۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

استراتژی آگاهی بخشی-راه سبز امید

استراتژی آگاهی بخشی

گروه رسا-راه سبز امید

«این تحلیل حاصل تلاش یک ماهه اعضای گروه رسا است.که به دنبال یافتن راه های ممکن برای آمادگی و استقبال از فردای سبزمان است.در این تحلیل به بخشی از نیاز های امروز جامعه اشاره شده و اینکه عملی ترین راهبرد برای رسیدن به آن نیازها ، اکنون انتشار نشریات سبز برای توسعه آگاهی و ظهور خودآگاهی است.در کنار این بخشی از ضرورت هایی که در این راه باید توجه شود عنوان شده است.به نظر گروه رسا گسترش و تاثیر این نشریات در گروی ظهور جنبش سبز در جامعه است.و اینکه تمامی فعالان و همراهان جنبش باید در جستجوی یافتن راه های  ممکن و کم هزینه برای این مهم باشند.در پایان تاکید شده که  برای پرهیز از روزی سیاه تر و تلخ تر در دیارمان هریک از ما باید قدمی در این راه بگذاریم و به طریقی در ایجاد آگاهی در جامعه مان سهیم باشیم.... باشد تا در فرصتی دیگر به راه های ممکن برای ظهور جنبش سبز از دیدگاه این چند جوانه بپردازیم.»


تقدیم به همه ی زندانیان استوار جنبش سبز که با استقامت و پیام هایشان ما را به امید و برخاستن فرا می خوانند. 


تحلیل پیشرو درباره عملی ترین و ساده ترین ابزارمان است. ارداه ای که اگر در وجود ما نهادینه شود همچون ارتشی عمل می کند،که هیچ خواستی آن را جلودار نیست...

ارتــش سبــز بـیــداری بــه پـیــش ؛

ضرورت ها – نیازها - راهبردهای ممکن

جوانه ها را می بینید.یکی پس از دیگری سبز می شوند...در اوج سیاهی های ایرانمان، امروز آغاز بهار است.از روزی که همراهِ همراهِ جنبش سبز - میرحسین موسوی- به طور ویژه بر روی استراتژی آگاهی بخشی تاکید کرد، بیش از 11 ماه می گذرد.گرچه فرصت ها به سرعت از میان می روند. و گام های مورد انتظار در این راه کمی دیر برداشته می شوند، اما به مرور گروه ها و بخش های مختلف جنبش به این استراتژی روی می آورند.شاهد این مدعا انتشار نشریات کلمه ، اعتماد ملی ،رسا و قلم سبز در طول سه ماه اخیر و تولد سبزنامه هایی نو چون گذر است.به مرور نیز نشانه های این نشریات در این سوی و آن سوی شهر نمایان شده و می شود. نشانه هایی از جنس امید و بیداری.

چند لحظه تامل کنید ، شعار نمی دهیم؛

پیرامون خود را ببینید.جامعه ما امروز سرشار از زشتی هاست. حاکمان امروز دیارمان نیز از درون همین جامعه بالا آمده اند.به نظر ما برای رسیدن به روزی روشن در این دیار باید جامعه به سطحی از خودآگاهی برسد.نیازی که بشر را به خویشتن فرابخواند و ارزش های والای انسانی را به او متذکر شوند.ارزشی که خود متولد آگاهی است و همچنین مولد آن. و می تواند ملت ما را به سطوح بالاتر برساند. به جایگاهی که دیگر آن را نتوان به عنوان ابزار به کاربرد.ارزشی که نه ، «بودن» را برای ما تداعی کند که چگونه «شدن» را به ما بیاموزد. و خواست و اراده ی پیشرفت را در نهاد مردمان دیارمان زنده کند تا با تمام وجود هر لحظه گامی برای آن بردارند. از این منظر جنبش سبز می تواند رشد و بلوغ یک جامعه باشد.آغازی بر پایان تکرارها...

ما اکنون می توانیم حاکمیت را تغییر دهیم ولی این چه سودی دارد زمانی که جامعه ما هنوز استعداد تولید موانع مشابه را دارد و به سطحی معقول از خود آگاهی نرسیده است. چه انتظار است که دیکتاتوری نوینی را به ارمغان نیاورد.لحظه ای برخورد ما با برخی از هنرمندان که به هر ترتیبی مورد استفاده ابزاری حاکمیت قرار گرفته اند ، را ببینید.جایی دیگر برخورد برخی از ما را در بت سازی از همراهانمان ببینید...آیا ما فردا می خواهیم دوباره هر آن کس و آن چه که نسبتی با حاکمیت امروز داشته حذف یا منزوی کنیم.یا قدر سرمایه های هر چند بد پاسداری شده را نگه داریم.می خواهیم به جنگ اسم ها رویم و هر آنچه نشانی از امروز دارد حتی نیک را از بین ببریم. یا دوباره می خواهیم ....آه از این همه تکرار...


ما باید ریشه های مصیبت های امروز را برکنیم و در این راه از خود شروع کنیم،و نه فقط نام انسان و انسانیت را که شکوه و جلال ارزش انسان را جستجو کنیم.که راهی بسیار سخت تر ولی روشن و مطمئن تر است.


آری به نظر این چند جوانه در راه سبز ملت ایران، راه رسیدن به فردایی روشن از این مسیر می گذرد . . . آگاهی بخشی .. که زنده باشد خود آگاهی .
جنبش سبز فرصتی است برای پاسخ به این نیاز که خود از برای همین مشکلات در اراده تک تک ما ظهور کرد.از این رو به حرکت در آوردن ارتش سبز بیداری نیاز به حس امید و بیشماری اندیشه های بیدارکننده دارد.دو عنصری که بی گمان از ظهور جنبش سبز در صحنه اجتماع خلق می شوند.برای این باید تمام ابزار ها را به کار بست تا جنبش با کمترین هزینه ها و با ابتکار های نو و یا به کاربستن روش های امکان پذیر گذشته خود را ببیند.این نیازی مبرم جهت پیشروی این ارتش است.که تنها با مسئولیت پذیری تمام همراهان و فعالان جنبش و شجاعت به کارگیری روش های عملی امکان پذیر است. 


اما پیش از هر چیز این خواست و اراده ماست که پیشبرنده این نیاز است.خواستی که از تمام ابزارها برای جلوبردنش بهره می جوید.از انتشار نشریات سبز تا تقویت رسانه سبز ایران(رساTV) و ایجاد فرصت های بیشتر و نو. برای پیشبرد هر یک از این روش های ممکن، گروهی از هموطنان باید برخیزند.چه در درون مرزهای این سرزمین و چه فراتر از این مرزها.

به نظر این چند جوانه راه سبز ایران ممکن ترین راه برای حرکت رو به جلوی ارتش سبز بیداری در دیارمان ، انتشار بیشمار نشریات سبز است.و همچنین برای هموطنان خارج از کشور حمایت و مشارکت در پیشبرد رسانه های سبز .
در ادامه تاریخچه ای کوتاه از حضور و تاثیر چنین نشریاتی و همچنین موانع و ضرورت هایی که در انتشار این برگ ها وجود دارد را ارائه می کنیم.


اندکی تاریخچه

حضور و تاثیر نشریات غیر رسمی و یا شبنامه ها در برهه های تاریخی متفاوت قابل چشم پوشی نیست.حضور روزنامه " وقایع روز" در دهه وحشتناک شصت در شوروی که تازه از زیر دست استالین درآمده بود و تاثیر چشمگیرش ، و نمونه های مشابه آن پیش از انقلاب اسلامی و در فواصل زمانی پیشتر، نشان از تاثیر قابل توجه این ابزار است. این روزها اگرچه با پیشرفت تکنولوژی، راه های ارتباطی به مراتب گسترده تر شده ولی سرکوب و سانسور فراوان اهمیت استفاده از چنین ابزارهایی را دو چندان کرده است. که البته امروز می توان با کیفیتی بهتر و با راه هایی به مراتب ساده تر سراسر سرزمینمان را پوشش داد. گرچه با ظهور جنبش سبز انتشار بیانیه ها ، نامه ها و اخبار مهم و پخش آنها آغاز شد.اما سازماندهی و ایجاد حرکتی هدفمندتر در راستای آگاهی بخشی ، پس از تاکید دو همراه استوار جنبش سبز – مهدی کروبی و میرحسین موسوی - در بهمن ماه 1388 شکل یافت.به مرور با انتشار نشریات «نامه سبز» ، «تحول سبز» ، «آیینه» ، «رسا» ... تا پیش از خرداد89 اولین قدم ها برداشته شد... اما حضور پر رنگ این روش از مهرماه امسال با آغاز به کار انتشار روزنامه کلمه نمایان شد.

فرماندهان
غلو نیست اگر بگوییم فرماندهان این ارتش بی شمارانی هستند که لحظه لحظه این نشریات را رصد می کنند و نیاز ها و کمبودهای این راه را یادآوری می کنند و در کنار این در سیاهی های امروز دیارمان شجاعانه به انتشار این برگ ها در جامعه مان می پردازند.تا که اگر اینان نباشند این راه نیز هرگز به مقصد نمی رسد.

سربازان

عملی ترین روش برای پیشبردن استراتژی آگاهی بخشی تا کنون ، انتشار نشریات سبز (در حال حاضر:اعتماد ملی، دانشجو، رسا ، قلم سبز ، کلمه و گذر) بوده است،نخستین نیازی که درباره این نشریات به نظر ما می رسد استمرار و پیوستگی این نشریات است. درکنار این تهیه کنندگان این نشریات باید مراقب باشند تا در این حین موازی کاری پیش نیاید.چه بسا بهتر است هر کدام بر رویکرد و جنبه ای خاص تاکید کنند ، و جامعه هدف ، خاص خود را داشته باشند.نیاز های بیشتر را می توان از انتشار همزمان نشریات دیگر پاسخ گفت. برای نمونه گروه رسا برروی ایجاد آگاهی های عمیق و اندیشه تلاش می کند و همراه با هفته نامه خود برای حفظ اخبار روز و نگاه اقتصادی روزنامه کلمه را منتشر می کند.

تاکنون یکی از ضعف های عمده نشریات سبز بی توجهی به مسائل و موضوعات قومی بوده،این خلا می تواند با انتشار نشریات به زبان آنها و یا با رویکرد به این اقوام پر شود. ویژه نامه اخیر کلمه به زبان کردی شروع مبارکی است.

نیاز دیگر ، اهمیت و توجهی است که این نشریات باید به مخاطبان خود داشته باشند.باید به طور مستمر این حس تداعی شود که تحریریه این نشریات نیز از حضوری بی شمار تشکیل شده و تا حد ممکن تمامی افراد، توجه به ایده ها و نظرات شان را در آنها بیابند.

اما مهمترین نکته ای که دست اندرکاران این نشریات باید توجه کنند را می توان در قالب پاسخ مهندس موسوی به روزنامه قلم سبز یافت: "قلم هیچگاه یادش نرود که موقعی جنبش پیروز می شود که قلم ها بیشمار شوند و همه پاس آزادی و کرامت انسانی و احترام به عقاید هم را داشته باشند. "اینکه بدور از حس خود خواهی و تنگ نظری از تولد جوانه های نو استقبال کنیم و با همراهی پیکر جوان آنها و اشتراک تجربه ها از دشواری های راهشان بکاهیم.همچنان که ظهور هرچه بیشتر اما هدفمند این نشریات هزینه های برخورد را بالا می برد.و فرسایش اقتدارگرایان را در برخورد با این برگ های سبز موجب می شود.


***

تا کنون از خود پرسیده ایم که در این راه چقدر گام برداشته ایم؟

برخی از ما خسته شده ایم و بدنبال ایجاد هر چه سریعتر یک تغییر.برخی دیگر رها کرده ایم و نا امید.
درست است که اگر خستگان را طلب باشد و قوت نبود گر ما بیداد کنیم ، شرط مروت نبوَد ، ما برادران و خواهران شما نیز قصد سخن سرایی نداریم و سخن را کوتاه می کنیم:
به چشم های بی قرارتان سوگند می خوریم فردای سبز این دیار در همین نزدیکی هاست.تنها نیازمند همراهی تک تک ماست.همراهی که از خود شروع می شود و با پیشبرد آگاهی بخشی از هر وسیله ای ، روزی سبز را درکنار یکدیگر خواهیم داشت...باور کنید...

شاید در کنار خود سازی قراری بین خودمان به پیشروی هرچه بیشتر این مهم کمک کند قراری مثل اینکه هرکدام از ما با انتشار 7 نسخه از یکی از این برگ ها در هفته و رساندن آن به دوستان و آشنایانمان همراه یکدیگر باشیم. دیری نمی گذرد که خود نیز به یک گیرنده تبدیل می شویم...
برخیزید،که اگر امروز ما بترسیم یا خسته شویم سرنوشتی تلخ رقم خواهد خورد.برای ایران، برای آیندگان و برای خودمان.آری تلخ تر از این. 


فردای سبز در همین نزدیکی هاست .برای پاسداری از آن برخیز


منبع: گروه رسا-راه سبز امید

--
سبز مي مانيم، تا هميشه

تجربه ای از برمه: تنها نبردی را می بازیم که رهایش می کنیم

بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بی‌عرضگانِ این برهه از تاریخ ما بوده‌ایم
(دکتر فاطمی)
راي سبز من اسم سياه تو نبود!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر