۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

دو عامل ضروری برای پیروزی هاشمی

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 

via سایت خبری تحلیلی کلمه by مانی on 5/15/13

محمدرضا جلائی‌پور:

آخرین نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد هاشمی در حال حاضر حدود ۱۴ میلیون رای دارد. یعنی برای پیروزی در مرحله‌ی اول این انتخاباتِ چندقطبی حداقل باید ۶ میلیون رایِ جدید جذب کند (بر فرضِ اندیشیدنِ تمهیداتی برای مهارِ مهندسی انتخابات که موضوع مجزایی است). برای تحقق این هدفِ دشوار در چهار هفته و افزایش احتمال پیروزی‌اش دو اتفاق ضروری است و بدون آن شکست در مرحله‌ی اول یا دوم گریزنا‍پذیر است:

۱) افزایش مشارکت در انتخابات به بالای ۷۵ درصد

برای این هدف دو عامل تعیین‌کننده‌تر (و احتمالا کافی) است:

الف- استفاده‌ی مرئی‌تر، رای‌سازتر، خلاقانه‌تر و بدون تعللِ هاشمی از ظرفیت حمایت تمام‌قدِ خاتمی – محبوب‌ترین چهره‌‌ی سیاسی آزادِ زنده‌ی ایران – (مثلا با «برگزاری کنفرانس خبری مشترک هاشمی و خاتمی» و/یا «حضور هم‌زمان‌شان در سفرهای استانی و همایش‌های انتخاباتی – به سبک حضورِ همزمان موسوی و خاتمی در یکی از همایش‌های پویش موج سوم در برج میلاد در سال ۸۸-» و/یا «حضور خاتمی به عنوان یکی از نمایندگان هاشمی در برنامه‌های تبلیغاتی تلویزیونی در هفته‌ی پایانی»).

ب- دعوت علنی و صریح میرحسین موسوی و مهدی کروبی – رهبران راسخ و تاثیرگذارِ جنبش سبز – در چند روز آخر از مردم برای را‌ی ‌دادن به هاشمی (که به نظرم می‌تواند دست‌یافتنی شود).

۲) جذب چند میلیون رایِ جدید از اقشار فرودست‌تر، محافظه‌کارتر و سنتی‌تر (همان‌ها که در مرحله‌ی دوم ۸۴ به احمدی‌نژاد رای دادند و امروز چند دسته شده‌اند)

برای این هدف هاشمی دو سرمایه‌ی اصلی دارد که اگر به نحو کارآ و با برنامه‌ی حساب‌شده‌تر از آن بهره نگیرد کامیاب نخواهد شد:

الف- مانور تبلیغاتیٍ وسیع‌تر روی حمایتِ چند مرجع تقلیدِ تراز اول (به عنوان نمادهای سنت مذهبی) و علی‌اکبرِ ناطق نوری (به عنوان نماد سیاست‌ورزی محافظه‌کارانه‌ی باپرنسیب) از او

ب- برنامه‌های تبلیغاتی تلویزیونی‌ هاشمی و جمله‌های کلیدی‌ای که در این یک ماه در سخنرانی‌ها و سفرهایش می‌گوید و از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای، رسانه‌های داخلی و نهادِ شایعه مخاطب میلیونی پیدا می‌کند. این «شاه‌پیام‌»ها و «شاه‌جمله»‌های کوتاهِ حساب‌شده باید به نحوی صورت‌بندی و ارائه شود که بتواند نظر بخشی از این اقشار فرودست و سنتی‌تر را تغییر دهد.

چنان‌که روشن است جمع کردن بین ضروت ۱ و ۲ آسان نیست. به نظر می‌رسد برای تحقق همزمانِ این دو ضرورت باید به جای تآکید بر مطالبات و زبانِ‌ غیرهمسوی مورد پسندِ گروه‌های هدفِ فوق، به این دو عامل توجه شود:

۱- تاکید روی خودِ چهره‌های شاخص و محبوبِ حامیِ‌ هاشمی به جای جهت‌گیری‌های سیاسی‌ این حامیان (خودِ خاتمی، ناطق، سبزها، مراجع سنتی‌تر و کلکسیونی از سلبریتی‌های مردمی و چهره‌های ملی را می‌توان به صلح کنار هم نشاند ولی مطالبات سیاسی‌شان را لزوما نمی‌توان). حمایت‌ گسترده‌ی مشاهیر محبوب، تراز اول، توده‌پسند و پرطرفدارِ هنری، مذهبی، ورزشی، سیاسی و فرهنگی از هاشمی ظرفیت بزرگی است که اگر به طور حرفه‌ای و با روش‌های نوینِ بازاریابیِ سیاسی فعال شود شاید بتواند تاثیری تعیین‌کننده داشته باشد.

۲- تاکید بر دولتِ «رونق اقتصادی»، «وحدت ملی»، «نجات کشور» و «عبور از بحران‌های داخلی و خارجی» (مثلا با پررنگ‌تر کردن پرچم «ایران» به عنوان نماد ستاد هاشمی – تنها نمادی که می‌تواند هر دو گروه را راضی کند و شایسته است از رقبا پس گرفته شود- و انتخاب شعارهایی از این دست: «نان در سفره‌ی مردم»، «آزادی و رفاه در ایران، عزت در جهان»، «دولتِ لایق و صادق»، «و بخوانیم ز نو نغمه‌ی آبادانی»، «نان در سفره، آبِرو در جهان»، «دریغ است ایران که ویران شود»، «دولت صبح امید»، «صبح امید وطن»، «کمی بهتر برای ایرانیان، پیشگیری از بدتر برای ایران؛ همین!»، «دولت امنیت به جای دولت امنیتی»، «امید ایران»، «نه به دروغ و فقر»، «نه به ایرانِ ویران»، «نه به دروغ و بی‌کفایتی»»، «ایرانِ آباد، زندگیِ شاد»، «امید، شادی، آرامش»، «دود از کنده بلند می‌شود» و «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»)

به نظرم همه‌ی فعالیت‌های ریز و درشت تبلیغاتی روی هم به اندازه‌ی عوامل کم‌هزینه‌ی فوق تاثیر نخواهند داشت و شلوغی و هیاهوی ماه آینده نباید موجب غفلت از سرمایه‌گذاری روی این عوامل شود. اگر اتفاقات بالا بیفتد، با یک ستاد کوچک، چابک و بسیار کم‌هزینه هم احتمالا می‌توان رای کافی را جذب کرد، و اگر نیفتد، با فعالیت‌های گسترده‌ی پرهزینه هم شاید هاشمی نتواند رای کافی برای برد در مرحله‌ی اول یا دوم را به دست بیاورد.

به تعبیر دیگر در تبلیغات این دوره بیشتر به جهت‌گیری‌های ملی و «شاه‌پیام»‌ها، «شاه‌جمله»‌ها و ایده‌های کارساز و اندیشیده‌‌ نیاز داریم (که در نهایت خود هاشمی باید به کار ببرد)، و نه فعالیت‌های ستادیِ متعارف و گسترده. در این چند هفته باید بیشتر با پایبندی به اخلاق سیاسی به جذب رای بیشترِ توده‌ها اندیشید. اقناعِ انرژی‌بر، غیرتعیین‌کننده و زمان‌سوزِ همه‌ی نخبگانِ ناراضی در ایام محدودِ تبلیغات برای رای دادن به هاشمی در اولویتِ اولِ سبزهای اصلاح‌طلب نیست و اساساً دست‌نیافتنی است. برای پیشگیری از رئیس جمهور شدن جلیلی/مشایی (که تنها با مشارکتِ بیش از ۷۵ درصدیِ توده‌ها و جذب چند میلیون نفر از اقشار فرودست ممکن است) فقط سی روز فرصت داریم.

منبع: فیس بوک نویسنده


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر