۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

زندان ها را دانشگاه کرديم، دانشگاه ها را زندان می کنيم، اکبر گنجی

 

    زندان ها را دانشگاه کرديم، دانشگاه ها را زندان می کنيم، اکبر گنجی

     

    جمعه 3 مهر 1388

     

    آيت الله خمينی در اوائل انقلاب طی يک سخنرانی گفته بود: زندان ها را دانشگاه خواهيم کرد. سه دهه بعد، اين پروژه فارغ التحصيلان خود را بيرون می دهد: حجاريان، ابطحی، عطريانفر، شريعتی و... که واحدهای درسی نوشته شده به وسيله ی سلطان را "پاس" کرده اند، در سيمای جمهوری اسلامی، امتحان پس می دهند و علوم اجتماعی مدرن را از زوايای گوناگون نقد و رد می کنند.

     

    آيت الله خمينی در اوائل انقلاب طی يک سخنرانی گفته بود: زندان ها را دانشگاه خواهيم کرد.

     

    سه دهه بعد، اين پروژه فارغ التحصيلان خود را بيرون می دهد: حجاريان، ابطحی، عطريانفر، شريعتی و... که واحدهای درسی نوشته شده به وسيله ی سلطان را "پاس" کرده اند، در سيمای جمهوری اسلامی، امتحان پس می دهند و علوم اجتماعی مدرن را از زوايای گوناگون نقد و رد می کنند، وضعيت بسيار خوب دانشگاه اوين (بازداشتگاه ۲ الف سپاه) را به تصوير می کشند، از رابطه ی انسانی اساتيد (بازجويان سپاه) با دانشجويان (زندانی ها) سخن می گويند، از اينکه زمامداری آيت الله خامنه ای ادامه ی زمامداری پيامبر گرامی اسلام است، از اينکه اعتراف کنندگان به خطا و توبه کنندگان از تحصيل در علوم اجتماعی شجاع ترين افرادند، اما بقيه ی بازداشت شدگان حتی شجاعت اعتراف به خطا و توبه ی از گناهان را هم ندارند.

     

    کلاسی که سعيد حجاريان پاس کرد تا به اين نتايج درخشان رسيد، به شرح زير بود: از همسر او چند جلسه امتحان گرفتند (يعنی چند جلسه او را بازجويی کردند) و او در امتحان ها رد شد (يعنی او را به ارتباط با سازمان مجاهدين خلق متهم کردند)، پسر جوان او را هم امتحان کردند (يعنی در ماشين او چند کيلوگرم مواد مخدر جاسازی کردند)، اما او هم در اين امتحان رفوزه شد (يعنی او را به قاچاق مواد مخدر متهم کردند که حکم اش اعدام بود).

     

    وقتی سعيد حجاريان نتايج باورنکردنی امتحانات همسر و فرزندش را ديد، چاره ای جز آن نداشت که برای قبولی همسر و فرزندش (يعنی رفع اتهام ساخته شده به وسيله ی بازجويان سلطان)، خود را رفوزه کند (يعنی او حاضر بود هزينه ی نظريه پردازی اش را بپردازد، اما حاضر نبود که همسر و فرزندش هزينه ی نظريه پردازی های او را بپردازند).

     

    فرد ديگری واحدهای درسی نوع ديگری داشت (يعنی او را به چند فقره ارتباط نامشروع با دختران و زنان متهم کردند)، او هم مردود شد (يعنی برای اينکه در منظر افکار عمومی و خانواده و دوستان متهم به فحشأ نشود، مجبورش کردند تا دوستان و ياران خود را به انواع و اقسام امور متهم کند).

     

    تنها پروژه ای که ناتمام باقی مانده است، پروژه ی تبديل دانشگاه ها به زندان است که فاز سوم اش در حال انجام است. بسيج دانشجويی، بسيج اساتيد، دفاتر نمايندگی ولی فقيه، روسای دانشگاه که قبلاً معاون وزير اطلاعات بودند؛ همه و همه وظيفه دارند که به بهترين نحو ممکن، دانشگاه ها را به زندان تبديل کنند. توليدات اين زندان ها چيزی خواهد بود از قبيل، "دکتر سعيد مرتضوی"،"دکتر حسين الله کرم"، "دکتر محمود احمدی نژاد"، "دکتر علی کردان"، "دکتر رحيمی" معاون اول احمدی نژاد، "دکتر عباسی" استراتژيست بزرگ. يکی از مهم ترين روش های زندان کردن دانشگاه ها، دو حمله ی شبانه به کوی دانشگاه تهران بود. در زندان ها، هر ماه يک بار نيروهای حفاظت اطلاعات به بندها حمله ور می شوند و همه چيز را داغان می کنند و می روند. حمله به دانشگاه های اصفهان، شيراز، تبريز و... هم بخشی از همين پروژه بود. قرار است در ماه های آينده اردوهای تنوير افکار برای دانشجويان برگزار کنند.

     

    نتيجه: تمامی رويدادهای ذکر شده ، اثبات می کنند که رژيم جمهوری اسلامی، "نظام سلطانی" نيست.

    اکبر گنجی

    ۳ مهر ۸۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر