۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

طرحی برای تغییر ( ضرورتهای  عملی جنبش سبز)

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


پیام بهروزی

 

با شکلگیری اتفاقات پس از انتخابات سال 88 برخی گمان کردند که تغییر وضعیت کنونی براحتی ممکن و دردسترس میباشد اما با گذشت زمان و دستگیری چهره های شناخته شده سیاسی-فرهنگی-اجتماعی و بخصوص آقایان موسوی و کروبی معلوم شد که تغییرات چندان راحت و در دسترس نیست و همین موضوع باعث دلسردی و ناامیدی عده زیادی از مردم گردید.

شاید یکی از مهمترین علل ضعف در جنبش تحول خواهی موسوم به جنبش سبز عدم شفافیت کامل آن بویژه در بعد اهداف میباشد.همین موضوع سبب گردیده تا از یکسو بسیاری از افراد و گروههای خواهان تغییر از اصلاح طلبان دوم خردادی گرفته تا مجاهدین و سلطنت طلبها خود را عضوی از جنبش سبز بدانند و از سوی دیگر هر یک از این گروهها دیگری را بدلیل اهداف یا روشهای مورد استفاده آنها خارج از این جنبش بداند.

از اینرو لازم است جهت تداوم جنبش و افزایش احتمال رسیدن به نتیجه این اشکالات برطرف گردد.

در اینجا با این هدف طرحی پیش روی علاقه مندان قرار میگیرد که براساس آن هم امکان رفع اشکالات یادشده را میسر میسازد و هم الگویی است برای انجام نظام مند تغییرات که بنظر میرسد در صورت عدم بکارگیری طرحی مانند این اصلاحات بنیادین امکان پذیر نخواهد بود و باید شاهد اتفاقات تلخ و پرهزینه یا تحمل وضع موجود و تداوم این حرکت قهقهرایی باشیم.

درآغاز این نوشتار لازم است قبل از شروع سخن اصلی توضیحی خدمت خوانندگان محترم عرض نمایم. پیش فرض این بحث: تغییرات بر دو نوعند الف) پیشامدی،ب)برنامه ریزی شده.آنچه از راه میرسد انقلاب است(غیرقابل پیش بینی دقیق) و آنچه ما برای آن برنامه ریزی میکنیم اصلاحات.اگر مشکلات و موانع پیش روی جامعه در سطح هنجارها و رفتارهای حاکمان باشد اصلاحات را سطحی و اگر مشکلات و موانع در سطح ارزشها و بنیان ها و یا هنجارهای اساسی باشد اصلاحات را ساختاری و عمیق میگویند.

علاوه بر امکان برنامه ریزی و پیش بینی دو عامل دیگر نیز اصلاحات را از انقلاب متمایز میسازد یکی این که در اصلاحات اعم از اصلاحات سطحی و ساختاری به هیچ وجه نظم کلی جامعه بر هم نمی ریزد (هرج و مرج ایجاد نمیشود) و جابجایی افراد و حذف به اندازه ای که در انقلابها ضرورت دارد در اصلاحات ضروری نیست.و دیگر اینکه در نسبت بین عقلانیت و احساسات بر خلاف انقلاب سهم عقلانیت در اصلاحات بسیار بیش از احساسات و هیجانات روانیست. به همین دلیل از خشونت و ناآرامی انقلابی نیز در آن خبری نیست و یا میزان آن بسیار بسیار ناچیز است.
در اینجا مقصود از اصلاحات،اصلاحات ساختاریست.البته نه به معنای حذف و سرنگونی الزامی رژیم.

به این معنی که حتی کارگزاران سیاسی کنونی در صورت پذیرش تغییر و شرایط جدید همچنان میتوانند در نظام سیاسی اصلاح شده مبتنی بر رژیم حقوقی آن به فعالیت سیاسی بپردازند.

آنچه در ادامه خواهد آمد طرحواره ای(ماکتی)است برای گشودن بحث چه باید کرد که در نوشتارهای بعدی اجزای آن بازتر خواهد شد. و بحثهای نظری مرتبط با آن نیز صورت خواهد گرفت.

پرسش: چه باید کرد؟

پاسخ: این پاسخ از پنج مرحله تشکیل شده است. یکم)طرح پایه ها و موضوعات اساسی. دوم)همراه سازی کارشناسان و منتقدان و مخالفان وضعیت کنونی و ایجاد ائتلاف حداکثری. سوم)سازماندهی. چهارم)ترویج و گسترش. پنجم)عملیاتی سازی تغییر.

یکم)طرح پایه ها و موضوعات اساسی: در آغاز بایستی 1-هدف غایی و نهایی به روشنی تعیین و مشخص گردد. 2-علت اهمیت و ضرورت نیل به آن هدف غایی معلوم گردد. 3-توصیف دقیق و روشن و بدون ابهامی از وضعیت مطلوب مورد نظر صورت گیرد.این کار میتواند هم باعث فراهم ساختن امکان جذب کارشناسان داخلی و ایرانیهای مقیم خارج شود و هم باعث راحت تر شدن امکان مفاهمه با سایر گروههای مخالف و منتقد و شاید مهمتر از همه باعث اقناع جمعیت غیر فعال اما نه چندان راضی از شرایط کنونی و همچنین حامیان وضعیت کنونی که مخالفتشان با تغییرات بیشتر به دلیل نگرانی از عدم شناخت وضعیت پس از تغییر است(از شغل و منافع گرفته تا شرایط حفظ اعتقادات و ارزشها) گردد. 4- تمام موانع پیش روی بطور دقیق تعیین گردد. 5-تمام منابع و امکانات قابل دسترس نیز بطور کامل تعیین گردد.و بالاخره 6-روش اصلی مورد استفاده(راهبرد اصلی و تاکتیکهای مورد قبول) و همچنین خطوط قرمز در این زمینه بطور شفاف مشخص گردد.

دوم)همراه سازی کارشناسان و منتقدان و مخالفان وضعیت کنونی و ایجاد ائتلاف حداکثری: در این مرحله بایستی از تمام گروهها و کارشناسان منتقد وضعیت کنونی اعم از داخلی و خارجی(ایرانیان مقیم خارج) خواسته شود که با تهیه طرحی تمامی شش مورد بالا(بخش یکم) را بطور روشن بیان نمایند تا برمبنای آن امکان نقد نظرات و گفتگو و مفاهمه فراهم آید.

لازم به ذکر است که غالباٌ آنچه در انقلابها زمینه ائتلاف حداکثری را ایجاد میکند وحدت نظر درباره سرنگونی رژیم حاکم است در حالیکه در اصلاحات ساختاری و بنیادی به ائتلاف ایجابی(توافق بر سر آنچه میخواهیم) نیاز است.

زیرا عامل حرکت مردم آگاهی کامل از وضعیت فردا است و تا این آگاهی کامل چه نسبت به نظام سیاسی و چه نسبت به نظام اقتصادی و فرهنگی و حقوقی و آموزشی و ... ایجاد نگردد بطور منطقی رفتارهای اعتراضی به وضعیت کنونی و حمایتی از جنبش تحول خواهی راانجام نمیدهند و این آگاهی زمانی مورد حمایت گسترده قرار میگیرد که مردم حد بالایی از وحدت نظر و روش در بین گروههای مخالف وضعیت کنونی مشاهده نمایند.درست بر خلاف انقلاب ها که مولد حرکت عواطف و احساسات و محرکهای ایدئولوژیک است و مقصود از آگاهی در آن نیز چیزی جز شعارها و آرمانهای مکتبی و ایدئولوژیک نیست و برای این موضوع اتحاد سلبی(توافق برسر آنچه نمیخواهند) نیز کافیست چرا که انقلابیون بیش از هر چیز به سرنگونی رژیم حاکم می اندیشند و در ذهنشان هم فردایی آرمانی نقش میزنند و برای این منظور تنها احساس قدرتمندی ناشی از اتحاد برایشان کافیست.(ر.ج سخنان آقای خمینی و آقای بازرگان و دیگر رهبران گروههای سیاسی تا پیش از 22 بهمن 57 و حتی کمی پس از آن)

***در پایان این مرحله هسته اصلی رهبری یا مدیریت جنبش براساس توافقات غیررسمی(از طریق اعلامیه یا بیانیه) و یا توافقات رسمی(امضای اسناد همکاری راهبردی توسط چهره های شناخته شده هرگروه) شکل خواهد گرفت.


سوم)سازماندهی: در این مرحله دو شکل از سازماندهی یکی بصورت رسمی و دیگری غیررسمی بایستی انجام پذیرد.منظور از سازماندهی رسمی در حقیقت ایجاد سازمان رسمی جنبش (ضعف جنبش سبز بدلیل عدم برخورداری از آن) است که بنابر ضرورت کارکردی بایستی همه گروهها و اقشار در آن حضور داشته باشند.

الف)گروه تقنین برای نگارش قانون اساسی یا آیین نامه اجرایی دوران گذار(یعنی همان حکومت توسعه گرای دموکراسی خواه مقتدر)این قانون یا آیین نامه بایستی جهت مدیریت پلکانی(افزایشی) دموکراسی نگاشته شود.

ب)گروه های مختلف طراح و برنامه نویس در حوزه ی اجرا بویژه برای حوزه 1-اقتصاد،2-فرهنگ و 3-آموزش بمنظور نقد شرایط کنونی و بیان اشکالات تداوم آن و همچنین ارائه راهکارهای واقعگرایانه اصلاح و تغییر این وضعیت و شرح وضعیت آتی و توضیح پیرامون امکان تحقق آن.

***حاصل کار دو گروه الف و ب میتواند در فعال سازی حداکثری کارشناسان جذب حداکثری مردم بخصوص جمعیت ناراضی اما کم امید و ساکت نقش بسیار مهم و تعین کننده داشته باشد

پ)راه اندازی هسته های اولیه تشکلهای مختلف صنفی(در صورت فقدان) و فعال سازی بیشتر هسته های موجود.

ت)گروه کارشناسی جهت تعیین استراتژی و تاکتیکهای عبور از موانع ساختاری (حقیقی و حقوقی) قدرت.

ث)گروه آموزش و ترویج که بایستی از تمامی اقشار و گروههای مختلف جامعه اساتید،معلمان،کارگران هنرمندان،روحانیون،دانشجویان،فعالان حوزه زنان و حقوق بشر،فعالان حوزه اقوام،اقلیتهای مذهبی و دگراندیشان،روزنامه نگاران و خلاصه همه اقشار تشکیل شده باشد.هسته اولیه این گروه بایستی به میزان زیادی با اصول و بنیادهای تغییر و رئوس برنامه های ذکر شده تا این مرحله هم رای و نظر باشد. وظیفه اصلی این گروه تولید اندیشه نیست بلکه این عده براساس اندیشه و نظریات و استراتژیهای تعیین شده به تولید محتوا فیلم،داستان،شعر،سخنرانی،مناظره،مصاحبه یا ...... و به هر نحو ممکن و بویژه فعال سازی شبکه های اجتماعی به نشر آگاهی و ترویج اندیشه ی ضرورت غیرقابل جایگزین اصلاحات ساختاری(بنیادین) میپردازند.سازماندهی غیر رسمی بیشتر در این حوزه صورت میپذیرد.

چهارم)ترویج و گسترش: در این مرحله گروه آموزش و ترویج بایستی به ترویج آگاهی پرداخته و در کنار آن به ایجاد حس توانمندی برای اثرگذاری و تغییر و زدودن احساس بی قدرتی سیاسی از عامه مردم اقدام نماید.تعیین جمعیت هدف و تناسب محتوا و فرد مروج با آن در این مرحله بسیار ضروریست.
در این مرحله از طریق شفاف سازی و رفع ابهام جذب حداکثری بویژه همراه سازی جمعیت خاموش، همراه سازی بدنه دستگاه سرکوب که از نظر ایدئولوژیک چندان تعلقی به حاکمیت کنونی ندارد و وابستگی و تعهدش بیشتر از جنس محافظه کاری منفعتی است با اطمینان سازی درباره عدم تغییر منفی وضعیتش پس از تغییرات با جنبش همراه ساخت.تعیین ساختار نیروهای مسلح پس از اصلاحات (برای این منظور بایستی در قسمت سوم ب به آن پرداخت) بسیار نقش اثرگذار و تعیین کننده ای دارد.

پنجم)عملیاتی سازی تغییر: این مرحله نقطه آغاز مشخصی ندارد و اگر نگاهی فرایندی (پروسه ای) به موضوع اصلاح و تغییر داشته باشیم هم اکنون نیز در حال اجراست اما در برنامه مورد نظر بسته به شرایط زمانی بایستی خواست تغییر از سوی جامعه در سطحی کلان اعلام گردد این حرکت میتواند از طریق راهپیمایی های آرام،نافرمانیهای گسترده مدنی و یا جمیع روشهای غیر خشونت آمیز که موجب برهم زدن نظم بنیادین جامعه(نه نظم هنجاری و سطحی) نگردد اما ادامه حرکت را برای حاکمیت غیر ممکن ساخته و آنها را ناچار به قبول برگذاری رفراندوم تغییر قانون اساسی یا ... نماید صورت پذیرد.

چند تذکر:

1-همانطور که در آغاز گفته شد این نوشتار صرفا یک طرحواره است و بند بند آن نیازمند شرح و نقد است.در نوشتارهای بعدی به این موضوع هم از جنبه نظری و هم از جنبه عملی با توجه به شرایط واقعی کشور پرداخته میشود.

2-در این نوشتار به موضوع رهبری و مدیریت اولیه اشاره نشده است.شروع این طرح با طراحی بند یکم آغاز میشود که این امر بدون مدیریت و رهبر اولیه از طریق مصاحبه و سوال از صاحب نظران و افرادی که به نوعی از ظرفیت مدیریتی برخوردارند نیز قابل تحقق است .آنچه توجه و لحاظ آن ضروریست این است که رهبری و مدیریت این جنبش جمعی است و به معنی انقلاب از رهبری کاریزماتیک برخوردار نیست.(نقیصه ای که در جنبش سبز بخصوص پس از دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی ایجاد شده است و چهره ای نسبتا کاریزماتیک بخصوص از جناب موسوی ساخته است.)

3-گرچه تمام مراحل مذکور جهت موفقیت در جنبش تحول خواهی بایستی پیاده گردد اما مرحله بندی آن در عمل به این شکل مدون و دقیق امکان پذیر نخواهد بود و در طی زمان چرخشهای مکرر در مراحل دیده خواهد شد.

4-لازم به ذکر و تاکید فراوان است که بدون طرحی این چنینی جنبش بصورت فعال پیش نمیرود و به پیروزی فعالانه دست نمی یابد و اگر نگاهی و تمایلی به فشار از بیرون(تهدید خارجی) یا افزایش نارضایتیهای اقتصادی (غیرآگاهانه) ندارد باید براساس طرحی اینچنینی عمل نماید و الا ......

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر