۱۳۹۱ فروردین ۳۰, چهارشنبه

خودآموز جنبش های اجتماعی (۳)

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


علی هنری

مقدمه ای بر روان شناسی اجتماعی کنش های جمعی (1)

مقدمه: کنش جمعی یکی از مکانیزم های اساسی تغییرات اجتماعی است، و از این رو از اهمیت عمده ای میان دانشمندان علوم انسانی و سیاست گذاران برخوردار است. نشریه معتبر مسائل اجتماعی# در شماره ای ویژه در پایان سال 2009 میلادی تعدادی از آخرین مقالات در این حوزه را جمع آوری و منتشر کرده است. این مقالات حاوی به روزترین پژوهش ها در زمینه روان شناسیِ اجتماعی کنش های جمعی، اعتراضات سیاسی و جنبش های اجتماعی است. نوشته زیرترجمه و تلخیص مقدمه#  آن مجموعه است که امیدواریم برای مجموعه متنوعی از مخاطب فارسی زبان قابل فهم باشد. در این مقدمه نویسندگان پس از مروری کوتاه ولی جامع بر نظرگاه های عمده روان شناختی در کنش های جمعی (نظریه های هویت اجتماعی، محرومیت نسبی و بسیج منابع) به ارائه بحثی در تنوع قابل توجه پژوهش های کنش های جمعی از نظر زمینه پژوهش، روش ها و شیوه های عملیاتی کردن می پردازند. این مقدمه می تواند در فهم پرسش چه کسانی در جنبش های اجتماعی مشارکت می کنند، کمک رسان باشد. روان شناسی اجتماعی در سطح خرد یا افراد جامعه به خدمتِ فهمِ جنبش های اجتماعی می آید. پاسخِ اینکه چه انگیزه هایی فرد را به سمت مشارکت در کنش های جمعی یا جنبش های اجتماعی سوق می دهد یا مانع  از مشارکت در آن می شوند را در حوزه روان شناسی اجتماعی باید جستجو کرد.

-------

نمونه هایی از نابرابری‌ها و بی عدالتی‌های اجتماعی در سراسر جهان ثبت شده است. بخشی از این بی عدالتی ها از اختلاف وضعیت نهادینه بین گروه های اجتماعی (بر مبنای دسته بندی هایی از قبیل جنسیت، نژاد/قوم، و گرایش جنسی) منتج شده، که نابرابری های نظام مندی در ثروت، بهداشت و فرصت های تحصیلی پدید آورده است. بعلاوه، بخشی دیگر از زیاده خواهی های گروه یا افراد دیگر ریشه گرفته  است. در سراسر تاریخ گروه هایی بوده اند که جنایت ها و بی عدالتی هایی در حق دیگران مرتکب شده اند (یعنی یک کشور شاید به دیگری هجوم آورده و آن را اشغال کرده، یا یک شرکت شاید شرایط سختِ کاری بر کارمندانش تحمیل کرده است). اما افراد زیان‌دیده همیشه این شرایط موجودِ نابرابرانه را نپذیرفته اند و بلکه درعوض، تاریخ نشان می دهد تحت شرایط خاصی آن ها به مبارزه با این نابرابری ها و بی عدالتی های اجتماعی از طریق کنشِ جمعی اقدام کرده اند.

کنش جمعی بطور سنتی  به کنشی گفته می شود که هدفش بهبود وضعیت، قدرت، یا نفوذ کل گروه باشد نه یک یا تعداد اندکی از افراد آن گروه: برای مثال، افراد اقدام به کنش جمعی می کنند تا تبعیض نظام مند براساس قومیت، جنسیت، یا گرایش جنسی را به چالش بکشند. کنش جمعی می تواند حتی بدنبال توقف یا جلوگیری از بی عدالتی در قبال یک گروهِ دیگر باشد، مثلا تظاهرات چندروزه در مخالفت با اشغال عراق توسط ارتش آمریکا برای نفوذ در نشست جی 8 در سال 2007 این را نشان داد که گاهی گروه هایی بدون آنکه خودشان متضرر یا منتفع از سیاستی باشند برای جلوگیری از بی عدالتی نسبت به گروه های دیگر کنش های جمعی صورت می دهند. توجه کنید که کنش های جمعی لزوماً نیاز به جمع های فراگیر واقعی ندارند. موضوع بیشتر بر سرِ هدف آن کنش ها –تغییر وضعیت گروه- است تا تعداد افرادی که مشارکت می کنند. بنابراین مفهوم کنش جمعی نه تنها شامل کنش های سیاسی توده ای از قبیل مشارکت در تظاهرات می شود، بلکه کنش‌های فردی از قبیل امضا و رای دادن را نیز دربر می‌گیرد. بعلاوه، ممکن است مردم سازمانی را برای جنبشی اجتماعی سامان و تشکیل دهند که هدفش تنها خلق تغییر اجتماعی از طریق سازماندهی کنش های جمعی و بخدمت گرفتن دیگران به منظور ملحق شدن به آن هااست.

عوامل اجتماعی و روان شناختی که مردم را به سمت کنش های جمعی سوق می دهند چیستند؟ پژوهشگران از دیرباز به این پرسش علاقمندند چرا که پیامدهای اجتماعی کنش های جمعی می تواند عظیم باشد؛ یعنی زیان‌دیدگان به قدرت برسند، درحالیکه گروه های منتفع موقعیت بالامرتبه شان را از دست دهند؛ هرچند شاید آن ها به موقع برای دوباره پس گرفتن آن سازماندهی کنند. چنین مبارزاتی شامل کنش های قهرآمیز و غیرخشونت آمیز نیز می شود. پژوهش ها روی این موضوع می تواند برای آن هایی که به دنبال سوق دادن مردم به کنش های جمعی هستند (برای نمونه رهبران اتحادیه ها و سیاستمداران)، و همینطور برای کسانی که آرزو دارند از انجام آن ها جلوگیری کنند (برای نمونه اولیای امور) استراتژی های عملی ارزانی کند.

در توجه به مطالعات نابرابری های اجتماعی در میان روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی در ده سال گذشته تجدید حیاتی به چشم می خورد. این پژوهش ها در ابتدا تنها کنش های جمعی بوسیله زیان‌دیدگان یا گروه های پایین‌مرتبه را بررسی کرده اند، یعنی بر این پایه بودند که تنها گروه های محروم و آسیب دیده دست به کنش های جمعی، اعتراضات، انقلاب ها و شورش ها می زنند. ولی اخیرا کنش های جمعی بوسیله گروه های منتفع یا بالامرتبه و همچنین گروه هایی که اساسا برمبنای وضعیت شان تعریف نمی شوند بررسی شان آغاز شده است (برای نمونه گروه های برمبنای عقیده). هدف اصلی ما شناسایی عوامل اجتماعی، روان شناختی است که کنش های جمعی درمیان نه تنها اعضای گروه های پایین‌مرتبه، بلکه افراد گروه های بالامرتبه  یا جمع های برساخته حول ابعاد دیگری بجز مرتبه اجتماعی (برای نمونه عقاید سیاسی) را موجب می شوند. در این مقدمه، ما نظریه ها  و پژوهش های حوزه کنش جمعی را مرور می کنیم.

بررسی اجمالی نظریه ها و پژوهش های کنش جمعی

از آنجایی که کار روی این عنوان در رشته های مختلف شامل جامعه شناسی، سیاست، تاریخ، و روان شناسی صورت گرفته است، مقالات درباره کنش های جمعی پرتعداد و متنوع هستند. از همین رو کار نظری و پژوهش بر سطوح مختلفی از تحلیل شامل سطح کلان (اشاره به نیروهای استراتژیک و سیاسی ای که کنش جمعی را تسهیل می کنند یا مانع می شوند)، بین سطوح (اشاره به شرایط عمومی ای که گروه ها و اعضایشان را در میان جامعه تحت تاثیر قرار می دهند)، و سطح خرد (اشاره به پاسخ روان شناسی اعضای گروه ها به محرومیت ها و زیان دیدگی های عمومی است) بچشم می آید. مطالعات تجربی نیز روش های پژوهشی مختلفی را دربرمی گیرند، مانند تجربه های آزمایشگاهی با گروه هایی که توسط پژوهشگران شکل داده می شوند، نظرسنجی ها درمیان مشارکت کنندگان در دنیای واقعی جنبش های اجتماعی، مصاحبه رودررو با مشارکت کنندگان در جنبش‌های اجتماعی، پژوهش های جمعیت شناسی جنبش های سیاسی و سازمان های جنبش های اجتماعی، و تحلیل پوشش خبری حوادث اعتراضی. علاوه بر این پژوهشگران، کنش های اجتماعی را از طرق مختلف عملیاتی کرده اند. در ادامه به شکل اجمالی به ریشه های تاریخیِ نظریه ها و پژوهش های کنش های اجتماعی می پردازیم.

توصیف اجتماعی و روان شناسی کنش های اجتماعی

پژوهش های اولیه بر روی کنش های جمعی، متغیر وضعیت عینی را به عنوان پیشبینی کننده کنش های اجتماعی برجسته می کنند. یعنی اگر وضعیت عینی گروهی ناعادلانه، نابرابر، زیان دیده و غیره باشد پیش بینی می شود این گروه به کنش جمعی اعتراضی دست می زند. چنین چارچوبی دلالت بر این دارد که اختلاف وضعیت (یا مرتبه) ساختاری میان گروه ها است که مشارکت گروه های پایین‌مرتبه در کنش های اجتماعی را برای دست یابی به برابری اجتماعی توضیح می دهد. در چنین رویکردهایی به نقش ادراک ذهنی افراد و احساسات در تحریک به اقدامات برای تغییر اجتماعی کمتر توجه نشان داده می شود. یعنی به این توجه نمی شد که هر فرد چه ارزیابی ای از وضعیت خود دارد و چه احساسی نسبت به این وضعیت دارد.

اما همانطور که مارکس و انگلس (1848/2002) پیشنهاد کرده اند شرایط انتزاعی تاریخی و ساختارهای اجتماعی به خودی خود تغییرات اجتماعی را به وجود نمی‌آورند. درواقع پژوهش های کلاسیکی که در سربازان آمریکایی# گزارش شده اند نشان می دهند که اعضای گروه های زیان‌دیده لزوما بدنبال بهبود شرایط گروهشان نیستند. پرسش این است چرا برخی موردهای نابرابری اجتماعی چالش‌برانگیزند و برخی نه؟ به عبارت دیگر چرا همه گروه های محروم علیه عامل محرومیت بر نمی خیزند و حتی مدت های طولانی آن را تحمل می کنند. برای پاسخ به این پرسش، چارچوب های مختلف که به انگیزه های روانی افراد برای کمک به دستیابی به برابری اجتماعی و عدالت اجتماعی تمرکز دارند توضیحات ذهنی گرای مشارکتِ کنش های اجتماعی را پیشنهاد کرده اند. بدین صورت که نحوه تصور افراد از جهان اجتماعی شان عمیقا بر نحوه پاسخشان به آن اثر می‌گذارد. یعنی مثلا اگر فردی این نابرابری را در ذهنش مشروع بداند هیچگاه دست به کنش جمعی اعتراضی نمی زند. این ذهنیت فرد است که وضعیت فرد را نسبت به گروه ها و افراد دیگر ارزیابی می کند.

نظریه محرومیتِ نسبی برای نمونه فرض می کند که فقط زمانی که تصور افراد از وضعیتشان به مثابه محرومِ نسبی باشد آن ها خشم و عصبانیت را تجربه می کنند، و بدنبال استیفای سهم خودشان می روند. نظریه مجرومیت نسبی حداقل دو چشم انداز کلیدی را در راستای اینکه چرا افراد در کنش های جمعی مشارکت می کنند شکل داده است. نخست، محرومیت باید به مثابه یک امر گروهی برای این تجربه تصور شود تا کنش جمعی را پیش بینی کند. نتایج یک فراتحلیل توضیح می دهد هنگامی که محرومیت به مثابه یک امر فردی و بی انصافی فردی تصور شود، حس ناشی از محرومیت، کنش جمعی را پیش بینی نمی کند. هرچند، هنگامی که همان محرومیت به مثابه امر گروهی و بی انصافی اجتماعی تصور شود، محرومیت نسبی یک پیش بینی کننده قوی کنش های اجتماعی است.

دومین چشم انداز از نظریه محرومیت نسبی دلالت بر آن دارد که افراد فقط بی عدالتی یا نابرابری اجتماعی را تصور نمی کنند بلکه اغلب احساسی هم برانگیخته می شوند. نظریه های محرومیت نسبی استدلال می کنند که پاسخ عاطفی است که برای مشارکت در کنش جمعی ایجاد انگیزه می کند. بدین تریب تجربه های مربوط به کنش بنظر می رسد بیشتر با  اجزای احساسی و عاطفی محرومیت نسبی بدست می آیند. این فکر راه کاربرد احساس گروه-محور در پژوهش های کنش جمعی را هموار می کند. برای نمونه احساس عصبانیت و خشم گروه-محور، افراد را برای درگیر شدن در کنش جمعی برمی انگیزد. مشابه  همین، احساس عصبانیت و شرم شهروندان آمریکا و انگلیس درباره اشغال عراق توسط کشورهایشان آن ها را برای اعتراض به اشغال برانگیخت. به عبارت دیگر همواره حس نابرابری نیست که مردم را به کنش های اجتماعی سوق می دهد بلکه احساسات بویژه زمانی ه نسبت به یک گروه که فرد به آن تعلق دارد باشد کنش جمعی را پدید می آورد.

----------

خلاصه: تا اینجا مرور نظریه ها در کنش های اجتماعی نشان از آن دارد در ابتدای امر تصور بر آن بوده است هر فردِ محروم و تنها افرادِ محروم به کنش های جمعی دست می زنند. اما به مرور روشن شد نه تنها محرومیت تنها عامل اعتراض نیست (چه بسا بسیاری از افراد محروم هیچ گاه در اعتراض جمعی مشارکت نکنند)، بلکه تنها محرومان نیز نیستند که در اعتراضات جمعی مشارکت می کنند. در این رویکرد جدید عامل ذهنیت فرد و احساسات او نسبت به وضعیتش مورد توجه قرار گرفت. اینکه فرد چگونه وضعیتش را ارزیابی می کند و چه احساسی نسبت به آن وضعیت دارد موضوع بااهمیتی است که مشارکت یا عدم مشارکت او را در جنبش اجتماعی تعیین می کند. در ادامه به عوامل دیگر تسهیل کننده مشارکت در کنش های جمعی و جنبش های اجتماعی چون هویت های اجتماعی خواهیم پرداخت.

ادامه دارد

پی‌نوشت:

۱- Journal of Social Issues

۲-  مقدمه ای بر پویایی اجتماعی و روان شناختی کنش های جمعی نوشته مارتین فن زومِرِن و آرتی یِر

Journal of Social Issues, Vol. 65, No. 4, 2009, pp. 645-660

۳-  سربازان  آمریکایی نام پژوهشی با رویکرد روان شناسی اجتماعی است که در جنگ جهانی دوم با استفاده از مصاحبه و پرسش نامه و روش های دیگر برروی نیم میلیون سرباز آمریکایی انجام شده است. داده های آن پژوهش گسترده که توسط تیمی تحت نظارت جامعه شناس برجسته ساموئل استوفر انجام شده است از آن تاریخ تاکنون مورد مطالعه در بیش از صد پژوهش قرار گرفته اند. کارهای صورت گرفته روی این پژوهش بویژه موجب پیشرفت مفهوم محرومیت نسبی شده است. (مترجم) 
 


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر