۱۳۹۲ فروردین ۲۸, چهارشنبه

خاتمیِ شر٬ خاتمیِ خیر

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


مصطفی خسروی

همان طور که پیش تر اشاره شد٬ نحوه ورود سید محمد خاتمی به انتخابات ۹۲ می تواند پیشاپیش نه تنها سرنوشت بازی انتخابات بلکه سرنوشت جریان تحول خواهی کشور را رقم بزند.

آن چه که در میان بیشتر دعوت کنندگان از خاتمی دیده و شنیده می شود٬ متاسفانه از جایگاه "کنش گری حکومت محور و معطوف به قدرت" است؛ به بیان دیگر بیشتز آنان که در سه ماه اخیر قلم به دست گرفته و حضور خاتمی را لازم و واجب می شمارند٬ نگاهشان به عرصه انتخابات منحصر در "میل به کسب کرسی ریاست جمهوری" شده است؛ امری که هم در عمل امکان وقوعش بعید می نماید و هم در تبیین استراتژي اصلاح طلبان می تواند به آفتی ویران گر بدل شود.

به واقع ساده انگارانه است که تصور شود رهبر جمهوری اسلامی پس از چهار سال هزینه از نام و آبرو و اعتبار خود و دیگر اجزای نظام٬ برای دفع «فتنه» و تحمل آن همه فشار از جانب مردم و جریان های مختلف سیاسی قصد دارد که در انتخابات ۹۲ بانی فضای تعامل و مشارکت حداکثری مردم شود و فضا را برای به کرسی نشستن منتخب واقعی مردم مهیا کند.

نگاهی به دوران ۲۴ ساله زمامداری آیت الله خامنه ای بیش از پیش روشن کننده این واقعیت است که او نه اشتباهی را (به زعم خود) دو بار تکرار کرده و نه راه رفته ای را باز آمده است.

از منظر رهبر جمهوری اسلامی٬جراحی وسیعی که به منظور حذف ستون های نظام و انقلاب از سال ۸۴ تا امروز  با محوریت بیت ایشان اتفاق افتاده و در نهایت منجر به حذف بسیاری از سران نظام از ناطق نوری  تا میر حسین موسوی شد یکی از مهمترین دستاورد های هشت ساله اخیر است که طبیعتا مانند هر جراحی دیگری اجتناب ناپذیر از درد و خون ریزی بوده٬ و بر این اساس بدیهی است اجازه بازگشت خاتمی و اصلاح طلبان به عرصه قدرت به منزله از بین بردن این تنها دستاورد دوران احمدی نژاد خواهد بود.

از این روی٬ نگارنده معتقد است در انتخابات پیش روی نه تنها فرش قرمزی مقابل پای اصلاح طبان گسترده نخواهد شد بلکه تلاش می شود تا با کوچکترین تحرکات جدی این جریان مقابله شود.

پیش شرط های نظام

مرور دوباره صحبت های اول فروردین رهبری در مشهد در باب انتخابات بیان گر دو نکته مهم است که غفلت از آن می تواند خسارات جباران ناپذیری را متوجه کنش گران انتخاباتی کند:

الف: معیار های حداقلی رئیس جمهور آینده؛ « رییس‌جمهور آینده باید امتیازات رییس‌جمهور فعلی را داشته باشد، منهای ضعف‌های امروز.»

ب: اعتماد به شورای نگهبان٬‌ تاکید بر پذیرش نتیجه انتخابات و اجتناب از هر گونه اعتراض

به این دو باید صحبت های رهبری در دیدار با موسوی لاری٬مجید انصاری و اسحاق جهانگیری مبنی بر فاصله گرفتن از دوستان ساختار شکن را نیز افزود.

به بیان دیگر اگر قرار بر جلب نظر مثبت رهبری٬ جهت حضور در انتخابات باشد٬ اصلاح طلبان می بایست پیش از ورود به عرصه٬ ساز و کار حاکم بر فرایند انتخابات ) از اجرا تا نظارت) را پذیرفته و ضمن ابراز وفاداری به نتیجه حاصله٬ از آنان که ۴ سال پیش «خطایی جبران ناپذیر» مرتکب شدند برائت جویند.

کنش گری سبز:

"اینجانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می‌دهم که تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم شد."

میر حسین موسوی بیانیه شماره یک ۲۳ خرداد۸۸

در واقع یکی از مهمترین دستاورد های جنبش سبز خط بطلانی بود که بر انتظاراتِ فصل الخطابِ خود خواندهِ کشور کشیده شد٬ درست در همان لحظات و ساعاتی که آیت الله خامنه ای در انتظار صدور پیام تبریک از سوی موسوی و کروبی خطاب به ایشان و ملت و دولت بود٬ انتشار بیانیه شماره اول مهندس موسوی با آن جمله طلایی خبر از زایش گفتمانی نو در عرصه اصلاح طلبی داد٬ گفتمانی که حق ملت را بالاتر از نظر رهبر یا حتی ساختار نظام می دانست و سودای تسلیم نداشت٬ گفتمانی که ماحصل آن در ۴ سال گذشته بر افتادن پرده ها از مقاصد و نیات رهبری و اعوان و انصارش  نزد عامه مردم و گسترش شکاف های درون حکومتی تا بالاترین سطوح بوده است.

مردم نیز در این سالها٬ هر چند سخت٬اما به خوبی آموختند که می توانند برای احیای حق خود از پشت بام ها تا کف خیابانها از نماز جمعه تا تظاهرات روز قدس٬ از عاشورای حسینی تا ۲۲ بهمن را به خدمتِ اعتراض گیرند.

بدیهی است در چنین شرایطی حاکمیت اقتدار گرای کشور  در پی بازسازی چهره مخدوش خود با توسل به نمایش انتخاباتی و آفرینش حماسه سیاسی است٬و در این راه تمام توان اقتصادی٬ سیاسی و تبلیغاتی خود را به کار خواهد گرفت تا  گفتمان سیاسی پیش از خرداد ۸۸ را بازتولید کرده و ۴ سال سرکشی مردم و بعضی خواص را با ادامه حصر رهبران جنبش سبز به فراموشی بسپارد.

خاتمیِ شر٬ خاتمیِ خیر

با این اوصاف ورود خاتمی به انتخابات اگر با ملاحظات سال های ۷۶ و ۸۰ عجین باشد و چشم به راه اجازه یا چراغ سبزی از رهبر باشد نه تنها گره ای از مشکلات کشور نخواهد گشود بلکه می تواند زمینه ساز از میان بردن بسیاری از دستاورد های جنبش سبز در سال های اخیر شود.

حضور خاتمی در انتخابات ۹۲ آن جایی می تواند موثر و مفید واقع شود که هدف از کمپین انتخاباتی تلاش برای احقاق حقوق ملت و مقابله با استبداد با اتکا به پشتوانه مردمی ترسیم شود و در غیر این صورت هر گونه مواجهه با انتخابات به عنوان فرایندی برای کسب کرسی ریاست جمهوری حاصلی جز خسران و ناکامی نخواهد داشت.

اگر در دوران ۸ ساله اصلاحات او مدعی  «هر ۹ روز یک بحران» بود این بار پر واضح است که مسیر وی تا روز انتخابات می تواند هر ساعتش مملو از بحران های نفس گیر باشد.

با این پیش فرض که نیرو های اقتدارگرای موجود در حاکمیت حاضر نیستند شهد شیرین حکومت یک دست را به هر قیمتی با دیگران تقسیم کنند خاتمی اگر می خواهد بیاید باید خود را در قامت موسوی و کروبی باز تعریف کرده و به قصد شر یا فتنه (به زعم رهبر) وارد این کارزار شود. در این صورت تایید یا عدم تایید صلاحیت او و تقلب یا تخلف در انتخابات از حیز انتفاع ساقط است و آنچه اهمیت می یابد کنش جمعی او و مردمی است که خواهان تغییر اند.

با چنین نقشه راهی می توان امید داشت که در گردنه حساس انتخابات٬ موازنه قوا به نفع تحول خواهان تغییر یابد٬ اگر تا خرداد ۹۲ جنبش اجتماعی حامی تغییر بتواند با توجه به نیاز حکومت به آفرینش حماسه سیاسی٬ اندکی از مطالبات خود را بر اقتدارگرایان تحمیل کند پیروز بزرگی رقم خورده٬ در غیر این صورت رهبری نشان داده که فردای نمایش انتخابات از هیچ منکری فروگذار نخواهد شد.


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر