۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

«در انتخابات 88 تقلب شد. در انتخابات 92 نیز تقلب می‌شود. چرا در انتخابات شرکت کنم؟»

«در انتخابات 88 تقلب شد. در انتخابات 92 نیز تقلب می‌شود. چرا در انتخابات شرکت کنم؟»

این مهم‌ترین دغدغه‌ای است که توسط درصد قابل توجهی از افرادی که در انتخابات 88 شرکت کردند و به میرحسین موسوی/مهدی کروبی رأی دادند مطرح می‌شود. عمده‌ی آرای بالقوه‌ی هاشمی در انتخابات پیش‌رو را ناراضیان انتخابات 88 شکل می‌دهند. برای تبدیل این آرای بالقوه به آرای بالفعل، بحث عمومی درباره‌ی دغدغه‌ی تقلب/مهندسی انتخابات و راه‌های پیشگیری/واکنش به آن از طرف افرادی که خواهان پیروزی نامزد اصلاح‌طلبان هستند و نیز از طرف ستاد/شخص هاشمی ضروری است. 

پاسخ‌های ممکن به این دغدغه‌ی فراگیر را در ده گفتار زیر می‌توان صورت‌بندی کرد:

اول؛ حکومت از سال 88 به این سو تلاش زیادی کرد تا مردم را قانع کند که در انتخابات آن سال تقلب مؤثری صورت نگرفت (ساعت‌ها برنامه‌ی تلویزیونی، صدها مقاله، صدها سخنرانی و میزگرد، پخش هزاران بروشور و کتابچه در رد ادعای تقلب در انتخابات). تجربه‌ی انتخابات 88، باعث افزایش چشمگیر حساسیت ناظران داخلی (مردم/نامزدهای انتخاباتی/احزاب/نهادهای مدنی) و نیز ناظران خارجی (دولت‌های غربی، نهادهای حقوق بشری، سازمان ملل، احمد شهید) نسبت به نحوه‌ی برگزاری/شمارش آرا/اعلام نتایج انتخابات 92 شده است. نیازِ حاکمیت به موجه جلوه کردن در نظر ناظران خارجی (مخصوصن طرف‌های درگیر در پرونده‌ی هسته‌ای)، و نگرانی نسبت به اعتراض ناظران داخلی ("فتنه 92 خطرناک‌تر از فتنه 88 است")، حاکمیت را در وضعیت آسیب‌پذیرتری نسبت به سال 88 قرار داده؛ این وضعیت آسیب‌پذیر، اعتماد به نفس/انگیزه/توانِ حاکمیت برای تقلبِ مؤثر را کمتر کرده‌است. 

دوم؛ بعضی از تحلیل‌گران سیاسی اشاره کرده‌اند که در نظرسنجی‌های معتبر پیش از انتخابات 88 که در سطح کشور انجام گرفته‌بود، آرای احتمالی احمدی‌نژاد نزدیک به آرای میرحسین موسوی بوده‌است. مطابق این نظرسنجی‌ها، احمدی‌نژاد قادر به پیروزی در دور اول نبود و انتخابات با توجه به افزایش چشم‌گیر آرای موسوی در دو هفته‌ی پایانی به احتمال بسیار زیاد به دور دوم کشیده می‌شد. نزدیکی نسبی آرای میرحسین و احمدی‌نژاد در نظرسنجی‌ها، اعتمادبه‌نفس/انگیزه/توان بیشتری به حاکمیت داد که بدون خواندن آرای واقعی مردم، نامزد مورد نظر خود را برنده‌ی انتخابات اعلام کند. هر چه قدر میزان مشارکت در انتخابات 92 بیشتر باشد، «رشد آرای هاشمی» نسبت به نامزدهای دیگر ملموس‌تر، و فاصله‌ی آرای او با دیگران بیشتر می‌شود. افزایش فاصله میان هاشمی و رقبا، اعتمادبه‌نفس/انگیزه/توان حاکمیت برای مهندسی انتخابات را کمتر، و احتمال وقوع تقلبِ مؤثر را پایین‌تر می‌آورد.

سوم؛ هر چه قدر میزان مشارکت در انتخابات کمتر باشد، مهندسی انتخابات آسان‌تر و «هزینه‌ی احتمالی» که حاکمیت در ازای مهندسی آرا پرداخت می‌کند پایین‌تر است. آرای بالای میرحسین در انتخابات 88، هزینه‌ی تحمیل شده به حاکمیت در ازای مهندسی انتخابات را بیشتر کرد (عده‌ی زیادتری از مردم نسبت به سلامت انتخابات اعتراض داشتند/اقناع نشدند/به خیابان آمدند/تصویر حاکمیت در جهان خدشه‌دارتر شد/انتخابات زیر سؤال رفت). در نتیجه افزایش تعداد شرکت‌کنندگان در انتخابات، امکان تقلب مؤثر را برای حاکمیت دشوارتر و هزینه‌ی مهندسی انتخابات را زیادتر می‌کند.

چهارم؛ تعدد، اختلاف و رقابت نامزدهای اصولگرا (جبهه‌ی پایداری، ائتلاف 1+2، ائتلاف اصولگرایان، جلیلی)، نامزدهای مستقل، نامزد دولت (مشایی) و تنها نامزد اصلاح‌طلبان/تحول‌خواهان/اصولگرایان میانه‌رو/بخش عمده‌ی سبزها (هاشمی)، و حضور ناظران نامزدهای رقیب سر صندوق‌ها و وزارت کشور، احتمال وقوع تقلب مؤثر را دست کم در دور اول به میزان زیادی کاهش می‌دهد. با توجه به نامزدی تنها یک اصلاح‌طلب، پخش نشدنِ آرای اصلاح‌طلبان و پایین بودن احتمال تقلب مؤثر در دور اول، افزایش قابل ملاحظه‌ی تعداد شرکت‌کنندگان (و در نتیجه رشد آرای هاشمی) می‌تواند باعث پیروزی هاشمی در همان دور اول شود. 

پنجم؛ بر خلاف انتخابات 88، مجری (دولت) و ناظر انتخابات (شورای نگهبان/حاکمیت) همسو نیستند. ناهمسویی و نزاع مجری و ناظر، توان هر دو را برای تقلب مؤثر به نفع نامزد مورد نظر خود پایین می‌آورد.

ششم؛ در صورت راه‌یابی هاشمی و نامزد دولت به دور دوم، حاکمیت به احتمال زیاد هاشمی را به نامزد دولت ترجیح می‌دهد (نامزد دولت و اطرافیانش به طور مستقیم با امام زمان در ارتباط‌ هستند و بدین منظور نیازی به حاکمیت فعلی ندارند). همین‌طور در صورت راه‌یابی هاشمی و نامزد حاکمیت به دور دوم، تیم دولت به احتمال زیاد هاشمی را به نامزد حاکمیت ترجیح می‌دهد (هزینه‌ای که تیم دولت پس از پایان دوره‌اش خواهد داد به احتمال زیاد با وجود یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب کمتر است). احتمال ارجحیت پیروزی هاشمی در دور دوم برای مجری یا ناظر انتخابات، احتمال بروز تقلب مؤثر در دور دوم را کاهش می‌دهد.

هفتم؛ با وجود موارد بالا، هیچ تضمینی برای اطمینان از عدمِ وقوعِ تقلب مؤثر در انتخابات وجود ندارد. اما عدم حضور در انتخابات باعث تضمین سلامت انتخابات نمی‌شود. تنها راه مؤثر برای جلوگیری و/یا پایین آوردن احتمال مهندسی انتخابات، حضور/پیگیری مردم و مسئولیت‌پذیری/هشیاری/ایستادگی نامزد منتخب اصلاح‌طلبان است. در صورتی که حاکمیت اراده‌ای برای مهندسی انتخابات نداشته باشد، عدم حضور مردم امکان اثرگذاری بر نتیجه‌ی انتخابات و پیروزی نامزد اصلاح‌طلبان را از بین می‌برد. همین‌طور بدون حضور مردم، حاکمیت دغدغه‌ی کمتری برای مهندسی انتخابات دارد و نامزد مورد نظرش با دشواری کمتری پیروز انتخابات خواهد شد.

هشتم؛ ستاد هاشمی باید برنامه‌ی شفافی برای جلوگیری و/یا نحوه‌ی واکنش به مهندسی انتخابات داشته باشد و آن برنامه را پیش از انتخابات و به صورت علنی با مردم در میان بگذارد. شخص هاشمی باید «قانع نشدن میلیون‌ها ایرانی از نتایج انتخابات 88» را به رسمیت بشناسد و آن را میان سخنرانی‌ها/برنامه‌های تلویزیونی خود بگنجاند. هاشمی باید به صراحت به مردم اطمینان دهد که از آرای‌شان پاسداری می‌کند و در صورت بروز تقلبِ مؤثر، شکایت به نزد خدا نخواهد برد.

نهم؛ سوای نتیجه‌ی انتخابات 92 و وقوع یا عدم وقوع تقلب مؤثر، بهترین راهبرد برای سبزها/دموکراسی‌خواهان/تحول‌طلبان استفاده از فضای نسبتن آزادترِ پیشاانتخاباتی برای بیان مطالبات‌شان در عرصه‌ی عمومی در طول یک ماه آینده است (شکسته شدن حصر/آزادی زندانیان سیاسی/برگزاری انتخابات آزاد/برابری جنسیتی/حقوق اقلیت‌ها/مطالبات کارگری). مطالبه‌محوریِ سبزها در عرصه‌ی عمومی اولن باعث تقویت شبکه‌های اجتماعیِ از هم‌گسیخته‌ی قبلی و تشکیل شبکه‌های جدید مردمی می‌شود، دوم نامزدهای انتخابات از جمله نامزد اصلاح‌طلبان را مجبور به پاسخ‌گویی به مطالبات جنبش سبز می‌کند، سوم موضع انتقادی و فاصله‌گذاری سبزها حتی نسبت به نامزد اصلاح‌طلبان را حفظ می‌کند، چهارم روی گفتارهای عمومی نامزدها اثر مثبت می‌گذارد و تفاوت‌های آن‌ها را آشکارتر می‌سازد، و پنجم قطعن باعث افزایش مشارکت در انتخابات می‌شود و احتمال وقوع تقلبِ مؤثر را نیز کاهش می‌دهد. 

دهم؛ در صورت بروز تقلب مؤثر در انتخابات و/یا شکست نامزد اصلاح‌طلبان، سبزهایی که در یک ماه آینده از فضای عمومی به قصد مطالبه‌محوری بهره برده باشند اولن نسبت به افرادی که تنها برای پیروزی در انتخابات تلاش کرده‌اند با سرخوردگی کمتری مواجه می‌شوند؛ دوم از نتایج مثبت مشارکت فعال‌شان در عرصه‌ی عمومی از جمله استفاده از شبکه‌های جدید مردمی بهره‌مند می‌شوند؛ و سوم آمادگی بیشتری برای واکنش به وضعیت تازه در صبح شنبه‌ی پس از انتخابات دارند.

--

روش "مهندسی انتخابات" هزینه بر تر از آن است که دو بار تکرار شود
پیروزی بزرگ؛ محصول ده‌ها پیروزی کوچک است
 سبز مي مانيم، تا هميشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر