۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

گزارش نوروزی: هراس حکومت از رنگ سبز


گزارش نوروزی: هراس حکومت از رنگ سبز!

سعید زندگانی

جرس: نوروز امسال را از زوایای مختلفی می توان ترسیم کرد. در این گزارش سعی شده برش هایی از نوروز 89به تصویر کشیده شود؛ از سخنان رهبر تا برنامه های تلویزیون، از سفر مشایی به کشورهای اروپایی تا مهمانی های نوروزی سفارت و از هراس حکومت از رنگ سبز تا ...  

 از نوروز تا  نوروز

سخنان رهبر جمهوری اسلامی را در مشهد شنیدید که بازهم از حضور چهل میلیونی مردم در انتخابات گفت که ولایت او را تائید کرده اند، درست بودن آن انتخابات وبرحق بودن احمدی نژاد در مقام رئیس جمهوری را تائید کرد و بازهم به "دشمن" تاخت. اینها را که می شنیدم، یاد سخنان ایشان روز سوم فروردین 1388 در همانجا افتادم که گفت "من یک رای بیشتر ندارم و آنرا هم کسی نمی داند برای که می نویسم"! حالا از آن نوروز تا این نوروز همه مردم ایران می دانند که "آقا" رای خود را بنام که نوشته است و تعداد آرای ایشان هم یکی نبوده بلکه 24 میلیون بوده است!

 ماجرای مار و پونه "سبز

 تصویری که اینجا می بینید، بخشی ازآگهی مجموعه تلویزیونی "چاردیواری" ساخته سیروس مقدم است که در طول سیزده روز نوروز هر شب از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد. در این تصویر روسری بهنوش طباطبائی بازیگر اول این مجموعه آبی رنگ است، ولی اگر خود مجموعه را از کانال یک تماشا می کردید، می دیدید که در تمام این سیزده قسمت، همین روسری با رنگ سبز بر سر بازیگر قرار داشت. مجموعه را چند ماه قبل سیروس مقدم با استفاده از روسری سبز ساخته بود که سانسورچی های صدا و سیما نتوانستند رنگ آنرا عوض کنند؛ اما درآگهی مجموعه و با کمک "فتوشاپ" روسری سبز را به آبی بدل ساختند، همان کاری که چندی پیش درهمایش نهاد ریاست جمهوری با پرچم سه رنگ ایران کردند. داستان، حکایت همان ماری است که از پونه بدش می آید و از قضا "پونه" خانم هم دائم مقابل لانه اش "سبز" می شود. اینها از جنبش سبز دلشان خون است، از بد شانسی شان بهار هم سبز رنگ است!

 مشائی: هنر نزد ایرانیان است و بس!

 اسفندیار رحیم مشائی یارغار و پدر عروس احمدی نژاد و مرد هیجده شغله دولت او، که یکی از مشاغلش "جانشین رئیس جمهور در شورایعالی ایرانیان مقیم خارج از کشور" است، در آستانه عید شال و کلاه کرده و به کشورهای اروپائی آمده بود تا در "جشن نوروز باستانی" که بوسیله کنسولگریها و سفارتخانه های حکومتی در شهر های مختلف اروپا برگزار می شد، شرکت کند.

 اینها که مخالف هرچیز "باستانی" در مورد ایران هستند و سرزمین ما را بی گذشته و شناسنامه می خواهند تا خود شناسنامه جدیدی برایش صادر کنند که تاریخ آن از ولایت آقای خامنه ای و ریاست جمهوری احمدی نژاد آغاز می شود، به اینجا که می رسند، طرفدار نوروز و ایران باستان می شوند. شاهدی می گفت که مشایی در این میهمانی ها چنان از ایران و ایرانی و تاریخ و فرهنگ آن داد سخن داده که همه را انگشت به دهان کرده است. هر جا هم که رفته یک طبقه از گرانترین هتل شهر را برای اقامت مشائی و همراهانش و سالن و سرسرای هتل را برای برگزاری جشن اجاره کرده اند. به نظر می رسد او که گفته بود دولت برای کارهای فرهنگی خارج از کشور دومیلیارد دلار در سال جاری کنار گذاشته، در همین سفر قسمت اعظم این مبلغ را هزینه کرده باشد. حکیم ابوالقاسم فردوسی اگر این اسفندیار را می دید، یکبار دیگر محکم تر می سرائید که "هنر نزد ایرانیان است و بس"!

 چلوکباب سفارتی

 برای جشنهای نوروزی در کنسولگریها و سفارتخانه ها، چندین گروه موسیقی را هم راهی کشورهای دیگر کرده بودند که علاوه بر هزینه بلیت و اقامت، روزی پنجاه دلار هم به اعضای گروه دستمزد می دادند.اکثراعضای این گروهها را نوازندگان و خوانندگان جوان و جویای نامی تشکیل می دادند که حتی نمی دانستند با چه هدفی به سفر می روند. به این هنرمندان گفته بودند "رایزن فرهنگی" در فلان کشور برای ایرانیان مقیم آن کشور برنامه نوروزی تدارک دیده و شما هم جزواین برنامه هستید. رهبر یکی از این گروهها که سخت از ترفندی که خورده بود عصبانی می نمود، می گفت: "آقا باور کنید در سالن فقط ده – پانزده ایرانی بودند بقیه را عربها و افغانی ها و پاکستانیها تشکیل می دادند که همراه خانواده کارمندان سفارت و کنسولگری آمده بودند چلوکباب ایرانی بخورند و اصلا هم به موسیقی ما گوش نمی دادند"!

 حکومت از رنگ "سبز" می ترسد

 اگر در طول سیزده روز نوروزی پای برنامه های مختلف تلویزیونی می نشستید، می دیدید که حکومت چگونه از رنگ "سبز" وحشت دارد. اشاره ای در مقدمه این یادداشتها به این موضوع داشتم. حتی در برنامه "مردان آهنین" هم تا جائی که می توانستند از پوشاندن پیراهن سبز به تن ورزشکاران ممانعت کردند. در سریال "دارا و ندار" مسعود ده نمکی، جوانان بی مزه و کم سواد و ندید بدید خانواده "دارا" بودند که روسری و پیراهن سبز می پوشیدند. اما آخرین شاهکار نوروزی را رئیس مرکز کنترل ترافیک تهران زد و به مامورانش دستور داد هر اتومبیلی که روز سیزده بدر روی آن "سبزه" گذاشته اند، به جرم اختلال در نظم عمومی جریمه شود. همه اینها موجب شادمانی است و نشان می دهد که جنبش سبز مردم ایران چه هراسی در دل حکومت استبداد انداخته است. حالا کار بجائی رسیده که از "سبزه" نوروزی هم می ترسند!

 مجموعه های تلویزیونی

 از مجموعه های تلویزیونی نوروزی گفتم که "دارا و ندار" ده نمکی از کانال پنج استان تهران پخش می شد، "زن بابا" ساخته سعید آقاخانی از کانال سه و "چاردیواری" ساسان مقدم از کانال یک. ازبرخی تازگی ها و نوآوریها در داستان و ساخت "چاردیواری" که بگذریم دو دیگر چیزی برای گفتن نداشتند، بخصوص ده نمکی که در قحط الرجال حضور هنرمندان سبز در صدا و سیما حالا از انصار حزب اله و برهم زدن تجمعات و به هم ریختن کتابفروشی ها، به چهره شاخص هنری در دولت احمدی نژاد و رادیو تلویزیون ضرغامی بدل شده و همان ویژگیهای گذشته را به عالم هنر آورده است.

 سیزده سال پیش که خاتمی رئیس جمهوری شده بود، استاد فرزانه سرد و گرم چشیده ای می گفت: نگاه کن مردم را که به تقلید از رئیس جمهوری جدید مودب تر شده اند، تر و تمیز لباس می پوشند و رفتار و کردارشان نیک می نماید. استاد قبل از اینکه احمدی نژاد سرکار بیاید روی در نقاب خاک کشید و به سرای باقی شتافت و این روزها را ندید. اگر بود می دید که رئیس دولت انتصابی رفتار و کردارش حتی روی ساخت مجموعه های تلویزیونی و داستان آنها هم تاثیر گذاشته: مملو از شعار و دروغ، نازل، سطحی و تا بخواهی ریاکارانه!

 

 

سبز مي مانيم، تا هميشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر