۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

متن پیاده شده روز پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۸ - محسن سازگارا

 

متن پیاده شده روز پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۸ - محسن سازگارا

 

سلام

 

پنجشنبه 28 آبان 88، 19 نوامبر 2009 میلادی

 

امروز راجع به دو موضوع صحبت می کنیم؛

 

موضوع اول: بحثی است که دیروز ابتدایش را مطرح کردم و نرسیدم توضیح بدهم و آن اینست که بعد از سرکوب 13 آبان یعنی بعد از خشونت ورزی حکومت، مزدور استخدام کردن؛ راه حل آقای نقدی که 400 هزار تومان بدهند و 35هزار نفر مزدور را به خیابان بیاورند و به جان زن و بچه مردم بیفتند. این سوال پیش می آید که اگر ما 16 آذر هم بیاییم، چه اتفاقی می افتد؟ آخرش به کجا می رسد؟ این دولت کودتایی چگونه سقوط می کند؟ چگونه حکومت عقب نشینی می کند؟ من فکر می کنم بارها و بارها این را توضیح داده ایم اما به هر حال چون سوال مهم و استراتژیکی است، هر از چند گاهی باید برگردیم و گذشته را نگاه کنیم و مبارزه مان را نگاه کنیم و ببینیم چگونه حرکت کردیم و راه آینده مان چیست، بنابراین اشکالی ندارد که یک بار دیگر مرور بکنیم.
 

نکته اول: حفظ دیسیپلین مبارزات بی خشونت که تا الان طبق آن حرکت کردیم، امر واجبی است. برای اینکه ما با حفظ این دیسیپلین توانسته ایم دستاورد های بزرگ داشته باشیم. همانطور که قبلا گفتم، حکومت به دنبال اینست که جنبش را به خشونت ورزی بکشاند که بتواند خشونت خودش را توجیه کند و ریزش نیرو داشته باشیم. طبیعتا وقتی کار سخت تر بشود زن و مرد و پیر و جوانی که وارد میدان هستند، دیگر نمی توانند بیایند و جنبش محدود به یک عده خاصی می شود و هم اینکه بتواند در دنیا خشونت ورزی اش را موجه جلو بدهد. دنیایی که آرام آرام پشت حرکت مردم ایران ایستاده است. بنابراین این کلک جدید حکومت را که در 13 آبان شروع کرده، باید هوشیار باشیم و مراقب باشیم که کار ما به خشونت ورزی نرسد.

 

نکته دوم: این به این معنی نیست که ما بایستیم و کتک بخوریم، گوشت دم توپ بشویم صرفا برای اینکه دنیا بگوید ما مظلومیم. دفاع از خودمان که ساده ترینش فرار کردن است وقتی که کتک می خوریم. یا وقتی که ده پلیس می خواهند یکی را ضرب و شتم کنند، وقتی 50 نفری به سراغشان می رویم و جمع هستیم، و هرجا که جمعیت با هم است، ( در فیلم ها دیده ایم و مرور کرده ایم) آن ها قدرت حمله شان کم می شود.
 

روش ما برای برخورد با پلیس ها باید این باشد که فورا وارد صحبت بشویم و بگوییم که چرا می زنی، همچنین که حواس آن ها پرت می شود می توان آن آدم را از دست آن ها فراری داد.

 

16 آذر در پیش است، در دانشگاه ها روش ما باید این باشد که اگر مزدور ها بخواهند حمله کنند از کجاها حمله می کنند. از کجا وارد می شوند، موتور سوارها و سواره نظام شان چگونه می آیند، چگونه می توان جلوی موتورسوارها را گرفت که نتوانند در دانشگاه آزادانه حرکت بکنند. موانعی که قبلا صحبت کرده ایم و موتور به سادگی از کار می افتد. یا در هر محیطی که هستیم از چه گریزگاه هایی می توانیم پخش بشویم و چگونه می توانیم بیرون برویم و اجازه ندهیم که گیر بیفتیم و ضرب و شتم بشویم و خدای ناکرده دستگیر بشویم.

 

شناسایی جایی که می خواهیم آکسیونی داشته باشیم، کنش سیاسی داشته باشیم، بسیار واجب است. بخصوص در محیط دانشگاه ها که قرار است در تمام دانشگاه های آزاد و سراسری مراسم 16 آذر باشد، محیطی است که ما بیشتر می شناسیم تا سرکوب گرهایی که بخواهند وارد بشوند. تمام سوراخ سنبه ها را می شناسیم و می دانیم چگونه می توانیم پخش و پراکنده بشویم. همانطور که گفتم چگونه می شود سرکوب گرها را متوقف کرد، موانع برایشان ایجاد کرد. چون آن ها می ترسند وارد محیط های در بسته و سر بسته بشوند. چگونه می شود به خیابان رفت، مردم چگونه می توانند به ما کمک کنند. مردم می توانند بعدازظهر 16 آذر با اتومبیل هایشان در اطراف دانشگاه ترافیک ایجاد کنند و خیابان را بند بیاورند که جابجایی کودتاچیان سخت بشود. بوق بزنند که هم نشانه اعتراض است و هم اعصاب آن ها را خورد می کند و هم بچه ها می فهمند که حمایت می شوند و اینگونه می توان به حرکت دانشجویان کمک کرد. این روش ها روش هایی است که ضمن اینکه خشونت ورزی نمی کنیم اما می توانیم از خودمان دفاع کنیم و دلیل ندارد که بیخودی کتک بخوریم و یا دستگیر بشویم یا مورد ضرب و شتم قرار بگیریم. این نکته ای است که باید از 13 آبان بدانیم و درس آموزی که برای ما دارد.

 

اما همانجور که قبلا هم صحبت کردیم، ما با 3 دسته حرکتی که می کنیم، آنهایی که همبستگی ما و مقاومت ما را افزایش می دهد و تقویت می کند. آکسیون هایی مثل تظاهرات بزرگ میلیونی، مثل الله اکبر گفتن با هم، مثل تحریم های سراسری، مثل شعار نویسی ها، این ها ما را به هم همبسته و متحد می کند. اما این تنها راه مبارزه ما نیست و بخشی از مبارزه است. اگر میلیونی تظاهرات نمی کنیم، پراکنده تظاهرات می کنیم.
 

دسته دیگرآکسیون هایی که داریم، آنهاییست که ایجاد شکاف می کند، کودتاچی ها را فرسایش می دهد، وقتی همزمان در دویست دانشگاه کشور تظاهرات و مراسم داریم، کودتاچی ها پخش می شوند و می توانیم فرسوده شان کنیم، مثل شعاری که آن ها را دعوت می کنیم که به مردم بپیوندند، چرا مردم را می کشی، برادر سپاهی چرا برادر کشی، ارتشی و سپاهی دو لشکر الهی به شرط آنکه مأمن ملت باشند، به شرط اینکه همراه ملت باشند علیه سیاهی و تباهی. بنابراین با این قبیل شعارها، یا روش های افشاگری مزدورهای، تماس گرفتن با آن ها، دیدیم که در مورد بسیج کارگر واقع شد، ریزش کرد و ناچار شدند دست به مزدور بزنند بنابراین روش هایی که شکاف ایجاد می کند، اختلاف ایجاد می کند و عناصر صادق را به ملت وصل می کند، نوع دوم آکسیون هایی است که ما داریم.

 

نوع سوم آن هایی است که فلج سازی می کند. مثل همین تحریم ها، عدم همکاری، اعتصابات سفید، اعتصاب به سبک ایتالیایی و عدم سرمایه گذاری و عدم کارکردن، و این روش ها وقتی مجموعا برسد به آکسیون نهایی ما که قبلا صحبت کردیم که نیروهایی سرکوب گر در شرایطی که بخصوص سپاه به قدر کافی ضعیف یا متلاشی شده باشد این امکان را داریم که در یک حرکت نهایی مثلا یک تحصن بزرگ که بطور اتوماتیک اعتصاب را هم به دنبالش دارد، ارزیابی واقع بینانه از پنج ماه گذشته باید گفت که جنبش سبز موفق شده است مثل یک شطرنج باز ماهر آرام آرام در هر سه بعد مشروعیت زدایی، ایجاد شکاف و فلج سازی گام به گام جلو برود و هر وقت ضربه خورده عقب نشسته و چون می دانسته کودتاچی ها فقط در این شطرنج یک حرکت بلدند آن هم سرکوب و خشونت ورزی است و جنبش سبز این سرکوب و خشونت ورزی را مهار کرده، گاهی عقب رفته، گاهی جلو آمده، خوب استفاده تبلیغاتی کرده، ضربات را جوجیتسو وار، چند برابر به خودشان برگردانده و گاهی با حرکت هایی که کرده سرکوب گر ها را در دام انداخته و به نظر من مجموع دستاورد های جنبش سبز که الان در مسیر رشد جغرافیایی، رشد کیفی و رشد بین گروه ها و طبقات اجتماعی قرار دارد، طی یک عمر پنج ساله در مقایسه با ایران و تمام کشور های دیگر ( وقتی آدم مطالعه می کند) دستاورد بسیار بسیار مثبتی است.

 

موضوع دوم: برای برنامه ریزی بچه هایی که فعالیت می کنند بخصوص بچه های فعال و مسئول، حتما جایگزین داشته باشند، که اگر دستگیری و یا به هر دلیلی کنار رفتن یک نفر بود، حتما یک نفر جایگزین داشته باشند. من هم به سهم خودم، این کار ناچیزی که دارم می کنم و نظریات شما را جمع می کنم و دسته بندی می کنم و به خودتان بر می گردانم جانشینی را گذاشته ام که طبیعتا معرفی ش نمی کنم چون جانش در خطر می افتد، چون تهدید کرده اند که ممکن است من را بکشند، از خانواده ام خواسته ام که به هر دلیلی اگر من را ترور کردند یا نبودم، بیان و به شما معرفی کنند و جانشین من این کار را ادامه بدهد.

 

خواهش من اینست که در هرکاری که می کنید، جانشین را فراموش نکنید.

 

تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید،

 

به امید پیروزی ایران و ایرانی

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر