۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

محتشمی پور خطاب به دادستان: این همه ظلم به زندانیان سیاسی و خانواده های مظلو...

 
 

Sent to you by Protester via Google Reader:

 
 


فخر الاسادات محتشمی بیست و هشتیم عریضه خود را در دومین روز از ماه محرم خطاب به دادستان تهران منتشر کرد. همسر مصطفی تاجزاده نوشت: " قرار بود عریضه بنویسم و شما را شریک کنم در دردهای این روزهایمان تا آن چه بر سر ما و فرزندانمان می آید اندکی در یاد شما بماند. قرار بود عریضه بنویسم و از مشکلات و مصائبمان بگویم برای شما که دادستانید تا شاید یک بار برای ما دادستانی را معنا کنید. شما داد که را می ستانید دکتر؟ داد آقای جنتی را از همسر من! رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات؟ یک بار که این داد ستانده شد و حکمی عادلانه داده شد و متنبه شد این سید خدا! دیگر چه می خواهد آن پیرآهنین عزم مصون از قانون و اجرای مرّ آن؟! چه خواسته از شما آقای دکتر که حقوق طبیعی و شرعی و قانونی و انسانی عزیز دربند ما را امتیاز تلقی کرده و خود را مجاز به محروم کردن او از آن حق می دانید؟"

متن این عریضه که نسخه ای از آن نیز در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

عریضه بیست و هشتم

به : دادستان تهران

از : همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ثارالله وابن ثاره والوترالموتور. اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و اطعت الله و رسوله حتی اتیک الیقین

جناب آقای دکتر جعفری دولت آبادی، دادستان محترم تهران

در دومین روز از ماه محرم الحرام سیاه پوش و عزادار، روضه و زیارت خوانیم همه ما. این سو ما رنج کشیدگان مظلوم که بهترین عزیزانمان در بند ستم هواپرستان قدرت طلب، اسیر و گرفتارند و آن سو شما که مدعی استقرار عدالتید و قسط و خدا شاهد و ناظر بر اعمال ما و شما و آگاه به ضمیر همه ماست. ما که روز همه روز به مراقبه و شب همه شب به محاسبه نفس می پردازیم و تنها ملاک برتری را تقوی می دانیم و تنها کسی را که باید رضایتش جلب شود خدای عالی و متعال می شناسیم و شما که در همه شب و روزتان به خوشامد صاحبان قدرت اندیشه می کنید و به گفته خودتان به محضرشان می شتابید برای کسب رضایتشان و گرفتن تأییدیه برای اعمالتان که بی شک مرضیّ خدای مظلومان نیست.

آقای جعفری!

دوست داشتم نام فامیلتان همین یک بخش را داشت تا به خود می باوراندم که علقه تان به مکتب جدّ بزرگوار همسر مظلوم دربندم به قدر علقه همه خادمان صدیق مردم است که ادعای ایمان به خدای واحد و محکمه عدل الهی دارند، ولی بخش دومش سخت شبهه ناک است چرا که موسویان جعفری مرام و مسلک، آبادانی میهن و ملت خویش را آرزو دارند و آنان که دولتِ آباد می طلبند، چه بسا در دولت سراهایی که اتفاقا در همیشه تاریخ جز حکومت معصوم (س) و دیگر حکومت های مبتنی بر آراء مردم و پاسخ گو به مردم، عادل نبوده اند، سهمی دارند و ارج و قربی! و چه اندوهناک می شود آن گاه که وابستگان به قدرت که رهیدگی شان از دنیا و مافیها به تأیید و امضای مردم نرسیده باشد، در مقام قضاوت و دادستانی مظلومان بنشینند.

آقای جعفری!

به یاد دارم که در اولین ملاقات خود با شما پس از روزها و هفته ها انتظار، خویشتن را ملامت کردم که چرا مصحفی نفیس را برایتان هدیه نیاوردم به شادباش پذیرفتن مسئولیتی در عوض دادستان کودتا، متهم اول فاجعه جنایت بار کهریزک و متهم به قتل دکتر زهرا کاظمی. پیش خود می گفتم کاش کتاب خدا را در همان آغازین روزهای پذیرش مسئولیت، آورده بودم تا آن را بین خود و شما قرار می دادم و سوگندتان می دادم که مبادا خود را به اصحاب قدرت بفروشید و مبادا ما را که هیچ، بندگان بی پناه خدا را خانواده های زندانیان سیاسی گمنام را که از خوف هجمه و ارعاب و تهدید کودتاگران دچار لکنت زبان و لرزش قلب و تردید در باورهایشان شده اند، نادیده بگیرید برای دو سه روزی بیش زندگی خفّت بار در دنیایی که به فرموده مولی علی (ع) ارزشی بیش از عطسه بزماده ای را ندارد!

آه آقای دادستان آقای دادستان! چقدر سخت است برایم به زبان آوردن این واژه که باید اطمینان بخش و امان بخش و امنیت بخش باشد و مدت هاست که نیست نه فقط در دوره دادستانی مرتضوی که ظاهراً دوست ندارید با او مقایسه شوید بلکه تا همین امروز. داد که را می ستانید آقای دکتر جعفری؟ داد چه کسی را می ستانید؟ کاش سوابق ارجمند پیشین را فدای موقعیت امروزین نمی کردید و کاش می گذاشتید یاران دیروز هنوز هم شما را یار بدانند و کاش لااقل حرمت استاد نگاه می داشتید و جواب سلام اساتید خود را می دادید. آه خدایا مرا چه می شود در این ایام عزای سرورآزادگان؟! قرار بود عریضه بنویسم و شما را شریک کنم در دردهای این روزهایمان تا آن چه بر سر ما و فرزندانمان می آید اندکی در یاد شما بماند. قرار بود عریضه بنویسم و از مشکلات و مصائبمان بگویم برای شما که دادستانید تا شاید یک بار برای ما دادستانی را معنا کنید. شما داد که را می ستانید دکتر؟ داد آقای جنتی را از همسر من! رئیس ستاد انتخابات دوره اصلاحات؟ یک بار که این داد ستانده شد و حکمی عادلانه داده شد و متنبه شد این سید خدا! دیگر چه می خواهد آن پیرآهنین عزم مصون از قانون و اجرای مرّ آن؟! چه خواسته از شما آقای دکتر که حقوق طبیعی و شرعی و قانونی و انسانی عزیز دربند ما را امتیاز تلقی کرده و خود را مجاز به محروم کردن او از آن حق می دانید؟ بر اساس کدام قانون و آئین نامه همسر مرا به بهانه اجرای حکم جابرانه و جائرانه فله ای دادگاه فرمایشی، بیش از چهار ماه در قرنطینه اوین محبوس کرده اید و براساس رأی کدام شورای انضباطی و با حضور کدام مسئول مددکار به این جمع بندی و رأی صادره رسیدید که او را و ما را از حق دیدارمان آن هم از پشت دو جدار شیشه ای و شنیدن صدای هم از پشت گوشی تلفن، محروم کردید؟ این ها سؤالاتی است که باید از رئیس زندان پرسید ولی افسوس که او هرگز نمی تواند به این گونه سؤالات پاسخ گو باشد. همان طور که رئیس پیشین که بازداشت برادرش را به دلیل توزیع مواد مخدّر در زندان، رسانه ها منتشر کردند و توسط مقامات قضائی تکذیب نشد، هرگز نتوانست پاسخ هزاران سؤال ساده زندانیان سیاسی و خانواده ها و وکلایشان را بدهد. وکلای موجود و وکلای ترسیده از فشارهای نیروی امنیتی و بعضا مجبور به استعفا شده به دلیل همان فشارها!

آقای جعفری!

من در بیست و شش عریضه رمضانی خود از شما یک سؤال کردم: همسرم کجاست و چرا طبق قانون به بند عمومی منتقل نمی شود. اما از شما در تمام ماه مبارک رمضان و پس از آن پاسخی نشنیدم و اینک در ماه حرام محرم باز هم قصد تکرار یک سوال را دارم خود را برای بارها شنیدن آن آماده کنید و به من پاسخ دهید به نحو مقتضی: چرا همسرم را ممنوع الملاقات کرده اید آن هم پس از نگاه داشتنش در قرنطینه و عدم رسیدگی به شکایاتش از آقای جنتی، کودتاگران و رسانه های دروغ پرداز دولتی.

آقای دادستان!!!

شما دادستان باشید یا نباشید، قاضی عادل باشید یا نباشید، موظفید اگر نه امروز اما چند صباحی دیگر به این سؤال پاسخ دهید: این همه ظلم به زندانیان سیاسی بی گناه و خانواده های مظلومشان چرا ؟؟؟و به چه قیمتی؟؟؟ تاریخ سؤالات بی پاسخ را از صفحات خود حذف نمی کند و آیندگان خود پاسخ را درخواهند یافت پیش از آن که در محکمه عدل الهی همه سؤالات جواب بگیرند بدون هیچ گونه سانسور.

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

فخرالسادات محتشمی پور

دوم محرم الحرام ۱۴۳۱ برابر با ۱۷ آذرماه ۱۳۸۹


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر