۱۳۹۱ آذر ۲۸, سه‌شنبه

اطلاعیه دختران رهنورد و موسوی: پرونده سازان و دروغ پردازان را به خدا واگذار ...

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 

via سایت خبری تحلیلی کلمه by ویرایشگر کلمه on 12/17/12

دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در اطلاعیه ای در واکنش به خبرسازی اخیر سایت وابسته به سپاه، به شرح جزئیات وضعیت مالی پدر و مادر خود پرداختند و یادآور شدند که برخلاف القائات رسانه های دروغ، میرحسین و رهنورد حتی در حصر هم به لحاظ مالی به کسی اتکا ندارند و در مقابل، زندانبانان حکومتی آنها را برای مدت ها نه تنها از آزادی و حقوق اولیه، که حتی از دریافت حقوق دریافتی قانونی خود محروم کرده اند.

به گزارش کلمه، دختران موسوی در بخشی از این اطلاعیه، با یادآوری اینکه میرحسین مانند یک معلم دانشگاه زندگی کرده و تامین مالی این زن و شوهر زندانی در ماه های اول، از پس انداز اندک موجود درخانه فراهم می شده است؛ نوشته اند: معلوم نیست پس از دو سال حبس سخت و ظالمانه، در حالی که ما حتی مجاز به رساندن خبر سلامتی ایشان به دوستان و یارانشان نیستیم و برای هر کلمه‌‌ی محدود که از انبوه مشکلات بیان می کنیم به انواع عتاب ها و تهدیدها و سختی ها دچار می شویم، چرا تنها تحقق جزئی از حق بدیهی آنها که ظالمانه گرفته شده است، یعنی حق امرار معاش، دستاویزی می شود برای خبرپردازی و عکاسی ناجوانمردانه و یا حمله به یار بزرگوار آنها جناب آقای خاتمی؟

آنها همچنین از دستاویز قرار دادن بی شرمانه ی این صحنه سازی و بهانه گیری از آن برای انکار و نادیده گرفتن فجایع و جنایات محرزی چون کهریزک، به شدت انتقاد کردند و یادآور شدند که مادرشان زهرا رهنورد این سوء استفاده و صحنه سازی را پیش بینی می کرد.

سایت مرکز خبر دانشجو که به سازمان بسیج دانشجویی تعلق دارد، تشکیلات گسترده ای دارد و بودجه خود را از سپاه دریافت می کند و به تازگی با حمایت دولت احمدی نژاد به «خبرگزاری» ارتقاء درجه یافته است؛ روز شنبه با انتشار تصاویر مبهمی از حضور زهرا رهنورد در بانک، به سید محمد خاتمی متعرض شد که چرا در خصوص سلامتی رهبران جنبش سبز ابراز نگرانی کرده، و تلاش کرد در حصر بودن او و وضعیت نگران کننده رهنورد و موسوی و کروبی را زیر سوال ببرد و همچنین نوشت: افکار عمومی منتظر شنیدن توضیحات برخی همراهان فتنه درباره برخی جوسازی ها علیه نظام جمهوری اسلامی و ادعاهایی نظیر تجاوز و … هستند.

اما این خبرسازی بی شرمانه باعث شد که کلمه فردای آن روز به این صحنه سازی واکنش نشان دهد و ضمن تشریح تناقض های آن خبر، بنویسد: به نظر می رسد حاکمان به حدی از ادامه این حصر خانگی غیر قانونی شرمنده هستند که نه تنها از اعلام صریح و پذیرش مسئولیت آن خودداری می کنند، بلکه به آب و آتش می زنند و به هر حربه ای متوسل می شوند تا واقعیت زندان خانگی را انکار کنند یا دست کم اثرات خبررسانی درباره برخوردهای زشت نگهبانان و ماموران امنیتی با زندانیان خود را به حداقل برسانند. در حالی که به نظر می رسد آزاد کردن سریع آنها، راه بهتری برای خلاصی از این شرمندگی است.

البته جریان اقتدارگرا باز هم سکوت نکرد و سایت رجانیوز با انتشار دوباره آن خبر، مدعی «رفت و آمد آزادانه رهنورد در دوران حصر! به اماکن عمومی» شد و اضافه کرد: «موسوی و رهنورد در حالی همچنان از دولت حقوق خود را دریافت می کنند که بارها بعد از انتخابات بر نامشروع بودن دولت تاکید کردند و مشخص نیست آیا پولی که از دولت نامشروع دریافت می‌کنند نیز پول نامشروعی محسوب می شود یا خیر؟»

هرچند این موضوع، به سرعت واکنش های مخاطبان آن سایت حامی احمدی نژاد را در پی داشت که زیر همان خبر نوشتند: «ایشان از مملکتشون حقوق می گیرند نه از دولت شما» و «رجا نیوز عزیز،ایشان حقوق بازنشستگی خود را که ناشی از کسورات قانونی از حقوق ماهانه شان در سالهای گذشته بوده است از صندوق بازنشستگی میگیرند و حتی دادگاه نیز نمیتواند فرد را از دریافت آن محروم کند چه برسد وقتی هنوز هیچ محکمه ای تشکیل نشده است».

با این حال اطلاعیه دختران میرحسین و رهنورد از جزئیات بیشتری از ماجرا پرده بر می دارد و نشان می دهد که نحوه تأمین مالی آنها در تمام دوران نزدیک به دو ساله ای که در زندان خانگی بوده اند، و همچنین رفتار زندانبانان و ماموران امنیتی چگونه بوده است. در انتهای این اطلاعیه، فرزندان موسوی خطاب به «پرونده سازان و دروغ پردازان» نوشته اند: اگر حبس و زندانی بودن، آن هم در تنهایی، فشار و انواع مضایق موجب خوشی است؛ چنین بد نگذشتنی گوارای وجود آنها… آنها همراهان و همدلان خود و دوستداران میرحسین و هواداران جنبش سبز را مخاطب قرار داده اند و یادآور شده اند که این بازی های تبلیغاتی و قضاوت درباره آن را به خدای خود وا می گذارند.

متن کامل این اطلاعیه بدین شرح است:

به نام خدا

همراهان و همدلان گرامی

دو روز پیش خبری در سایت بسیج دانشجویی منتشر شد که خبر از حضور مادر ما زهرا رهنورد در یک بانک می داد. خبری که مدعی است چندان هم به پدر و مادر ما بد نمی گذرد.

مادر ما، زهرا رهنورد که ۹ سال ریاست دانشگاه الزهرا را به عهده داشته، سال های متمادی عضو هیات علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده و به عنوان زنی هنرمند و روشنفکر در ایران و در مجامع بین المللی شناخته شده است، برای ایجاد حساب بازنشستگی خود، پس از وقفه ها و کارشکنی های زیاد، اسیر و تحت تدابیر شدید امنیتی و با حضور زندانبانان زن و مرد در بانکی حضور پیدا کرده است. وه چه اقبالی! که پس از دو سال رنج و شکنجه روحی و حرمان و باران توهین و افترا در عوض سال ها عاشقانه خدمت کردن و نه تشنه کام قدرت بودن برای روشن شدن وضعیت نامعلوم بازنشستگی اش و برای حقوق قطع شده اش غرق در رافت اسلامی آقایان شده است.

معلوم نیست پس از دو سال حبس سخت و ظالمانه، در حالی که ما حتی مجاز به رساندن خبر سلامتی ایشان به دوستان و یارانشان نیستیم و برای هر کلمه‌‌ی محدود که از انبوه مشکلات بیان می کنیم به انواع عتاب ها و تهدیدها و سختی ها دچار می شویم، چرا تنها تحقق جزئی از حق بدیهی آنها که ظالمانه گرفته شده است، یعنی حق امرار معاش، دستاویزی می شود برای خبرپردازی و عکاسی ناجوانمردانه و یا حمله به یار بزرگوار آنها جناب آقای خاتمی؟ و اسفناک تر آنکه همین دستاویز بی شرمانه بهانه ای می شود برای انکار و نادیده گرفتن فجایع و جنایات محرزی چون کهریزک.

اما قرار ما، برخلاف آقایان، و به تاسی از آموزشی که دیده ایم، شفافیت در گفتار است. شاید برای برخی یاران مهربان این تصور وجود داشته باشد که هزینه زندان اختر خصوصا در ماه های اول که با حضور ماموران حتی در داخل خانه همراه بود، با زندانبانان است و یا شاید این تصور را داشته باشند که والدین ما اگر با هر مشکلی مواجه اند، لااقل مانند اکثر مردم رنج کشیده ایران، دغدغه معاش ندارند. اما باید بگوییم که میرحسین مانند یک معلم دانشگاه زندگی کرده و تامین مالی این زن و شوهر زندانی در ماه های اول، از پس انداز اندک موجود درخانه فراهم می شده است.

در ماههای اخیر نیز پدر ما همواره با حساسیت زیاد و جدیت بسیار تاکید و پیگیری می کردند تا وضعیت حقوق دانشگاهی ایشان که به علتی مشابه سایر اساتید معترض و به دستور مستقیم وزیر معلق شد، روشن شود. در واقع در حالی که کل خانواده ما درگیر انواع فشارها و محدودیت هاست، حقوق دانشگاهی و بازنشستگی آنها پرداخت نمی شد و حتی دسترسی به حساب مالی ایشان نیز تا همین اواخر غیر ممکن بود. نکته آنکه به علت تهدید و ارعاب یا تمایل دستگاه حاکم بر وزارت علوم و وزارت اطلاعات، هیچ کس حاضر به پاسخگویی نبود و نیست و یا اگر با پیگیری های بسیار و برای رفع ضروری ترین نیازهای معیشتی تصمیم به انتقال مادر ما به صورت تحت الحفظ به بانک بگیرند، بازی های رسانه ای زشت و ناجوانمردانه از قبیل همین خبرسازی ها به وجود می آید.

برای پدر و مادر ما پس از مدت ها رو به رو بودن با دستگاه امنیتی روشن شده است که هیچ یک از رفتارهای آنان از روی خیرخواهی نبوده و نخواهد بود. پیش از این و با علم به امکان سوء استفاده تبلیغاتی، یکی از دختران به شدت مصر بود که وکالت مادرمان در امور مالی را به عهده بگیرد تا شاید بتواند گره از کارهای اداری بازنشستگی او بگشاید. اما مادرمان به علت نگرانی برای ما زیر بار سپردن وکالت به دختر خود نرفت. در عین حال او در یکی از ملاقات ها متذکر شده بود که می داند حضور چند دقیقه ای ایشان در بانک درحالی که حتی برای بدرقه فرزندانش تا سر کوچه محصور اختر نیز اجازه حرکت نداشته و با مخالفت زندانبانان مواجه می شده، می تواند بهانه ای برای سوژه سازی های رسانه ای و ادعاهای کذب مانند آزادی رهنورد و میرحسین شود.

ما به پرونده سازان و دروغ پردازان می گوییم که اگر حبس و زندانی بودن، آن هم در تنهایی، فشار و انواع مضایق موجب خوشی است؛ چنین بد نگذشتنی گوارای وجود آنها…

دوستان گرامی! پدر و مادر ما غیر قانونی و بی دلیل در زندان اند. حتی مجاز به درمان بیماری های ایجاد شده پس از دستگیری شان زیر نظر پزشکان معتمد و با آگاهی ما از پرونده پزشکی و دارویی خود نیستند. روزها و ماه ها، ما را از آنها بی خبر نگه می دارند. فضای نگهداری آنها جز بر چشمان خود زندانبانان از همه جهان پوشیده است، اما همان طور که شاهدید، یک امضای بانکی پس از دو سال، طعمه ای می شود برای بازی تبلیغاتی و رسانه ای و ما قضاوت را به خدای خود وا می گذاریم که اللّه یعلم ما تبدون و ما تکتمون.


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر