضا آزادی، مهندس پرواز، روز دهم دی ماه ۱۳۸۸ و در حوادث پس از انتخابات در منزل شخصی اش بازداشت شد و پس از مدتی با قرار وثیقه به طور موقت آزاد شد. وی در دادگاه بدوی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد و در دادگاه تجدید نظر نیز همین حکم تایید شد. آزادی برای اجرای حکمش در تاریخ اول آذرماه ۱۳۸۹ به زندان اوین احضار شد.

با احتساب دوران بازداشت موقت، وی در چند روز آینده مدت حبس اش به پایان می رسید و آزاد می شد و نیازمند استفاده از عفو برای آزادی نبوده است.

دیگر زندانیان

از دیگر زندانیان آزاد شده می توان به آرش ترابی، داوود خادم موسوی، حسین حیدری منش، غلامرضا آزادی، مسعود یزدچی، غلامرضا احمدی، علی قاسمی، پرویز ورمزیاری، لطفعلی حاجیان و … اشاره کرد.

کلمه – سارا پردیس


--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه



فراكسيون كارگري مجلس: رمضان يعني سفره هاي خالي كارگراني كه ماه‌هاست حقوق نگرفته‌اند

فراكسيون كارگري مجلس: رمضان يعني سفره هاي خالي كارگراني كه ماه‌هاست حقوق نگرفته‌اند

ندای سبز آزادی: رييس فراكسيون كارگري مجلس شوراي اسلامي، گفت:رمضان يعني سفره‌هاي خالي كارگران كه ماههاست حقوق نگرفته‌اند، اما اين سفره‌ها چگونه بايد پر شود! چگونه بايد به گرسنگان و ناتوان‌هاي اجتماعي رسيدگي شود.

به گزارش خبرنگار پارلماني ايلنا،عليرضا محجوب در جلسه علني امروز مجلس شوراي اسلامي گفت:پرونده مجلس هشتم به زودي بسته مي‌شود تا فرصت باقي است براي بي چيزان و مستضعفان، كارگران، كشاورزان، بيكاران، بازنشستگان كاري بكنيم.

محجوب قانون بيمه بيكاري شاغلان و متقاضيان كار را يكي از مهمترين اين اقدامات دانست و گفت: مجلس شوراي اسلامي‌ قبلا به فوريت اين قانون راي داده است، تصويب آن دريچه ‌اميدي براي بيكاران است كه با وجود تقديم آن توسط كميسيون اجتماعي، جايش در دستور هفتگي اين آخرين هفته رمضان خالي است.

وي افزود: آيا در رمضان كاري مهمتر ازاين قبيل طرح‌ها و لوايح وجود دارد ! تقاضا مي‌كنم با توجه به نگاه ويژه رياست محترم مجلس به اين طرح مهم هيئت محترم رئيسه هرچه سريع‌تر آن را در دستور كار هفتگي قراردهند.

محجوب ادامه داد: متاسفانه با وجود اينكه طرح استفساريه مشاغل سخت و زيان آور كه اكنون به سختي و با مزاحمت‌هاي زياد اعمال و اجرا مي‌گردد و اين استفساريه روان سازي اجرا در بعضي از بخش‌هاي انجام شد، متاسفانه در تمام طول ماه مبارك رمضان در دستور كار مجلس قرار نگرفت، با وجود درخواست اجراي تبصره ماده ۱۰۲ آيين نامه براي بررسي خارج از نوبت و درخواست اجراي صد ماده نيز به جايي نرسيد و هزاران قلب شكسته و مكدر از تاخير مجلس در اهتمام به مشكل زحمتكش‌ترين و ستمديده‌ترين كارگران همچنان در انتظار مي‌باشند!‌آيا رمضان فصل پرداختن به اين امور هم نبود!

رييس فراكسيون كارگري با انتقاد از سكوت مجلس در مورد مسكوت ماندن قانون بازنشستگي با ۲۵ سال سابقه، گفت: اكنون حدود يكسال و پنج ماه است كه قانون بازنشستگي با ۲۵ سال سابقه كه ترتيبات اجرايي آن مطابق ماده ۱۰ قانون نوسازي صنايع معلوم شده بود، مسكوت مانده است و حتي تعهدات و ترتيب پرداخت بار مالي تعريف شده در قانون معلوم بوده و در قانون برنامه چهارم تا پايان برنامه يعني تا پايان سال گذشته تمديد گرديده و سپس مطابق قانون برنامه پنجم اين تمهديد بايد استمرار مي يافت، اما با وجود معلوم بودن نحوه تامين بار مالي تعريف شده در قانون چگونه مجلس محترم يك سال و نيم تعطيل قانون رابا سكوت تاييد كرده است.

محجوب با بيان اينكه تعطيل كردن ماده ۱۰ قانون نوسازي صنايع فاقد دليل مستند و قانوني است، تصريح كرد: بايد سازمان تامين اجتماعي هر چه سريع‌تر اجراي محدود قانون را آغاز كند.

وي افزود: موضوع ديگر مربوط به كارگران خارجي است كه متاسفانه به جاي كنترل و جلوگيري امروز بسياري از زمينه‌هاي شغلي و حِرَف در اختيار كامل آنها قرار گرفته است، اكنون ديگر كارساده ساختماني نيز از مادريغ شده است، بعضي حرف چون كفاشي، خياطي و نظاير آن كه بخشي از آن توسط وارد كنندگان به تصرف درآمده، مابقي نيز در اختيار كارگران خارجي است، به جاي تعادل و حركت در جهت بازگرداندان كارگران خارجي هر روز مجوز جديدي براي طولاني كردن و حتي مقيم كردن بيش از ۲ ميليون نفر نيروي كار خارجي مبذول مي‌گردد.

محجوب در پايان تاكيد كرد: جدا خواستار عمل جدي به قانون كار و ديگر قوانين مرتبط مي‌باشم. از خداوند مي‌خواهم كه به حق اين رمضان مبارك مشكلات همه كارگران مسلمان در ايران و جهان و همه مستضعفان و كارگران جهان را حل و فصل نمايند.


--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه



۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

دست پاچگی و عصبانیت رسانه های دروغ از یک عذرخواهی

دست پاچگی و عصبانیت رسانه های دروغ از یک عذرخواهی

احمد جلالی فراهانی

طلب بخشش شیخ حسین انصاریان، واعظ معروف و کم حاشیه که هواداران فراوانی در میان خانواده های مذهبی دارد، از مردم ایران در مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارك رمضان و عذرخواهی اش بابت تمام گرفتاریهایی که پس از 32 سال برای جامعه ایرانی در این مدت بوجود آمده است، به مذاق استبدادیان حاکم بر عرصه سیاست و قدرت در ایران خوش نیامده است.
این واعظ مشهور كه مراسم احیای وی یكی از شلوغترین برنامه های تهران است و در شبهای 19 و 21 رمضان از سیما پخش شد، در بیست و سومین شب ماه رمضان، پس از چند بار قسم خوردن، گفت: « مایی كه شعار دادیم، منبر رفتیم، بیانیه دادیم، شما رو فرستادیم جلو كه انقلاب كنید، دنبال میز و پست نبودیم و نیستیم‬، ‫اما این وضعی كه پیش اومده رو نمی خواستیم‬.»
اما اوج سخنان این خطیب پرآوازه هنگامی رخ داد که او در برنامه قرآن به سر گرفتن، با سوز و گداز  خطاب به مردم گفت: «‫مردم! ما را ببخشید‬؛ ‫ما به شما وعده هایی دادیم كه نشد. نمی خواستیم شما در فشار باشید نمی خواستیم گرانی باشد!» ‬
حرفهای شیخ حسین انصاریان به همین جا اما ختم نشد و در یک اظهار نظر بی سابقه او ‫با بیان این كه در برخی موارد انقلاب دست نامحرمان افتاده است برای دقایقی از برخی مشكلات تبری جست و از مردم طلب بخشش کرد و در حیرت و بهت حاضران مجلس ناگهان بطور غیر مستقیم مشروعیت رهبری جمهوری اسلامی را به چالش کشید و گفت: « غیر از امام زمان نباید به كس دیگری امید داشته باشیم!»

واکنش از پیش طراحی شده

حاج شیخ حسین انصاریان را به حق باید یكی از مشهورترین خطیبان كشور دانست كه سالانه در نقاط مختلف كشور و حتی خارج از كشور، برنامه های پرجمعیتی دارد و مردم با سخنان و نوای روضه ها و مناجات كمیل او آشنایند و بسیاری از هواداران او از مذهبی ترین اقشار جامعه ایران هستند و در حال حاضر او یكی از سخنرانان ثابت برنامه عزاداری بیت آیت الله خامنه ای محسوب می شود و درباره وی رهبر نظام سیاسی ایران جایی گفته است: «خانواده ما در مسجد سیدعزیزالله پای منبر شما هستند و ما خودمان پای دعای عرفه شما در مشهد هستیم.»

با این همه حتی رسانه های حامی حکومت هم معترفند که فحوای سخنان او از هر جهت عالی ترین مقامات حال حاضر نظام سیاسی حاکم بر ایران را نشانه رفته است و از این منظر می توان مدعی شد که اعلام برائت وی از شرایط موجود حاکم بر ایران ریزش بی سابقه هواداران نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی را نشان می دهد.

از همین رو است که واکنشهای از پیش طراحی شده رسانه های امنیتی و اطلاعاتی نزدیک به سرشاخه های قدرت، تعجب کسی را بر نیانگیخت! هنوز ساعاتی از انتشار متن سخنان این استاد اخلاق و دین پژوه نزدیک به حکومت نگذشته بود که خبرگزاری‌های حامی دولت، در خبری جعلی اصل سخنان شیخ حسین انصاری را در گفتگویی دروغین با وی تکذیب کردند!

همزمان برخی از رسانه های حامی دولت کودتایی احمدی نژاد، حملات شدیدی را علیه این واعظ کم حاشیه تدارک دیدند. تا جائیکه سایت «محرمانه آنلاین» وابسته به تیم احمدی‌نژاد نیز خطاب به این روحانی مشهورنوشت: «این انقلاب با رهبری آیت‌الله خامنه‌ای همچنان در مسیر اعتلا و پیشرفت قرار دارد.»

این سایت از آقای انصاریان پرسید: «شما از کدام و فساد دم می‌زنید؟ آنچنان در مورد وجود فساد و گرانی بزرگنمایی کرده‌اید که انگار تنها در ایران اسلامی گرانی و فساد وجود دارد؟»

«محرمانه‌آنلاین» همچنین این پرسش را از انصاریان مطرح کرد که «آقای شیخ عزیز شما در قسمتی در اظهارات خود فرموده‌اید که غیر از امام زمان نباید به کس دیگری امید داشته باشیم. این مهم چه تفسیری می‌تواند داشته باشد؟»

این سایت در ادامه پرسید: «آیا شما به مدیریت الهی و توانمند حضرت آقا اعتقادی ندارید که اینگونه با معنا تاکید می‌کنید که به غیر از امام زمان نباید به کس دیگری امید داشت؟»

همزمان برخی از سایتهای اصولگرای حامی حاکمیت تلاش کردند تا اظهارات حسین انصاریان را به « جریان انحرافی » نسبت بدهند و نوک تیز پیکان انتقادات صریح و بی پرده او را به سمت حامیان محمود احمدی نژاد تقلیل بدهند!

حتی برخی دیگر از رسانه های نزدیک به حاکمیت از انتشار و توزیع شبنامه های شدید الحنی علیه این روحانی سرشناس در ابعاد گسترده در شهرهای پر جمعیت ایران دست خبر دادند، به امید اینکه شاید این واعظ پرآوازه در میان خانواده های مذهبی ایرانی، از سخنان خود در بیست و سومین شب ماه رمضان دست بشوید و اظهارات منتسب به خودش را تکذیب کند.

حنایی که دیگر رنگ ندارد

با این همه حرکت بعدی دفتر شیخ حسین انصاریان بهت و حیرت رسانه های هوادار حکومت ایران را به همراه داشت. دفتر این واعظ شهیر خوانساری الاصل ساکن تهران، نه تنها متن گفته های وی را تکذیب نکرد که بر عکس هرگونه مصاحبه با رسانه ها توسط وی را کذب محض دانست و نوشت: «در ماه مبارك رمضان وخصوصا در روزهای اخیر حضرت استاد انصاریان هیچگونه مصاحبه و گفتگوی رسمی با رسانه ها وخبرنگاران آنها نداشته اند و سخنان استاد در شب قدربیست وسوم رمضان عینا مطالبی است كه در سایت ایشان آمده است و هر مطلب مغایر با آن مورد تایید نمی باشد.»
اصل این متن که در وب سایت رسمی این خطیب مشهور عیناً منتشر شده است، به همین جا بسنده نکرده است و ضمن تکرار و تکمیل سخنان شیخ در شب 23 رمضان امسال نوشت: « الهی ، الهی... به خدا قسم مردم امثال ما كه هیچ توقعی نداشتیم قبل از انقلاب، اگه زندان رفتیم، اگه اعلامیه امضا كردیم ، اگه تو خیابونا اومدیم ، اگه شما رو تشویق كردیم بیاین تو خیابونا، تمام نیت مون این بود كه شما دیگه مشكلی نداشته باشید، رنجی نداشته باشید ، گرانی نداشته باشید، این همه فساد دوباره به شما مسلط نشه، اما نشد ، امثال ما تقصیر ندارن ما هم برا شما خیلی ناراحتیم كاری هم دستمون نیست براتون انجام بدیم، خیلی از ما بودن دنبال صندلی نرفتن و نمی خواستن برن، الان هم هیچ گونه برنامه مادی و دنبال صندلی رفتن ندارن ، فقط ناراحتن برا شما با این كه ماتقصیر نداریم
دلمون نمی خواست اینگونه بشه ، به جان امام زمان اقلا امثال مارو ببخشید ،ما نمی خواستیم به اینجا برسه كار، شما  گذشت كنید. الهی ، خدایا میدونی ماها چه نیتی برا این مردم بزرگوار داشتیم،  عملی نشد، خدایا خیلی جاهای این انقلاب به دست نامحرمان افتاده ، دلشون نمی سوزه برا بندگان تو، حتما هم این مردم بزرگوار با اخلاق از این همه مشكلات پیش آمده مارو می بخشن. الهی ، الهی بالحجه...
»

واعظی اهل خوانسار

حاج شیخ حسین انصاری متولد خوانسار است و اصفهانی. او در سال 1323 خورشیدی در خانواده ای روحانی متولد شد و از كودكی درس حوزوی را فراگرفت و شاگردی روحانیون سرشناسی نظیر مرحوم الهى قمشه اى، میرزا على فلسفى، حاج شیخ عباس طهرانى، اعتمادی، فاضل لنكرانی، صالحی نجف آبادی، صانعی، سید محمد محقق داماد، منتظری، شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری و بالاخص میرزا هاشم آملی را در کارنامه علمی اش دارد.

شیخ حسین انصاری در میان جبهه رفتگان و رزمندگان هشت سال جنگ ایران و عراق هم به دلیل حضور مستقیمش در جبهه نبرد، محبوبیت فراوانی دارد.

این واعظ پر آوازه در دهه 60 خورشیدی به همراه حاج منصور ارضی سخنران و مداح مراسم مسجد ارك بودند كه بعد از برخی اختلافات از هم جدا شدند و قریب 20 سال پس از آن ایام و در این روزها هر دوی آنها همزمان با شبهای قدر خبرساز شده اند. یکی بواسطه درخواست قتل یکی از چهره های جنجالی دولت کودتا و دیگری به خاطر عذرخواهی از مردم! باید دید مسیر این  دو نفر به کجا می سرانجامد!


--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه



آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها: هیچ دینی کشتار انسان‌ها به دست یک دیکتاتور را توجیه نمی‌کند

آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها: هیچ دینی کشتار انسان‌ها به دست یک دیکتاتور را توجیه نمی‌کند

ندای سبز آزادی: آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها ابراز امیدواری کرد که موسوی و کروبی آزاد شوند و اصرار آنها بر حق اعتراض به نتایج انتخابات، تفسیر به براندازی نشود. وی همچنین خواستار توجه همه‌ی منتقدان به ضرورت اصلاحات به عنوان «اصلاح تفسیرهای نادرست و اصلاح ساختارهای ناکارآمد» شد و در عین حال تاکید کرد که در برابر ابراز مخالفت‌ها از طریق مدنی، حکومت حق هیچ‌گونه اعمال خشونتی ندارد و هیچ دینی هم کشتار انسان‌ها به دست یک دیکتاتور را توجیه نمی‌کند.

به گزارش کلمه، دبیرکل محمع روحانیون مبارز در وب‌سایت شخصی خود، در پاسخ به سؤال یکی از کاربران درباره‌ی حصر شش‌ماهه‌ی میرحسین و موسوی و مهدی کروبی، نوشت: «امیدوارم سوءتفاهم ها از میان برداشته شود و نه تنها این دو عزیز گرامی بلکه تمام زندانیان سیاسی در رابطه با انتخابات هشتاد و هشت آزاد شوند، علّت اینکه می گویم سوءتفاهم این است که همه آنها در یک انتخابات قانونی شرکت کرده اند و به نتایج اعلام شده اعتراض داشته و دارند و اعتراض هم حقّ آنان بوده است، ولی آنان ناروا متّهم به براندازی و … شده اند، در حالیکه یقیناً آنان مبرّا از چنین اتّهامی هستند، و تنها جرمشان این است که چرا وقتی گفته شد انتخابات صحیح بوده است آنان اطاعت نکردند و همچنان بر اعتراض خود اصرار ورزیدند؛ امیدواریم این اصرار بر چیزی که حقّ خود می دانند تعبیر به براندازی نشود.»

چگونه می‌توان کشتار انسان‌ها به دست یک دیکتاتور را توجیه کرد؟

موسوی خوئینی‌ها در پاسخ به یکی دیگر از مخاطبان «آهنگ راه» که گفته بود «کشت و کشتاری که هم‌اکنون در کشورهای مسلمان و دیکتاتوری منطقه در جریان است، از روی اعتقادشان به اسلام و خلیفه‌ی خدا بودن حاکم است و ما به چه حقی به آنها لقب دیکتاتور می‌دهیم» نیز نوشت: «من تاکنون نشنیده ام که حسنی مبارک در مصر یا بن علی در تونس یا علی عبدالله صالح یا بشّار اسد خود را خلیفه خدا معرفی کرده باشند. دیکتاتور دانستن یا نامیدن حاکمان بعلت شیوه زمامداری آنان است. حاکمی که با توسل به قدرت برای خود جایگاهی را تعریف می کند که حقّ اظهار نظر و نقد را از دیگران سلب می کند، احزاب و مطبوعات را به شدّت محدود و سانسور می کند و خلاصه همان جایگاهی را برای خود می سازد که سلاطین و دیکتاتورها می سازند، چنین حاکمی دیکتاتور است، خواه خود را خلیفة الله بخواند یا نخواند.»

این چهره‌ی سیاسی اصلاح طلب سپس پرسید: «آیا حاکمی که بزرگترین گناهش سلب آزادی و امنیت از بندگان خداست تا نتوانند به عملکرد وی انتقاد و اعتراض کنند، گناه نابخشودنی و جبران ناپذیرش یعنی کشتار مسلمانان توجیه پذیر است؟ حضرت امام –رضوان الله تعالی علیه- در اعتراض به کشتار مردم ایران توسط نیروهای مسلح شاه خطاب به وی می گفتند: (نقل به مضمون) «مگر مردم چه کرده اند یا چه می گویند که تو آنان را می کشی؟ مردم بالاترین حرفشان این است که می گویند ما شاه را نمی خواهیم، آیا جواب این حرف گلوله است که تو آنان را می کشی؟»

وی افزود: «ما گویا گناه کشتن انسان ها را دست کم گرفته ایم و نمیدانیم که در نظام آفرینش، یک انسان از چه حرمت و کرامتی برخوردار است. قرآن کریم می فرماید: « مَن یَقتُل مؤمِناً مُتِعَمِّداً فَجَزاؤهُ جَهَنَّم خالِداً فیها و غَضِبَ الله عَلَیه و لَعَنَه و أعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً» « و هرکس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او دوزخ است که در او جاودانه خواهد بود و خداوند بر او خشم می گیرد و لعنت می فرستد و برای او عذابی سترگ آماده می کند»؛ «…مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا…» « …هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنانست که تمام مردم را کشته است…»

موسوی خوئینی‌ها سپس نوشت: «آیا بر اساس تعالیم قرآن کریم و اسلام و بلکه همه ادیان آسمانی و بر اساس عقل و انصاف و وجدان می توانیم کشتار انسانها هرچند غیر مسلمان به دست یک دیکتاتور را توجیه کنیم؟ آری اگر حکومتی مشروع و متکی به آراء اکثریت آحاد ملّت، در برابر اقلیتی مخالف قرار بگیرد که می خواهند خواسته خود را بوسیله سلاح به آن حکومت تحمیل کنند، عقل و شرع حکم میکند که حکومت در برابر آنها برخورد قاطع از خود نشان دهد. ولی مخالف تا زمانی که سلاح به کار نبرده است و تنها از راههای مدنی ابراز مخالفت می کند هرگونه اعمال خشونت درباره او ناروا و گناه است ولی هیهات که حکومت امثال مبارک و قذافی و نظائر آنها حکومتی مشروع باشد.»

امام خمینی معصوم نبود اما … به اصلاح بیندیشیم

یک کاربر دیگر نیز از موسوی خوئینی‌ها پرسیده بود: «حضرت آیت لله ! موارد ونشانه های زیادی می توان بر "اندیشه غیر دمکراتیک امام " بر شمرد وتناقض رفتار وگفتار امام را در این زمینه نشان داد: امام تا آخر عمر هیچگاه این شعار استبداد خیز مردم "حزب فقط حزب الله ،رهبر فقط روح الله " را انکار و رد نکرد ،به شکستن قلمها فرمان داد ،نهضت آزادی را غیر قانونی اعلام کرد ،به تعطیلی حزب جمهوری اسلامی دستور داد ،آیت الله منتظری را بر خلاف قانون عزل کرد ،دستور اعدام زندانیان را خارج از رویه قانونی صادر کرد و به تفکیک قوا از اساس بی اعتنا بود و…. شما چگونه ساختار غیر دموکراتیک قانون اساسی را که اصل محوری آن ولایت مطلقه فقیه است ومورد تایید امام بود را با جمهوریت آن جمع می کنید؟»

دبیرکل مجمع روحانیون مبارز در پاسخ وی در یادداشتی با عنوان «بیایید همه به اصلاح بیندیشیم» نوشت:

«برای اینکه بتوانم مقصودم را بهتر بیان کنم (با عرض معذرت از شما خواننده گرامی) این مثال را می آورم: گویا چنین تصور می شود که تغییر نظام استبدادی و سلطنت مطلقه به نظام مردم سالار مانند نقاشی یک ساختمان است که یک نقاش می تواند به راحتی رنگ اطاق ها را به رنگ دلخواه صاحبخانه تغییر دهد. در حالیکه تغییر نظام دیکتاتوری به نظام مردمسالار یک تحول بنیادی است که که ابتدا باید این تحول در خود جامعه بوجود آید، زیرا مردم در نظام استبدادی بر پایه قدرت مطلقه فردی با روحیات و خصلت های ویژه این نظام قرن ها زندگی کرده و به آن عادت کرده اند و بر اساس همان نظام فرد محور ، تمام یا اکثر مناسبات اقتصادی و روابط اجتماعی و فرهنگی سامان یافته است که آن نیز در نوع تربیت و نگرش جامعه تأثیر خود را دارد. حال که مردمی می خواهند چنین نظام فاسدی را با یک نظام صالح – که در آن تمام مردم به جای یک فرد در اداره امور کشور دخالت کنند- جایگزین سازند، شکل حقوقی و قالب بندی آن به سرعت قابل تغییر است ولی تعمیق این تغییر و تحوّل نیاز به زمان دارد تا مردم و از آن جمله مسئولان جدید از رسوبات آن نظام پیشین پاک شوند و آماده پذیرفتن فرهنگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و … نظام جدید گردند.

من اگر بخواهم درباره همه رفتارهای حضرت امام (ره) در آن ده سال توضیح دهم ناگزیر باید تمام آنچه را که رخ داده است چه از طرف برخی گروههای سیاسی و چه از طرف شخصیت ها و چه کسانی که هنوز هوای رژیم گذشته و حدّاقل هوای زندگی و تنفس در آن نظام را در سر داشتند و دیگر شرایط سخت بوجود آمده را بطور کامل شرح دهم تا شما بتوانید درباره اقدامات حضرت امام (ره) به درستی قضاوت کنید. کاری که هم قلم من از آن قاصر است و هم به قول معروف مثنوی هفتاد من کاغذ می شود، البته من سعی می کنم به خواست خداوند به تدریج در ادامه گفتگو با خوانندگان به آن رخدادها، به آن حوادث، به آن گروهها، به آن اشخاص و شخصیت ها و به آن شرایط سخت بپردازم؛ ولی باور کنید که کاری بس مشکل و بیش از توان یک نفر است، بویژه آن که نه روزنامه ها و نه مجلّات آن روزگار در اختیار من است و نه فیلم های آن زمان را در اختیار می گذارند تا به استناد آنها واقعیت های آن زمان به روشنی تصویر و ترسیم شود و من پس از گذشت دو دهه و بیشتر، باید از حافظه ام کمک بگیرم، ولی در حدّ توان به این کار خواهم پرداخت، انشاءالله.

اما سخن اصلی من با امثال شما خواننده عزیز این است که شما و من با طرح این پرسش ها و پاسخ به آنها دنبال چه چیزی هستیم . آیا شما می خواهید با طرح چنین سؤال هایی ثابت کنید که انقلاب اسلامی و قیام مردم ایران و رهبری امام خمینی (ره) و سرانجام سقوط رژیم خودکامه شاهنشاهی همه اشتباه بوده است؟ یعنی شما فکر می کنید مردم ایران دوباره به نظام شاهنشاهی برمیگردند ؟ و اساساً مردم دنیا، امروز تحمل چنین رژیم هایی را دارند ؟ امروز حتی رژیم هایی که قالبی از جمهوریت دارند لیکن محتوی آنها همان رژیم های استبدادی و دیکتاتوری پیشین است مانند رژیم مبارک در مصر و رژیم بن علی در تونس و رژیم قذافی در لیبی و فردا رژیم علی عبدالله صالح در یمن و رژیم اسد در سوریه ، در برابر طوفان خشمِ مردمِ به تنگ آمده از این رژیم ها تاب مقاومت ندارند . اگر شما به دنبال ایجاد یک جمهوری منهای اسلام در ایران هستید مطمئن باشید مردم از اسلام خسته نشده اند تا آنرا از عرصه زندگی بیرون برانند و اسلام هرگز با نظامی که مردم بتوانند صد درصد سرنوشت خود را به دست گیرند در تعارض نیست و قابل جمع است و اگر امروز شما مشکلی مشاهده می کنید این مشکل از تفسیر های نادرست از نظام اسلامی برخاسته است و هر عیب که هست از مسلمانی ماست. من پیش تر هم نوشته ام که اصلاحات یعنی اصلاح همین تفسیر های نادرست و اصلاح ساختارهای ناکارآمد و این کار را امام خمینی (ره) در طول ده سال پس از پیروزی انقلاب به ما آموخت و من به تدریج به این تفسیر های نادرست خواهم پرداخت ، انشاءلله .

و اما من از این پاسخ ها چه هدفی را دنبال می کنم، اگر شما گمان برده اید که من در صدد دفاع از هر آنچه رخ داده است هستم، هم شما به راه خطا رفته اید و هم من هرگز موفق به چنین کاری نخواهم شد. نه تنها من که هیچکس ادّعا نمی کند که می تواند از هرآنچه در گذشته رخ داده است دفاع کند و مردم نیز قانع شوند؛ مگر امام خمینی (ره) معصوم بوده است که ما درباره اش چنین ادعایی کنیم؟ دیگران که حسابشان روشن است، من در پی آن نیستم که از هر آنچه رخ داده است دفاع کنم، نه از تمام عملکرد مرحوم آیت الله منتظری در زمان حیات حضرت امام (ره) دفاع می کنم، هرچند حقّ (استادی) بزرگی بر من دارد، و نه از هر آنچه درباره آن فقیه بزرگ روا داشتند و همچنین نسبت به دیگران و دیگر کارها؛ من در پی آن هستم که بگویم بیایید کار بزرگی را که امام خمینی (ره) انجام داد از یاد نبریم و کوچک نشماریم، امام خمینی(ره) با همّت ملّت ایران و کمک یارانی که در رأس آنان همان مرحوم آیت الله منتظری بود کاخ دیرپای شاهنشاهی را ویران کرد، نظامی که با تکیه بر قدرت مطلقه فردی مفهومی جز تحقیر ملّت نداشت را با نظامی متّکی به آراء ملّت جایگزین کرد و ما و همه مردم ایران باید دست به هم بدهیم و از این میراث گرانسنگ حراست کنیم و هرجا لازم دیدیم آن را اصلاح کنیم، آری اگر ما به اصلاح بیندیشیم از نظام اسلامی می توانیم منطقی ترین و معقول ترین جمهوری ها را داشته باشیم، آنچه من در پی آن هستم این است که در پی ویرانی بنای رفیعی که با خون صدها هزار شهید و خون دل خوردن های بیرون از شمار برپا شده است نباشید، بلکه در پی اصلاح آن باشید و این به خواست خداوند شدنی است.»


--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه



روایتی از زندان اوین و لحظه آزادی زندانیان سیاسی

روایتی از زندان اوین و لحظه آزادی زندانیان سیاسی

روزنامه شرق به قلم ریحانه طباطبایی خبرنگار خود روایتی خواندنی را از لحظه آزاد شدن بیش از ۳۰ زندانی سیاسی در شب یکشنبه گذشته منتشر کرد که به شرح زیر است:

در آهنی باز شد، یک ون سبزرنگ بیرون آمد، زنان زندانی سیاسی از داخل آن برای افرادی که کنار زندان آمده بودند دست تکان می‌دهند، نمی‌شود خوب همه را شناخت اما انگار که خبر تازه باورپذیر می‌شود. به بعضی از خانواده‌های زندانیان وقایع پس از انتخابات زنگ زده بودند که قرار است زندانی‌هایشان آزاد شوند. آنان هم به دم در زندان آمده بودند.

ساعت ۱۰ مصاحبه دادستان تهران منتشر شد، او نیز گفته بود صد نفر از زندانیان امنیتی آزاد می‌شوند. ماشین‌ها یکی‌یکی می‌رسیدند و خانواده‌ها همدیگر را در آغوش می‌کشیدند و بغض بود و بهت. نخستین ماشین که آمد کمی بهت‌ها فرونشست و باورها قوی‌تر شد.یک ساعتی گذشت، هوای دم اوین خنک بود، هیچ‌کس نمی‌دانست چه کسی بیرون می‌آید؟ چند ساعت طول می‌کشد؟ مادرها حتی حاضر بودند تا صبح هم صبر کنند؟ بالاخره در اوین باز شد، چهار، پنج‌نفری بیرون آمدند، دست‌های مادران و پدران رو به هوا رفت، پسرهایشان آمدند.

بعد از پسر‌ها به یکباره یک مینی‌بوس سفیدرنگ آمد، حدود بیست و خرده‌ای در آن بودند، دست تکان می‌دادند و از پنجره آویزان شده بودند، صحنه عجیبی بود، «یاد فیلم‌ها می‌افتادی»، مادران مشتاق، همسرهای جوان، پدرهای بی‌تاب و برادرهای دلتنگ، خواهرهای صبور، همه آنها جوان‌های خود را در آغوش گرفته بودند، خنده‌هایی بود که تا آسمان می‌رفت، اشک‌هایی بود که سرازیر می‌شد، خیلی‌ها هم خانواده‌هایشان خبر نداشتند، موبایل‌های دوستان‌شان را می‌گرفتند و شماره می‌گرفتند.

تا حدود ساعت دو همه کنار خیابان نشسته بودند، دست در دست هم، خنده‌هایی که از ته دل بود، شادی‌هایی که تمامی نداشت، می‌گفتند باور نداشتند که آزاد شوند، شب قبلش با هم می‌گفتند نهایتا ۱۰، ۱۲ نفر اما به یکباره شنبه خبردار شدند که آزاد می‌شوند باید کاغذی را امضا می‌کردند و می‌آمدند بیرون. آنها بالاخره آمدند، پس از روز‌ها و روزها در کنار خانواده‌هایشان بودند، شاد.


--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه



پاییز نامعلوم در ادامه بهار عرب

پاییز نامعلوم در ادامه بهار عرب
یاروسلاو تروفیماو، جی سولومان، نور ملاس
برخلاف لیبی، سوریه در قلب خاورمیانه واقع شده؛ و سرنوشت آن بر اسراییل، فلسطین وایران دخیل است.

 تصرف بخش بزرگی از شهر طرابلس توسط معترضان لیبی نقطه عطفی برای جنبش های انقلابی خاورمیانه به شمار می رود. ولیکن اهمیت آن بستگی به این دارد که موفقیت مردم لیبی چه اثراتی بر شورش احتمالاٌ مهم تری چون سوریه باقی می گذارد.


در حالی که معترضان لیبی با مقاومت های اندکی دست و پنجه نرم می کنند، هجوم سریع آن ها به پایتخت به ساکنین منطقه آموخته است که حتی سرکوب های گسترده توسط دولت ها ، نمی تواند شهروندان را که در دهه های گذشته از تجاوزات رژیم های مستبد خسته شده اند، بترساند.

این یک علامت نامیمون برای پرزیدنت بشار اسد سوریه است که با حمله به شهرهای شورشی قصد دارد جنبش ۶ ماهه مشابهی را خاموش گرداند. هم اکنون نشانه هایی وجود دارد که رویداد های اخیرلیبی  برای معترضانی که در تلاش برای سرنگونی آقای اسد هستند، الهام بخش بوده است.

در روز دوشنبه تظاهر کنندگان سوریه در خیابان ها فریاد می زدند: " امشب قذافی، فردا بشار". رامی نخل یکی از فعالین نیروهای مخالف در کمیته های هماهنگی محلی گفت او با مشاهده فیلم تظاهراتی در میدان مرکزی طرابلس در تلویزیون و به ویژه هنگامی که لیبیایی ها شروع به شعار دادن و اعلام همبستگی با دموکراسی خواهان سوری کردند،  دلگرم شد.

آقای نخل افزود: " سوریه با لیبی تفاوت زیادی داشته و برای ما سناریوی های دیگری وجود دارد. لیکن دلگرم کننده است که بدانیم تمام سناریوها به پایان دیکتاتوری ختم می شود."

شرایط بسیار متفاوتی در سوریه و لیبی حاکم است و کپی برداری از الگوی لیبی مشکل آفرین خواهد بود. شورشیان لیبی توانسته اند با بهره گیری از مداخله نظامی گسترده سازمان ناتو پیشروی کنند. اینچنین دخالت نظامی در سوریه بسیار بعید به نظر می رسد. کشوری که دارای ارتشی ماهرتر بوده، هم پیمانان زیادتری دارد و قادر است با درگیر کردن همسایه اش اسرائیل در جنگ، کشمکش های منطقه ای به راه اندازد.

علاوه بر آن، هجوم به مرد قوی لیبی یعنی معمر قذافی مانند سرنوشت فجیع حسنی مبارک رهبر برکنار شده مصر و زین العابدین بن علی تونس، آقای اسد را می تواند وادار کند که برای بقای خود، تلاش بیشتری نماید. به طور خلاصه رویداد های لیبی امکان دارد که درگیری ها در سوریه را شدیدتر سازد: هم مخالفین را ترغیب نموده و هم آقای اسد را وادار کند که مقاومت نماید.

برخلاف لیبی که از نظر جغرافیایی و سیاسی در مرز جهان عرب قرار گرفته و توسط یک رهبر دمدمی مزاج در حاشیه دنیای سیاسی اعراب اداره می گردید، سوریه در قلب خاورمیانه واقع  شده است. لذا سرنوشت آن نه تنها در مبارزات بین اسراییل و فلسطینیان بلکه در تقویت ایران -که علیرغم مخالفت دیگر کشور های عربی با آن تاکنون وفادار بوده- دخیل است.
اندرو تابلر یکی از اعضاء موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک معتقد است، تغییر قدرت در سوریه "از نظر دیپلماتیک کار بسیارسنگینی است." بسیاری از تحلیگران بر این باورند که رمز موفقیت در تغییر دولت سوریه- هدفی که پرزیدنت باراک اوباما در هفته گذاشته علناٌ پذیرفت - در فشارهای سیاسی و اقتصادی نه فشارهای نظامی از خارج، نهفته است. 

اعمال تحریم بر فروش نفت سوریه که در هفته گذشته وضع شد، می تواند بسیار اثر گذار باشد. برآورد می شود رژیم اسد حدود یک سوم در آمد خود را از طریق فروش نفت به اروپا کسب می کند.

برخی از ناظران پیش بینی می کنند که مجموعه اینچنین فشارهای اقتصادی و سیاسی و شرایط لیبی به هر صورت سرنوشت آقای اسد را خاتمه خواهد داد. رامی خوری، یکی از مفسرین سیاسی عرب در این مورد گفت: "وی هم اکنون تنها یک راه دارد و آن این است که شیوه خروج از قدرت را انتخاب کند."
 
در عین حال این امکان وجود دارد که این انرژی ایجاد شده توسط جنبش لیبی، به غیر از سوریه، کشورهای دیگر منطقه را نیز متلاطم کند. مقامات آمریکایی به ویژه امیدوارند که جنبش اعتراضی داخلی ایران که در سال ۲۰۰۹ انتخابات پرزیدنت محمود احمدی نژاد را به چالش کشید، تجدید نیرو نماید. به گفته مقامات آمریکایی نیروهای امنیتی ایران در سرکوب "جنبش سبز" عمدتاٌ موفق بوده اند.

سوریه در عرض سی سال گذشته نزدیکترین هم پیمان استراتژیک ایران در منطقه بوده است. مقامات آمریکایی بر این باورند که اعتراضات در حال رشد در برابر رژیم اسد ، امکان دارد که نیروهای دموکراتیک ایران را تحریک کند. یکی از مقامات ارشد امریکا در این مورد گفت: "دولت ایران در هر آنچه در سوریه اتفاق بیفتد، بسیار ذی نفع است."

تحلیل گران و دیپلمات ها نیز بر این باورند که با سقوط رژیم قذافی، احتمال به جوش آمدن جنبش هایی  در بحرین و یمن وجود دارد. برخی دیگر معتقدند که امکان دارد در کشورهایی که تاکنون از این موج تغییرات فاحش آسیبی ندیده اند مانند الجزایر ، مراکش و اردن، ناآرامی های جدیدی ایجاد شود.

منصور جمری یکی از مبلغین دموکراسی در بحرین، که سردبیر روزنامه الوَسَط است گفت: "در ماه های اخیر مردم ناامید شده بودند که بتوانند تغییراتی ایجاد نمایند. ولیکن اگر قذافی از مسند کار خارج شود، بدان معنا است که دموکراسی و انقلاب های مردمی می توانند در جهان عرب نیز به وقوع بپیوندند. دورانی که قوای امنیتی بتوانند آرمان های مردم را سرکوب کنند، گذشته است."

 آغاز خشونت در لیبی در ماه فوریه به آنچه در ابتدا به نظر می رسید جنبش هایی مسالمت آمیز برای برقراری دموکراسی در منطقه باشند، پایان داد. در کشور های همسایه یعنی تونس و مصر، ارتش های محلی در ماه ژانویه از فرمان شلیک به طرف معترضان غیرمسلح خودداری کرده و این روند به سرنگونی پرزیدنت زین العابدین بن علی و حسنی مبارک  منجر گردید.

ولیکن در سوریه و لیبی، ارتش در مقابل معترضان ضد دولتی مردد نبودند. رژیم آقای اسد تاکنون دو هزار نفر را به قتل رسانده است. در بحرین نیز یک مداخله نظامی به رهبری عربستان سعودی در ماه مارس اعتراضات را سرکوب نمود. در عین حال در یمن پرزیدنت علی عبداله صالح در مقابل درخواست ها برای کناره گیری از قدرت مقاومت نموده و کشورش را در مرز یک جنگ داخلی قرار داده است.

قدرت نظامی ناتو در لیبی، مسیر متفاوتی را برای شورشیان این کشور ترسیم نموده است. این در حالی است که معترضان در کشور های دیگر منطقه تحت فشار هستند.

بمباران انجام شده توسط کشورهای هم پیمان در ماه مارس جلوی پیشروی نیروهای قذافی را در شهر بنغازی که محل استقرار معترضان بود گرفت. پس از آن جنگنده های ناتو به عنوان نیروی هوایی شورشیان، وبا هماهنگی واحدهای شورشی در زمین عمل می کرد.کشتی های جنگی ناتو همچنین در باز نگاه داشتن خطوط تدارکاتی دریایی به شهر محاصره شده میسراته، به  آن ها کمک می رساند .
علی الاحمد یکی از مخالفین عربستان سعودی که ریاست موسسه  امور خلیج فارس را در واشنگتن برعهده دارد گفت: "پیروزی جنبش لیبی بیانگر آن است که تغییر سیاست غرب در زمینه برقراری آزادی در خاور میانه ، یک عامل تعیین کننده است."

حداقل در این مرحله، اینچنین مداخله ای توسط غرب برای سوریه با بیش از سه برابر جمعیت  لیبی، با دارا بودن فرقه ها و مذاهب متعدد و درگیری های حل نشده با کشور همسایه یعنی اسراییل ، تدارک دیده نشده است.

پاول سولیوان، پرفسور دانشگاه دفاع ملی هشدار داد: " اگر ناتو در سوریه دخالت کند، به باتلاق همه باتلاق ها یعنی جنگ اسراییل و فلسطین کشیده خواهد شد."

اقای اسد بدون دوست نیست. او از طرف اقلیت علویان که شاخه ای از شیعه است و اکثر نخبگان حاکم سوریه به آن تعلق دارند، حمایت می گردد. همچنین رژیم او هنوز تا حدودی توسط طبقه بازرگانان سنی و اقلیت های مذهبی مانند مسیحیان و دروزی ها پشتیبانی می گردد.

به گفته عبدالله بوحبیب، سفیر اسبق لبنان در واشنگتن و رئیس مرکز ایسام فارِس در بیروت، برخلاف سرهنگ قذافی که تقریبا دوستی ندارد ، آقای اسد دارای هم پیمانان قدرتمندی در منطقه است. به غیر از ایران، دولت سوریه دارای دوستانی در بین میلیشیای شیعه حزب الله که در اداره لبنان سهیم اند و همچنین در دولت شیعی همسایه خود عراق است.

آقای بوحبیب همچنین گفت: "در این بازی قذافی تنها است. هیچکس او را نمی خواهد. هیچکس به او نزدیک نیست. هیچکس او را دوست ندارد. ولیکن بازی در سوریه کاملا متفاوت است."

همانطور که آقای اوباما در هفته گذشته اشاره نمود، معترضان سوری مانند شورشیان لیبی در روز های اولیه ، دخالت غرب را به شدت رد می کردند. اما به دنبال تخریب نظامی چندین شهر سوریه در هفته های اخیر و نتیجه داشتن حملات نظامی ناتو بر علیه سرهنگ قذافی، برخی از نیرو های مخالف سوریه در حال تغییر عقیده در این مورد هستند.

مقامات سوریه مکررا دخالت ناتو در لیبی را به عنوان نمونه ای از استعمارجدید غرب و مداخله بیجا در خاورمیانه توصیف کرده اند. آقای اسد یک شنبه در مصاحبه ای با تلویزیون دولتی سوریه گفت: "استقلال ما در هیچ شرایطی قابل بحث نیست." او هشدار داد که در صورتی که کشور های غربی از طریق نظامی بر علیه سوریه وارد عمل شوند، با عواقبی روبرو شده که قادر به تحمل آن نخواهند بود.

با وجود این جامعه جهانی درحال برداشتن قدم هایی است که می تواند موجب تحمیل تغییراتی بر سوریه شود. کشور های اروپایی و امریکا که از آقای اسد برای انجام اصلاحات ناامید شده اند، در هفته گذشته علنا از او خواستند که از قدرت کناره گیری نماید.

این اقدام کشورهای غربی پس از آن انجام شد که عربستان سعودی در صدر سایر کشورهای حوزه خلیج فارس سفرای خود را از دمشق احضار نمود و با انتقاد شدید از رژیم سوریه، آن را در جهان عرب ایزوله کرد.

جفری فِلتمن، مدیر کل وزارت خارجه در امور خاور نزدیک در مورد بحران سوریه با نبیل الاعرابی دبیر کل اتحادیه اعراب در روز دوشنبه در قاهره به گفتگو پرداخت. آقای فلتمن در کنفرانس خبری مشترکی به حضار یاد آوری کرد که تصمیم اتحادیه اعراب در ماه مارس گذشته، راه را برای دخالت علیه سرهنگ قذافی هموار نمود.

تاکنون روسیه و چین از اقدامات شورای امنیت سازمان ملل متعهد علیه رژیم اسد ، جلوگیری نموده اند. لیکن برخی از تحلیل گران معتقدند در صورتی که عملیات علیه لیبی به عنوان یک پیروزی قلمداد شود، امکان دارد که تلاش هایی برای اخذ یک مجوز حقوقی جهت فشار آوردن به دمشق از طریق برقراری تحریم و یا ارجاع به دادگاه بین المللی جنایی مجددا انجام پذیرد.

وِین وایت، محقق در موسسه خاور میانه در واشنگتن و یکی از مقامات سابق اطلاعاتی در وزارت خارجه گفت: سرنگونی سرهنگ قذافی امکان دارد فشارهای بین المللی را جهت "به کار گیری عملیات شدیدتر علیه رژیم خشونت طلب تر و یغماگری او، تقویت کند." او اضافه کرد: "تاکنون درگیر بودن ناتو و امریکا (در لیبی) به وسیله برخی از سوریه ای ها به عنوان دلیلی به کم اهمیت دادن به گرفتاری های آن ها قلمداد شده است. بدون شک از این جهت بی صبری مردم سوریه مطمئناٌ افزایش خواهد یافت."

ترکیه که همسایه بزرگ سوریه است و دارای یکی از بزرگترین ارتش های ناتو است، احتمالا نقشی محوری را در این روند به عهده خواهد گرفت.

دولت نخست وزیر طیب اردوغان برای مدت های طولانی رژیم های سوریه و لیبی را جذب نموده و در ابتدا به شدت مخالف دخالت غرب در لیبی بود. این کشور که با واکنش شدید اعراب روبرو شد، هم اکنون از مواضع خود دست برداشته است. احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه به طور سرپوشیده به دمشق هشدار داد. وی گفت انتقال قدرت در لیبی باید "درسی برای سایرین در منطقه باشد."

مقامات آمریکایی در روز های اخیر در این مورد گفتند که آن ها از شکاف های در حال رشد در بین گروه های ذینفع که از دهه  ۱۹۶۰در سوریه نفوذ داشته اند، به ویژه از انزوای نخبگان تجاری سنی مذهب این کشور ، دلگرم شده اند.

منبع: وال استریت ژورنال

--
آیا برای آزادی موسوی و کروبی درخواست خودتان را ثبت کرده اید؟ اینجا
دیکتاتورها یکی یکی به پایان راه می رسند: قذافی، اسد و ...
سبز مي مانيم، تا هميشه