۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

آیت الله دستغیب: آقایان توطئه کردند و خدا توطئه‌شان را برملا کرد

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


امروز: آیت الله العظمی سیدعلی محمد دستغیب مرجع تقلید مقیم شیراز تاکید کرد: خیانت، فقط شامل امور مالى نمى‌شود، پس کسى که خصوصیات و اسرار دیگران را بدون رضایت آنان فاش مى‌کند، در حق آنها خیانت کرده است. همچنین کسى که خود را عادل معرفى مى‌کند یا در معرض عدالت قرار مى‌دهد؛ مثلاً به امامت جماعت مى‌ایستد یا بر مسند قضاوت یا فتوا مى‌نشیند، اگر در نهان از انجام گناه پروا نداشته باشد، در دین مردم خیانت کرده است. وکلا و نمایندگان مردم هم اگر در پى‌گیرى مطالبات شرعى و قانونى موکّلین خود کوتاهى کنند یا به وظایف خود عمل نکنند، خیانتکارند.

به گزارش کلمه، آیت الله دستغیب در جلسه درس تفسیر و اخلاق خود با اشاره به فشارهایی که در ماجرای مسجد قبا همچنان بر و و شاگردانش وجود دارد با بیان اینکه طلبه‌هاى ما در این مسجد کارى جز دفاع از خود و حمایت از خانه‌ى خدا نکردند. حالا مى‌گویند بیایید توبه کنید تا عفو شامل حالتان شود، تصریح کرد: وقتى کارى نکرده‌اند براى چه توبه کنند؟ اگر مى‌خواهید صرفنظر کنید، دیگر چرا اذیّت مى‌کنید؟ شما خودتان به خوبى مى‌دانید که چه کسى به این‌جا حمله کرد و چه شد. آقایان توطئه کردند که به مسجد حمله کنند و خدا توطئه‌شان را برملا کرد. ما همان موقع، از چند روز قبل و حتى در شب قدر گفتیم که این کار را نکنید؛ آنچه را آزمودید دوباره امتحان نکنید. امّا روز قدس حدود دویست و پنجاه تا سیصد نفر را که قبلاً آماده کرده بودند، به عنوان مردم آوردند و خودشان گفتند که آمده‌اند این‌جا را بگیرند و دیگر بیرون نمى‌روند. چرا؟ به خاطر آنکه آقاى دستغیب چیزى گفته که براى آنها اشتباه پیش آمده است.

وی همچنین خاطرنشان کرد: به هر حال دوستان ما دفاع کردند حال اگر عفو شامل حالشان شده، چرا باید کتباً بنویسند که ما را ببخشید؟ اگر قرار است بگذرید، پرونده را ببندید تا زودتر سر درس و بحث خود بازگردند. بعضى از آنها سرگردان شده‌اند و جوانیشان هدر مى‌رود، آیا نمى‌ترسید که خودتان روزى سرگردان شوید؟ این از تعالیم قرآن است که مى‌فرماید: هر چه کنى به خود کنى گر همه نیک و بد کنى. این کار را نکنید تا روزى خودتان گرفتار نشوید.

متن کامل شصت و سومین جلسه تفسیر سوره نساء آیات ۱۰۸ تا ۱۱۰ به گزارش حدیث سرو به گزارش زیر است:

یَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ کانَ اللهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطآ(۱۰۸)

ها أَنْتُمْ هوُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا فَمَنْ یُجادِلُ اللهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکیلاً(۱۰۹)

وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءآ أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللهَ یَجِدِ اللهَ غَفُورآ رَحیمآ(۱۱۰)

«کارهاى خود را از مردم پنهان مى‌دارند امّا از خدا پنهان نمى‌دارند در حالى که او با آنان بود، وقتى در جلسات شبانه سخنانى که او بدان خشنود نبود بر زبان مى‌آوردند و خدا به آنچه مى‌کنند آگاه است.» ۱۰۸

«آرى شما آنانید که در زندگانى دنیا از آنها دفاع کردید، امّا کیست که در روز قیامت در برابر خدا از آنان دفاع کند؟ چه کسى وکیل و حامى آنان خواهد بود؟» ۱۰۹

و هر کس کار زشتى کند یا ستمى بر خود روا دارد و سپس از خدا طلب آمرزش کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.» ۱۱۱

مجمع البیان مى‌نویسد: بنو ابیرق نسبت دزدى را به مردى یهودى به نام زید بن سمین دادند و او خدمت پیامبر آمد و از ایشان شکایت کرد. بنو ابیرق نیز آمدند و از پیامبر خدا درخواست کردند که از طرف ایشان با یهودى به گفتگو و مجادله پردازد. چیزى نمانده بود که پیامبر به درخواست آنها جامه عمل بپوشاند و یهودى را کیفر کند که این آیه نازل شد.

یَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ؛ مجموعه‌ى چند آیه‌ى اخیر حال و روز کسانى است که خود گناهکار و مفسدند امّا گناه و فساد خویش را به گردن دیگران مى‌اندازند تا آنان را در جامعه منفور سازند؛ خود آشوبگرند امّا دیگران را آشوب‌طلب مى‌خوانند. این کار آنان، یا به خاطر جاه‌طلبى و زیاده‌خواهى است یا از روى دشمنى‌هاى سابق یا دیگر اغراض کثیف مادّى.

در نهان نقشه مى‌کشند و تصمیم مى‌گیرند و مواظبند کسى از رازشان آگاه نگردد امّا هرگز نمى‌توانند چیزى را از خدا پنهان دارند چراکه او همواره همراهشان است؛«هُوَ مَعَهُمْ»

این قبیل افراد همیشه بوده‌اند، در اوایل انقلاب مجاهدین خلق این‌گونه بودند و این چنین مى‌کردند.

این عادت بد و روش ناپسند، منحصر به دسته‌هاى سیاسى و گروه‌هاى اجتماعى نیست، گاه یک نفر یا یک خانواده با طرّاحى نقشه‌هاى ناجوانمردانه درصدد ضربه زدن و ساقط کردن افراد یا خانواده‌هاى دیگر برمى‌آیند. گاهى نیز به دعانویسان و جادوگران پناه مى‌برند تا به کسى که مورد حسدشان قرار گرفته ضربه بزنند و آتش حسد خود را فروبنشانند.

معیّت خداوند

هُوَ مَعَهُمْ؛ خداى تعالى در چند جاى قرآن معیّت خود را خاطر نشان فرموده است.

او واجب الوجود است؛ یعنى وجود عین ذاتش هست. اگر بگویى زمانى بود که خدا نبود، پس نیاز به خالق خواهد داشت و همان خالق، خداى عالمیان است. اگر بگویى او خالق و خدایى دیگر داشته و خالق او نیز خدایى دیگر، تسلسل به وجود مى‌آید و عقلاً محال است. لذا مى‌گوییم خداوند ازلى و ابدى است و وجود او عین ذاتش است.

ذات لایزال او در ذهن محدود بشر نمى‌گنجد و کسى نمى‌تواند به کنه او پى ببرد. آدمى حتى وجود خود را هم به درستى نمى‌شناسد، حتى روح خود را که تجلّى وجود و از عالم بالا است، نمى‌شناسد. همچنین نفس را که تجلّى روح است، نمى‌شناسد یا عقل را نمى‌تواند به درستى درک کند. در همین عالم مجهولات بى‌شمارى براى انسان وجود دارد که از فهم آنها عاجز است.

غیر از خدا، همه‌ى موجودات ممکن الوجودند؛ یعنى نبودند و با دست قدرت پروردگار خلق شدند. چگونگى افاضه‌ى وجود از خالق به مخلوق راارتباط مخلوق با خداى تعالى مى‌نامند. فهم این ارتباط، درک معیّت او است و جز با بندگى خداوند و عنایت ویژه او ممکن نیست.

براى رسیدن به فهم باید تقواى الاهى را رعایت کرد؛ تسلیم او بود؛ استقامت داشت و انتظار کشید. حکما آنچه را به بیان مى‌آمد، گفتند و نوشتند امّا مطالعه‌ى کتب حکمت و فلسفه و عرفان، هیچ اثرى در رسیدن به هدف ندارد، مگر آنکه زمینه‌اى فراهم آورد. اگر آدمى چگونگى ارتباط خود با خالق را به نحو شهود، دریابد و معیّت او را درک کند، آثار و نتایج بسیارى برایش حاصل خواهد شد.

نوع دیگرى از معیّت پروردگار نیز وجود دارد که مهمتر از این است و در سوره عنکبوت بدان اشاره مى‌کند :

وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ(عنکبوت، ۶۹)

«کسانى که در راه ما جهاد کردند، به راه‌هاى خود هدایتشان مى‌کنیم و خداوند با نیکوکاران است.»

محسنین کسانى هستند که مسیر فطرت را پى گرفتند و به بیراهه نرفتند و خداوند نیز هر روز به راه‌هاى تازه‌اى هدایتشان مى‌کند.

«لَنَهْدِیَنَّهُمْ» یعنى خداى تعالى آنان را قدم به قدم پیش مى‌برد تا به انسانیّت کامل و کمال انسانى بار یابند.

همراهى با گناهکاران

وَ هُوَ مَعَهُمْ إذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضى مِنَ الْقَوْلِ؛ خداى تعالى در این‌جا همراهى خود با گناهکاران را، آن هنگام که مشغول گناهند، گوشزد مى‌کند، مخصوصاً گناهانى که عقوبت آن بر عهده‌ى بى‌گناهان مى‌افتد و آنان به خاطر آنچه نکرده‌اند، بازخواست مى‌شوند.

وَ کانَ اللهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطآ؛ هرگز خالق از مخلوق خویش جدا نیست و معیّت او توأم با قدرت احاطه و سیطره کامل است.

امیرالمؤمنین مى‌فرماید :

دَاخِلٌ فِی الْأَشْیَاءِ لَا کَشَیْءٍ دَاخِلٍ فِی شَیْءٍ وَ خَارِجٌ مِنَ الْأَشْیَاءِ لَا کَشَیْءٍ خَارِجٍ مِنْ شَیْء

«در اشیاء داخل است، نه مانند داخل بودن چیزى در چیزى و از همه چیز خارج است، نه مانند خارج بودن چیزى از چیزى.»

اگر خدا را داخل چیزى بدانیم، قائل به حلول شده‌ایم و این کفر است و اگر خارج از چیزى بدانیم، او را از آن جدا دانسته‌ایم و این نیز صحیح نیست.

دفاع از خیانتکاران

ها أَنْتُمْ هوُلاءِ جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا؛ ضمیر در «عنهم» به خیانتکاران باز مى‌گردد که در دو آیه‌ى قبل خداى تعالى حمایت و دفاع از آنان را ممنوع کرد.

خائن به کسى مى‌گویند که امانت را به اهلش باز نمى‌گرداند و در آن بنا به میل خود تصرّف مى‌کند. پس فقیهى که وجوهات شرعى مى‌گیرد، وظیفه دارد براى زندگى خود، به حدّ معمول بردارد و مابقى را به صاحبانش برساند و صاحبان آن شیعیانى هستند که رضاى امام در بهره‌مندى آنان از آن اموال است. سهم سادات نیز باید به سادات فقیر برسد. اگر فقیهى همه‌ى این اموال را براى خود جمع کند، خیانت کرده است.

انفال مسلمین؛ یعنى منافع جنگل‌ها، معادن، نفت و دیگر اموال عمومى نیز باید میان همه‌ى مردم، با نسبت مشخص و طبق قواعد کارشناسى شده تقسیم شود تا همه از آن بهره‌مند گردند. اگر بیت المال مسلمین به درستى مدیریت نشود، خیانت در امانت شده است.

خیانت، فقط شامل امور مالى نمى‌شود، پس کسى که خصوصیات و اسرار دیگران را بدون رضایت آنان فاش مى‌کند، در حق آنها خیانت کرده است. همچنین کسى که خود را عادل معرفى مى‌کند یا در معرض عدالت قرار مى‌دهد؛ مثلاً به امامت جماعت مى‌ایستد یا بر مسند قضاوت یا فتوا مى‌نشیند، اگر در نهان از انجام گناه پروا نداشته باشد، در دین مردم خیانت کرده است. وکلا و نمایندگان مردم هم اگر در پى‌گیرى مطالبات شرعى و قانونى موکّلین خود کوتاهى کنند یا به وظایف خود عمل نکنند، خیانتکارند.

اگر شخص امینى در معرض تهمت قرار بگیرد، بر کسانى که توانایى دفاع دارند واجب است از او دفاع کنند. از طرف دیگر حمایت و دفاع از شخص خیانتکار جایز نیست و اگر کسى چنین کند، حتى اگر دفاع وى در این دنیا سودى به حال او داشته باشد، در قیامت قادر به دفاع از او نیست، علاوه برآنکه به جرم دفاع از خیانتکار، عقوبت مى‌شود.

وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءآ أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ؛ «سوء» در این‌جا، به مناسبت آیات گذشته؛ یعنى گناه خیانت را گردن دیگران انداختن. در هر صورت هرکس گناهى کند، چه خود آن راگردن گیرد و چه به گردن دیگرى اندازد، اگر پشیمان شود و توبه کند و به جبران گذشته همّت گمارد؛ یعنى اگر حق الناس و حق اللّه بر عهده دارد، ادا کند یا در صدد ادا کردن آن برآید، خداى تعالى را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.

طلبه‌هاى ما در این مسجد کارى جز دفاع از خود و حمایت از خانه‌ى خدا نکردند. حالا مى‌گویند بیایید توبه کنید تا عفو شامل حالتان شود. وقتى کارى نکرده‌اند براى چه توبه کنند؟ اگر مى‌خواهید صرفنظر کنید، دیگر چرا اذیّت مى‌کنید؟ شما خودتان به خوبى مى‌دانید که چه کسى به این‌جا حمله کرد و چه شد. آقایان توطئه کردند که به مسجد حمله کنند و خدا توطئه‌شان را برملا کرد. ما همان موقع، از چند روز قبل و حتى در شب قدر گفتیم که این کار را نکنید؛ آنچه را آزمودید دوباره امتحان نکنید. امّا روز قدس حدود دویست و پنجاه تا سیصد نفر را که قبلاً آماده کرده بودند، به عنوان مردم آوردند و خودشان گفتند که آمده‌اند این‌جا را بگیرند و دیگر بیرون نمى‌روند. چرا؟ به خاطر آنکه آقاى دستغیب چیزى گفته که براى آنها اشتباه پیش آمده است.

به هر حال دوستان ما دفاع کردند حال اگر عفو شامل حالشان شده، چرا باید کتباً بنویسند که ما را ببخشید؟ اگر قرار است بگذرید، پرونده را ببندید تا زودتر سر درس و بحث خود بازگردند. بعضى از آنها سرگردان شده‌اند و جوانیشان هدر مى‌رود، آیا نمى‌ترسید که خودتان روزى سرگردان شوید؟ این از تعالیم قرآن است که مى‌فرماید: هر چه کنى به خود کنى گر همه نیک و بد کنى.

این کار را نکنید تا روزى خودتان گرفتار نشوید.

انتقاد مرجع تقلید شجاع از برخوردهای قضایی


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر