۱۳۹۱ فروردین ۴, جمعه

سیاست خارجی ایران در سال ۱۳۹۰؛ بر مدار انزوا

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


نادر مرزبان
  جرس: کشتی سیاست خارجی ایران در 365 روز گذشته روی آبهای ناآرام در حرکت بود. آبهایی که ایران را در مداری از انزوا،تحریم و تهدید جنگ قرار داده اند. سکان داران کشتی در این مسیر پیش رفته اند و می گویند که بازهم پیش خواهند رفت. بی اعتنا به این که کشتی در معرض بادهایی تندتر و موج هایی خروشان تر و در یک قدمی غرق شدن است. مسافران دل نگران و مشوش درگیر تکان های شدیدی هستند که زندگی شان را در معرض مخاطره ای بنیادی قرار داده است. آنها از غرق شدن قریب الوقوع این کشتی می ترسند. سکان داران اعتنایی به ترس آنها نشان نمی دهند. این گزارشی است درباره دلایل نگرانی نسبت به سرنوشت کشتی سیاست خارجی ایران.

 

تحریم پشت تحریم


تحریم تبدیل به یک واژه ای آشنا برای شهروندان ایرانی شده است. آنها هر روز کانال های تلویزیونی را بالا و پایین می کنند، سایت های اینترنتی را چک می کنند، خبرهای روزنامه ها را می خوانند و کمتر روزی است که خبری تازه درباره تحریم هایی تازه نبینند. تحریم هایی که روز به روز بر ابعاد آن افزوده می شود و دیگر در یک محدوده خاص نیست. تحریم ها حالا علاوه بر بانک ها و موسسات مالی و اعتباری به بخش های حساس و استراتژیک اقتصاد کشور یعنی نفت و پتروشیمی هم وارد شده است. این تحریم ها چنان پردامنه است که تا همین حالا اثرات خود را بر حیات اقتصادی جمهوری اسلامی گذاشته و نوسان های بی سابقه در بازار ارز و طلای کشور طی ماه های اخیر از محصولات مستقیم همین تحریم هاست. این اما پایان کار نیست. انتظار می رود که بر شدت تحریم ها در ماه های آینده افزوده شود و این زنگ خطری است که نه تنها دولت بلکه معیشت روزمره شهروندان را به شدت تهدید می کند. آهنگ رو به افزایش تحریم ها در ماه های اخیر به حدی در افکار عمومی نگرانی ایجاد کرده است که بسیاری از مردم در بهمن ماه و پس از تصویب تحریم نفت ایران از سوی اروپا به فروشگاه های بزرگ رفتند تا کالاهای اساسی را برای رفع خطر قحطی ذخیره کنند. ترس از قحطی هنوز به قوت خود باقی است. قدرت های غربی مدام هشدار می دهند که اگر تهران در سیاست های هسته ای خود تجدید نظر نکند، شدت دادن به تحریم ها امری گریز ناپذیر است. تهران می گوید که فعالیت های هسته ای اش را به هیچ وجه متوقف نخواهد کرد و این یعنی که شهروندان ایرانی باید در انتظار روزهای سخت تری باشند.


جنگ در یک قدمی!


شنیدن صدای شیپورهای جنگ حالا چندان سخت نیست. صدا به وضوح شنیده می شود. نگاهی گذرا به تیترها و خبرهای هر روزه پیرامون حمله احتمالی اسراییل به تاسیسات اتمی ایران برای نگران بودن نسبت به وقوع درگیری نظامی کفایت می کند. بازی وحشت عملا آغاز شده است. تهدیدها از جنس تهدیدهای سالهای پیش نیست. اسراییلی ها می گویند که ایران از خط قرمز رد شده است و آنها حتی منتظر پاسخ مثبت آمریکا نمی مانند و هر وقت که به تصمیم برسند بر اساس مصالح خود اقدام خواهند کرد. آمریکایی ها در وضعیتی تردید آمیز هستند. "باراک اوباما" رییس جمهوری این کشور علاقه ای به آتش افروزی در حال حاضر ندارد. او در آبان سال آینده باید خود را برای بار دوم در معرض انتخابات شهروندان آمریکایی قرار دهد و شروع یک درگیری نظامی دیگر در خاورمیانه مانعی در مسیر موفقیت اش است. اوباما در ماه های گذشته مدام به اسراییلی ها توصیه کرده که صبر پیشه کنند و اجازه دهند که تحریم ها علیه جمهوری اسلامی نتیجه بخش شود و مقام های ایران را به عقب نشینی از برنامه های هسته ای شان وادارد. ایران اما بر خلاف تئوری اوباما هنوز نشانه ای از عقب نشینی بروز نداده است بلکه برعکس، حالت تهاجمی به خود گرفته است. تهدید به بستن تنگه هرمز در صورت تحریم خرید نفت ایران توسط قدرت های اروپایی یکی از مهم ترین جلوه های سیاست های تهاجمی ایران بود. آمریکا و انگلیس البته در مقابل این تهدید به شدت واکنش نشان دادند و تصریح کردند که در هیچ شرایطی به ایران اجازه بستن تنگه هرمز را نخواهند داد. با این حال مساله این است که در فضای تنش آلود کنونی امید و چشم اندازی برای مصالحه و آرام شدن فضا دیده نمی شود. ایران و طرفین مذاکره هسته ای اش البته قرار است که در اردیبهشت سال آینده دور تازه ای از مذاکرات را در استانبول ترکیه برگزار کنند اما این مذاکرات احتمالا یک نوع اتمام حجت هم هست و اگر بدون نتیجه ای مشخص پایان یابد عوارض خاص خود را بر معادلات نظامی در منطقه خواهد گذاشت. "لئون پانته‌ا" وزیر دفاع آمریکا چندی پیش گفته بود که اسراییل در بهار سال آینده به ایران حمله خواهد کرد. او البته بعدا این سخنان را تکذیب کرد ولی به قول " اتو فون بیسمارک" نخستین صدراعظم آلمان، هر چیزی که دولت تکذیب می کند پایی در واقعیت دارد.


نورافکن ها روی ایران


شورای حقوق بشر سازمان ملل در جلسه 21 خرداد خود به "احمد شهید" وزیر امور خارجه سابق مالدیو ماموریت داد که به عنوان گزارشگر ویژه بر اوضاع ایران نظارت کند و نتایج تحقیقات خود را با اعضای این شورا درمیان بگذارد. شورای حقوق بشر در انتخابات گزارشگر ویژه این ملاحظه را در نظر داشت که فرد انتخاب شده بتواند نظر مساعد مقام های تهران برای همکاری را جلب کند. آنها انتظار داشتند که احمد شهید به واسطه مسلمان بودنش قادر به جلب همراهی ایرانی ها باشد اما او قادر به این کار نبود. ایران نه فقط علاقه ای به همراهی با گزارشگر ویژه سازمان ملل نشان نداد بلکه او را عامل آمریکا و اسراییل برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی نامید. احمد شهید ناامید نشد و درخواست خود برای دیدار از ایران و گفتگوهای با مقام های این کشور را چند بار تکرار کرد اما هر بار با پاسخ منفی روبرو شد. او در شهریور سال گذشته یعنی سه ماه پس از آغاز ماموریت اش نخستین گزارش خود از وضع حقوق بشر در ایران را منتشر کرد. گزارشی که در آن با استناد به نقل قول های شاهدان عینی به مصادیقی از سرکوب و شکنجه و اعدام اشاره شده بود. این گزارش در مجمع عمومی سازمان ملل نیز قرائت شد و قطعنامه ای در محکومیت اقدام های ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی را در پی داشت. احمد شهید در نیمه دوم سال مشغول تهیه گزارش جامع خود درباره نقض حقوق بشر در ایران شد و این گزارش را در نیمه اسفند منتشر کرد. گزارشی که در آن اشارات جزئی تری به موارد سرکوب و شکنجه،بازداشت های خودسرانه و غیرقانونی، حبس های طولانی مدت و مواردی نظیر آن شده بود. ایران مفاد این گزارش را نیز رد کرده و سیلی از اتهام ها را متوجه احمد شهید و یافته های او کرده است. سوای واکنش جمهوری اسلامی، تاثیر این گزارش در نگاه سایر کشورها به ایران قابل ملاحظه است. گزارشهای شورای حقوق بشر گرچه ضمانت اجرا ندارد اما نورافکن های جهانی را بر پرونده یک کشور می اندازد و هزینه های بین المللی نقض حقوق بشر را برای آنها افزایش می دهد.


گفتگو با زبان ترور


یک داستان تخیلی جاسوسی یا یک طرح واقعی برای ترور؟ این سوالی است که پس از ادعای کاخ سفید مبنی بر تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در خاک آمریکا در مهر ماه گذشته طرح شد و هنوز جوابی برای آن وجود ندارد.دولت آمریکا در 19 مهرماه مدعی شد که دو متهم به نام های "منصور ارباب سیر" و "غلام شکوری" تحت هدایت سپاه قدس ایران در صدد بوده‌اند از طریق پرداخت پول به قاچاقچیان مواد مخدر، "عادل الجبیر"، سفیر عربستان درآمریکا را ترور کنند. به گفته مقامهای آمریکایی، نیروی قدس سپاه پاسداران برای انجام این عملیات در آمریکا مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به حساب یک عضو کارتل مواد مخدر مکزیک فرستاده که وی مامور مخفی مواد مخدر آمریکا بوده است. این مبلغ بخشی از پیش پرداخت یک و نیم میلیون دلاری ایران برای هدف قرار دادن سفیر عربستان بوده است.مقام های ایران ادعای آمریکا را به شدت رد کردند و آن را ساختگی دانستند اما طرح این اتهام فضای روابط دو کشور را بیش از همیشه تنش آلود کرد و حالتی شبیه جنگ سرد را حکمفرما ساخت. نزدیک سه ماه بعد یک ترور به وقوع پیوست اما نه در واشنگتن بلکه در حوالی پل سید خندان تهران. قربانی آن معاون بازرگانی سایت هسته ای نطنز به نام " مصطفی احمدی روشن" بود. او چهارمین دانشمند هسته ای ترور شده ایرانی طی دو سال گذشته بود. ترورهایی که همگی به یک شیوه یعنی از طریق بستن بمب دستی به خودروهای آنان انجام شده بود.ایران انگشت اتهام را پس از این ترور به سوی آمریکا و اسراییل نشانه رفت.آمریکا این اتهام را رد کرد و اسراییل درباره آن سکوت کرد. این پایان کار نبود. برخی چهره های رادیکال محافظه کار ایران از ضرورت مقابله به مثل ایران در ترور اسراییلی ها تاکید کردند. در بهمن ماه گذشته طی یک هفته، عملیاتی تروریستی در گرجستان،هند و تایلند علیه اهداف اسراییلی صورت گرفت. مقام های جمهوری آذربایجان هم مدعی شدند که یک گروه تروریستی وابسته به ایران را که قصد حمله علیه اهداف اسراییل را داشته است دستگیر کرده اند. ایران همه این اتهام ها را رد کرد اما رد و بدل شدن اتهام های تروریستی میان ایران-آمریکا و اسراییل بر التهاب های روانی درباره بروز درگیری نظامی افزوده است به حدی که اکنون بهترین عبارت برای تعریف وضعیت فعلی" جنگ سرد" است.

 

 

 

 

 

 

 

 


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر