۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

مجادله خامنه ای با محمود وحید نیا دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف

مجادله خامنه ای با محمود وحید نیا (سهرابستان)

 

محمود، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف و فردی آکادمیک است که دنیا را از دریچه استدلال و علم می بیند. وی با شجاعت در بارگاه مقام ولایت بپا خاسته و سئوالاتش را مطرح می کند.

 

اولین پرسش محمود درباره صدا و سیما است: «آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از كشور و جهان ارائه می ‌دهد یا تصویری غیرواقعی و كاریكاتورگونه؟ آیا صداوسیما به عقاید مختلف اجازه دفاع از خودشان را می ‌دهد؟ عقایدی كه بخصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار می‌گیرد؟ آیا صدا سیمای ما نقل ‌قولی كه از افراد می‌ كند و یا رویدادهایی كه روایت می‌ كند، وفادارانه و منصفانه است؟»

 

محمود وحیدنیا همچون هزاران جوان دیگر که با تکیه بر شایستگی هایشان به دانشگاهها راه پیدا کرده اند، مجبور بوده است سالهای زیادی را بشدت تلاش نموده و زحمت بکشد تا به دانشگاه و رشته مورد علاقه اش دست یابد. در مقابل او فردی قرار گرفته است که حوزوی است و دنیا را از دریچه توهم می بیند. وی هرگز در عمرش برای موفقیت در امتحانات، شب بیخوابی نکشیده و استرس کنکور را تجربه نکرده است.

 

خامنه ای قبل از پاسخ دادن به این سئوال، به روش حوزوی، سعی می کند تا ابتدا طرف مقابلش را تحقیر نموده و کوچک کند: «انشاءالله خدای متعال شرح صدر خواهد داد به همه‌ ما كه درست بفهمیم، درست ببینیم و درست بیان كنیم. در انتقاد از بى ‌انصافىِ یك دستگاه یا یك كس، خود ما باید دچار بى‌انصافى نشویم.» و سپس چنین پاسخ می دهد: «خیلى پیشرفت ‌هاى برجسته و بزرگ هست كه صدا و سیما نشان نمی ‌دهد. دلیلش هم این است كه شما مجموعه‌ مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق كشور و پیشرفت ‌هاى كشور مطلع نیستید، نقص صدا و سیماى ماست. اگر صدا و سیما می‌ توانست همان‌جور كه تلویزیون فلان كشور غربى با یك سابقه و تجربهى فراوان و با استفاده‌ هاى هنرى دروغ‌ هاى خودش را راست جلوه می‌دهد، واقعیات موجود كشور را درست منعكس كند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به كشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامى، بمراتب بیشتر از حالا بود.» و حتی در متن پاسخش نیز پروایی از توهین به این دانشجوی شجاع ندارد و وی را به بی اطلاعی متهم می کند و سفسطه می کند که صدا و سیما در عدم دلبستگی نسل جوان به دین و نظام جمهوری اسلامی مقصر است، زیرا در استفاده از "جلوه های ویژه" ضعیف و ناتوان است، وگرنه می توانست از رهبر و نظام، چنان تصویری بسازد و بخورد ملت بدهد که چشمانان خیره شود.

 

اصولاً پیش نیاز آخوند شدن پررویی است، اگر خیلی پررو و دریده باشند از حد آخوندی فراتر رفته و ردای مداحی بر تن می کنند، اگر اصلاً پررو نبوده و فقط اهل مطالعه و تحقیق باشند می شوند مثل علامه طباطبایی، اگر کمی پررو باشند و زیاد هم اهل تحصیل حوزوی نباشند می شوند امام جماعت مسجد، اگر پررو و سنگدل باشند می شوند حاکم شرع و قاضی و حکم شلاق و سنگسار و قطع دست و پا و اعدام می دهند، اگر پررو و پول پرست باشند می شوند نماینده مجلس و چپ و راست از این وزیر و آن وزیر توصیه و سهمیه و مجوز می گیرند و تبدیل به پولش می کنند، ولی اگر از همه اهالی حوزه پرروتر باشند، بدون آنکه مجتهد یا مرجع تقلید باشند، بدون اینکه دود چراغ خورده و درس خارج خوانده باشند، می شوند رئیس همه آخوندها و تاج ولایت فقیه را بر سر می گزارند. حال تصور کنید که محمود وحیدنیا با چه حریفی مچ انداخته است.

 

محمود اما همچنان شجاعانه به سنوالاتش ادامه می دهد و به موضوع انتقادناپذیر بودن رهبر می پردازد و می گوید: «من شاید چهار‌پنج سال است كه به صورت جدی‌ تر روزنامه می‌ خوانم و مجلات را مطالعه می‌ كنم. این مدت واقعاً به یاد نمی ‌آورم كه مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم. نقد رهبری را هم به شكل عمومی می‌شود مطرح كرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس می‌ كنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و كینه می‌شود.» رهبر در پاسخ می فرمایند: «شما جوان‌ها الحمدلله باهوشید، بااستعدادید، بتدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد. ما كه نگفتیم از ما كسى انتقاد نكند؛ ما كه حرفى نداریم. البته انتقاد هم می‌كنند. انتقاد هم هست، فراوان هست، كم هم نیست، بنده هم می‌گیرم، دریافت می‌كنم و انتقادها را می‌فهمم.»

 

باز هم این دانشجوی قهرمان را تحقیر می کند که "بتدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد" و مکرراً از لفظ «ما» بجای «من» استفاده می کند، زیرا در ادبیات فارسی، برای تواضع، بجای «من» به خودشان می گویند «ما». انتقادها را هم که دریافت می فرمایند و خوشبختانه آنها را می فهمند. موضع گیری های ایشان هم در اثر فهمی است که از انتقادها دارند. البته می توانید حدس بزنید که انتقادهایی که به رهبر تحویل می دهند از کجا می آید و چه محتوایی دارد. این انتقادها عمدتاً از سرداران سپاه و بازجویان کهریزک و اوین و دادستان و قوه قضائیه است که اعتراض دارند چرا رهبر اینهمه دلرحم و مسامحه کار است و چرا دستور قتل عام مخالفین را نمی دهد تا کار یکسره شود.

 

شیر دانشگاه صنعتی شریف و سمبل جوانان سبز ایرانی بعنوان آخرین پرسش در انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات ادامه می دهد: «اگر مقداری روش‌ های اقناعی‌ تر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمی ‌كردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی بنظر من بیش از اینكه با نصیحت حاصل شود، نتیجه‌ رفتار مردم با حكومت و رفتار حكومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.» این سنوال از نظر رهبر ارزش پاسخ دادن را پیدا نمی کند. محمود وحیدنیا دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی ریاضی، مفتخر به دریافت مدال طلای جنبش سبز را از طرف نداها و سهرابها، و همه اسیران در بند سلولهای انفرادی ولایت فقیه است. مبارکش باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر