۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

زینب حجاریان: چهره پدرم در دادگاه به ماسکی شبیه بود!

زینب حجاریان: چهره پدرم در دادگاه به ماسکی شبیه بود!

 

آنچه می‌خوانید مصاحبه دویچه‌وله با دختر سعید حجاریان است که بعد از دادگاه نمایشی چهارم انجام شد. در این مصاحبه، زینب حجاریان نسبت به وضعیت جسمانی پدرش و آنچه در دادگاه مشاهده کرده بود ابراز نگرانی کرده است:
 

احساس شما با دیدن تصاویر پدرتان چیست؟

زینب حجاریان: چهره‌ی پدرم خیلی پف کرده و چشم‌اش سرخ شده بود. عدم تقارن سمت چپ و راست صورت پدرم هم از همیشه بیشتر بود. می‌دانید که عضلات سمت چپ صورت ایشان در اثر ضایعه‌ی نخاعی، ضعیف‌تر از سمت راست است. پدرم معمولا خیلی وول می‌خورد، ولی در دادگاه کاملا ساکن بود. اصلا سرش را نگرداند، با کسی سلام علیک کند. در حالیکه چشم خیلی تیزی دارد و با آن، همه چیز را واکاوی می‌کند. حتی رعشه‌هایی را که خودبخود پس از ترور دارد، نداشت.  مثلا ایشان بخاطر معلولیت، گردنش خواب می‌رود و زیاد گردنش را تکان می‌دهد، اما در جلسه‌ی دادگاه اصلا حرکتی نداشت. بدنش خیلی خمیده بود.

 

پزشک ایشان چه می‌گوید؟

پزشک ایشان، آقای دکتر اسدی با قاطعیت می‌‌گوید به پدرم داروهای آرام‌بخش قوی یا حتی "دراگ" داده‌اند. پزشک پدرم می‌گوید پف‌کردگی صورت هم ممکن است به دلیل نارسایی کلیه و کبد باشد. می‌گوید خمیدگی قامت و ضعف او احتمالا به دلیل این است که فیزیوتراپی در مدت بازداشت انجام نشده و ضایعه‌ی نخاعی پیشرفت کرده است.

 

منظور از "دراگ" چیست؟

منظور مخدر یا آرام‌بخش بسیار قوی است. پزشک پدرم می‌گفت این حالت بهت‌‌زدگی و بی‌حرکتی طبیعی نیست. پدر من در بدترین حالت‌ها شوخی می‌کرد، لبخند می‌زد. اما من او را تا بحال به شکل دادگاه دیروز ندیده بودم. به هیچکس نگاه نمی‌کرد و هیچ عکس‌العملی نداشت. قیافه‌اش مانند یک ماسک بود.

 

مادرتان که قبلا ملاقات داشته‌اند ، چه مقایسه‌ای بین چهره‌ی ایشان با صورت روز دادگاه دارند؟

مادرم قبلا به من گفته که پدرم از جلسه‌ی دوم ملاقات به شدت غمگین است و پیوسته اشک می‌ریزد. می‌گوید او دیگر خودش نیست...

 

آخرین ملاقات مادرتان با آقای حجاریان کی بوده؟

سه هفته قبل. آخرین تماس تلفنی نیز در مورد تغییر وکیل بود که آقای صلاحی را به جای آقای ریاحی وکیل پدرم کردند. آقای صلاحی وکیل تعیینی مرتضوی است نه ما. آقای ریاحی وکیل واقعی پدرم بود که بخاطر محدودیت زیاد برای ادامه‌ی کارش، مجبور شد از پرونده‌ی پدرم کنار بکشد. با این همه  او گفته که حاضر است وکالت ایشان را در دادگاه تجدیدنظر بر عهده بگیرد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر